گزيده سخنان نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در گفت و گو با ايسنا بخوانيد:
· در انتخابات سال 92، با یک انتخابات دو قلو یعنی انتخابات شوراها و قوه مجریه به طور همزمان روبرو هستیم. این دو انتخابات، هم هیجان محلی و هم کشوری را در پی دارد و ضروری است که همه مسئولان و مردم به این حرکت مهم توجه کنند تا بتوانیم به سلامت از این گردنه نیز عبور کنیم.
· رییسجمهور بعدی دارای اهمیت بالایی است. همه کسانی که دلشان برای نظام میتپد باید بهگونهای حرکت و شخصی را انتخاب کنند که بتواند به شعارهای انقلاب جامه عمل بپوشاند. در این انتخابات چند جریان فعال هستند؛ یکی از آنها جریان اصلاحات است که البته با جریان کارگزاران همسویی دارد و این دو در مواضع، اهداف و حتی راهکارها اشتراک دارند. جریان دیگر، اصولگرایان هستند که طیف گستردهای از مردم و احزاب و گروهها را در بر میگیرد. اصولگرایی یک تفکر مبنایی و ریشهای است و یک حزب نیست. اصولگرا یعنی کسی که بر مبانی اسلام تکیه دارد و اجرای اسلام را میخواهد و در نتیجه نباید این مفهوم را تنها در قامت یک فرد و دو فرد دید. بد عمل کردن برخی اصولگرایان به معنای بد بودن اصولگرایی نیست.
· اصلاحطلبان به سه بخش تندروها، میانهروها و لابهشرطها تقسیم میشوند و دولت هم ظاهرا بینظر به انتخابات نیست. با این شرایط، افراد مختلفی برای انتخابات آماده میشوند اما در این میان مردمی که به انقلاب "بله" گفتند باید به سمتی حرکت کنند که آرمانها علمی شود.
· یکی از ایدههای مطرح شده برای انتخابات، طرح دولت وحدت ملی است که از سوی یکی از آقایان مطرح شده است؛ به این معنا که ترکیبی از همه کسانی که توان ورود در عرصه سیاسی کشور را دارند، اعم از اصلاحطلبان، کارگزاران و اصولگرایان دولت آینده را تشکیل دهند، اما این ایده چیزی جز ملغمه نخواهد بود و نتیجهای از آن بیرون نخواهد آمد. چگونه ممکن است عناصری که هیچ سنخیتی از نظر فکری و اعتقادی باهم ندارند، دور هم جمع شوند؟
· ایده دولت ائتلافی ایده خوبی است اما بعید میدانم با شرایطی که میان سیاسیون شاهدیم به نتیجه برسد. ایده سوم نیز ایده دولت اصولگرا بر محور بازسازی گفتمان اصولگرایی و پالایش عملکرد آنان و آمدن با شعاری نو است تا از این طریق زمینه رقابت و تعداد نامزدها را به حداقل برسانند.
· توصیه من به اصولگرایان این است که این جریان ظرفیت 15 کاندیدا را ندارد. من میخواهم که این افراد از احساس تکلیف دست بردارند و عقلانی فکر کنند. قطعا اگر کسانی که میتوانند با نیامدنشان به عرصه انتخابات به پیروزی اصولگرایان کمک کنند، اگر بیایند و اصولگرایان ضربه ببینند، در این آسیب شریک هستند.
· باید ببینیم که انحراف در مجموعهای از اصلاح طلباني که با امام همراهی میکردند از کجا شروع شد که کارشان به اینجا رسید. سوال این است که چرا آقایان جدا شدند و رهبری جدید را بر نتابیدند؟ آنها باید اعلام وفاداری میکردند و در داخل نظام به حرکت خود ادامه میدادند. آقایان تفکری مغایر با امام ارائه کردند. نوع نگاه برخی اصلاحطلبان و اعضای حلقه کیان به امام و ولی فقیه به گونهای دیگر بود. مطالبی که در روزنامههایشان مطرح میکردند حاکی از آن بود که ولایت فقیه را قبول ندارند.
· در دوره اصلاحطلبان ساختارشکنی و تابوشکنی دنبال شد. برخی خشونت را در انقلاب امام حسین (ع) تئوریزه کردند و آن را به سطح انتقام از آنچه در جنگ بدر رخ داده بود تقلیل دادند. ارتباط با بیگانه و کسانی که دشمن خونی انقلاب بودند، ارتباط گسترده با محافل خارجی و براندازی نظام توسط این مجموعه دنبال شد.
· {در واکنش به اظهارات اخیر حبیبالله عسگراولادی مبنی بر اینکه «موسوی و کروبی فتنهگر نیستند»} این افراد در مقابل نظام ایستادند، تاکید کرد که تنها راه اصلاحطلبان این است که بگویند از آرمانها فاصله گرفتهاند و اشتباه کردهاند. در فتنه 88 نقش افراد روشن بود. موسوی و کروبی نتیجه انتخابات را برنتابیدند و فرصتی را که برای نظام بوجود آمده بود به تهدید تبدیل کردند. آنها در مقابل نظام ایستادند. چطور این افراد فتنهگر نیستند؟ برخی آقایان چه میفرمایند؟
· آقای محسنی اژهای تعریف میکرد که "چند روز پس از انتخابات ساعت 11 شب به منزل آقای موسوی رفتم از ایشان پرسیدم که اگر انتخابات باطل شود اما شما دوباره رای نیاورید چه؟ آقای موسوی گفت: باز هم باید انتخابات باطل شود." بنابراین، تنها راه برای اصلاحطلبان این است که برگردند و واقعیتها را بپذیرند و بگویند که از آرمانها فاصله گرفتهاند و اشتباه کردهاند. اصلاحطلبان برای ورود به عرصه سیاسی کشور باید تمام چارچوبهای نظام را بپذیرند. چهرههای اصلاحطلب در یک «پارادوکس» شدید قرار دارند. از یک سو راه ورود آنها این است که بخشی از اشتباهاتشان را بپذیرند اما از سوی دیگر اگر بازگردند، از طرف کسانی که شعار براندازی دادهاند طرد خواهند شد.
· برخی که شعار وحدت ملی میدهند، همین را دنبال میکنند که میخواهند خودشان محور باشند. نمیدانیم طرح دولت وحدت ملی با حفظ مواضع و عملکرد گذشته آنهاست یا میخواهند با تