مرتضی نبوی از کلید واژه و رمز فتنه ای جدید در انتخابات 92 خبر داد و گفت: پروژهای که برای این دوره از انتخابات کلید زدند در نهایت در خارج و داخل روی آن کار میکند " انتخابات آزاد، شفاف و قانونی" است و میبینیم که این واژه دایماً تکرار میشود.
گزيده سخنان وي را در گفت و گو با مهر بخوانيد:
· در سال 76 باز هم جریانی که اهل دبه بود و سرنوشت آن به فتنه کشیده شد آمدند شایعه "مینویسیم خاتمی، می خوانیم ناطق" را مطرح کردند؛ البته آن موقع نتیجه انتخابات به نفعشان شد و دیگر مشکلی نداشتند. اینکه برخی گروهها پیش دستی کنند و یک بهانهای برای دبه کردن و شکست در انتخابات ایجاد کنند اگر صرفاً داخلی باشند یک کار غیر اخلاقی است و اگر هم در امتداد توطئه خارجی باشد که خیانت محسوب میشود.
· در سال 76 آقای هاشمی که رئیس جمهور بود و دولتش مجری انتخابات بود در نماز جمعه سخنرانی کرد و انتخابات را طوری زیر سوال میبرد که انگار قرار است تقلب شود. این روش معمولی نیست و این ضربه زدن به اعتماد مردم است. البته اعتماد مردم نیز ضربه چندانی نمیخورد چون در طی سی و چند انتخابشان به عینه دیده اند که همان چیزی که رای دادهاند از صندوق در آمده است.
· ما نمیگوییم شیوه رای گیری اشکال ندارد و 100درصد شفاف است ؛ جا دارد که تکامل پیدا کند تا جای هر گونه شبهات اندک هم با اصلاح نظام انتخاباتی البته از سر فرصت و نه شتاب زده و عکس العلمی از بین برود؛ اما این مشکلات موردی موجب تقلب آنهم در حدی که نتیجه انتخابات تغییر کند نمی شود.
· در سال 84 اصلاح طلبان سر کار بودند و وزارت کشور دست آقای موسوی لاری بود، یکی از کاندیداهای اصلاح طلب {کروبي} در آن زمان گفت من یک لحظه چرت زدم و نفهمیدم نتیجه انتخابات چه شد که البته بیشتر به یک طنز شبیه بود. آیا دولت اصلاح طلب نتیجه انتخابات را به نفع جریان رقیب به هم میزند؟
· کسانی که این مسائل را مطرح می کنند ممکن است توجه نداشته باشند که آب به آسیاب دشمن میریزند و ممکن است بعضی از آنها از روی دلسوزی باشد؛ اما باید توجه داشته باشند که دامن زدن به این مساله اعتماد مردم به نظام را زیر سوال میبرد، زبان دشمن را علیه خودمان دراز می کنیم و این جفای به انقلاب و جمهوری اسلامی است. لذا این اعمال باید مراقبت شوند.
· از سال 76 تا 78 جریانی که دولت وقت را در دست داشت رادیکالهایشان در کشور ناآرامیهایی ایجاد کردند، نهایتاً در سال 84 و بعد از شکست در شوراهای دوم و مجلس هفتم و ریاست جمهوری نهم کاملاً حذف شدند. اینها دوباره بعد از 10 سال یک بازسازی در درون خودشان انجام دادند و سال 88 به میدان آمدند که حوادث تلخی را هم شاهد بودیم.
· رقابت میان جبهه متحد و جبهه پایداری مدل موفق رقابتی است که می تواند در انتخابات ریاست جمهوری استفاده شود. نکته مهم این است که این گروههای اصولگرایی که امروز هم در مجلس در کنار هم هستند، کار می کنند و بعضاً رقابتهایی را هم دارند با نظام مشکل ندارند و نمیخواهند نظام را براندازی کنند و یا به دنبال ساختار شکنی نیستند و با یکدیگر بر سر گرفتن رای از مردم برای خدمت بهتر به نظام و پیشبرد اهداف نظام رقابت دارند که این مساله در همه جای دنیا وجود دارد و امری مطلوب است.
· اما طیفهای اصلاح طلب بارها ثابت کردند که به دنبال ساختار شکنی هستند. ما نباید از یک سوراخ چند بار گزیده شویم. جماعتی که ثابت کردند اهل ساختار شکنی و براندازی هستند و هر موقعی که لازم است با آن طرف مرزها هماهنگ میشوند نمیشود یک بار دیگر شانس خود را امتحان کند. برای رقابت مشکل نداریم و در مورد مشارکت هم، مردم در انتخابات مجلس نشان داد که نه تنها مشارکتشان کاهش نیافته بلکه بیشتر هم شده. بنابراین نیازی به حضور اصلاح طلبان ساختارشکن نیست. در عین حال ما خواهان حذف یک جریان با سابقه در کشور نیستیم چون جریان اجتماعی قابل حذف نیست؛ اما رهبری آنان اثبات کردند صلاحیت این کار را ندارند و شناخته شدههای آنان هر وقت فرصت پیدا کردند بیرون زدند و دنبال ساختار شکنی بودند.
· اصلاح طلبان باید با فتنه و جریان فتنه مرزبندی کنند. از همین جریان بودند کسانی که از اول مرزبندی کردند و گفتند تقلب نشده. در انتخابات مجلس نهم هم کاندیدا داشتند، رای دادند، رای گرفتند؛ بنابراین این گروه مشکلی ندارند. تنها در کلان میتوانیم بگوییم جریان اصلاحات دچار بحران و خلاء رهبری است. اصلاح طلبانی که دلشان با فتنه گران نیست این را باید چند بار تکرار کنند؛ نمی شود از پله های نظام بالا بروند و در عین حال برای سران فتنه پالس های امیدوارکننده بفرستند. برخی از اصلاح طلبی که ادعای در چارچوب نظام بودن را دارند و دلشان با فتنه گران نیست این را باید نه یکبار و دو بار آن هم به صورت تلویحی و غیر مستقیم بلکه به صورت صریح بگویند. شتر سواری دولا دولا نمی شود.
· بعید می دانم جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری از کاندیدای دولت حمایت کند. وقتی میبینیم رهبر معنوی این جریان آیتالله مصباح مواضع صریحی نسبت به شخصیتهای شناخته شده دولت دارند بعید می دانم این اتفاق بیافتد.
· مشارکت 100 درصدی تا کنون کجا بوده؟ انتخابات حق مردم است که در آن شرکت بکنند یا نکنند. مشروعیت نظام بر این نیست که مشارکت 100 درصدی داشته باشند. تنها در نظام های اقتدارگرا آنهم شخصیت هایی همچون هیتلر و صدام و موسلینی بودند که همه را بسیج می کردند و یک مشارکت 100 درصدی با نام دموکراسی ایجاد می کردند. اگر واقع بین باشیم یک درصدی در انتخابات تمایلی ندارند که شرکت کنند.
· ما با شرایط جدیدی روبرو هستیم تعادل رقابتی از مجلس سوم تا انتخابات 88 رقابت چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا بود و حالا یک تغییراتی ایجاد شده و در دوران گذار هستیم. مثلا در سال 88 اصولگرایان تصمیم گرفتند علی رغم انتقاداتی که به احمدی نژاد داشتند به او رای دهند.
· امروز این ایده مطرح می شود که با توجه به تعداد زیاد کاندیداها دولت ائتلافی شکل بگیرد. یعنی کسانیکه که در مظان ریاست جمهوری هستند دور هم جمع شوند و کسی را از میان خود که رای و شانس بیشتری دارد را به عنوان رئیس جمهورانتخاب و سایر کاندیداها وزیر آن شوند. به نظرم اين ايده با واقعیت فاصله دارد؛ اما نمی خواهم نفی اش کنم. این طرح تحمل سیاسی بالایی می طلبد این تجربه ای است که در کشورهای دیگر نیز به کار گرفته می شود.
· درانتخابات بحث وحدت ملی مطرح نیست. وقتی ما بپذیریم که کاندیداها نباید با اصل نظام و ساختارهای قانونی کشور مشکل داشته باشند در آن صورت در هر شرایطی وحدت ملی حفظ می شود و دیگر نیازی به تاکید بر آن نیست. آنچه در انتخابات اتفاق می افتد ائتلاف است نه وحدت. مثلا ایثارگران یا با جبهه پیروان ائتلاف می کند یا با پایداری؛ بنابراین مسئله ائتلاف در انتخابات مطرح است نه وحدت.
· منافع ملی و امنیت ملی محل رقابت نیست و گفتمان انتخابات نمی تواند گفتمان سازش و گفتمان مقاومت باشد. ما اصل را بر این باید بگذاریم که هر کسی وارد صحنه انتخابات می شود باید پایبند به وحدت ملی و منافع ملی باشد و اینها عمدتا در سیاست خارجی تعریف می شود و این موضوع نمی تواند وجه المصالحه انتخابات قرار گیرد.این یک بی تعهدی است که مسائلی که جنبه امنیت ملی را دارد ابزاری برای پیروزی انتخابات قرار گیرد. بنابراین منافع ملی و امنیت ملی محل رقابت نیست و گفتمان انتخابات نمی تواند گفتمان سازش باشد. گفتمان باید مقاومت همراه با تدبیر و پیشرفت باشد. چرا که مقاومت، تدبیر و پیشرفت تجربه موفقی است که ما در طی این سه دهه داشتیم و جای رقابت نیست.
/2929
نظر شما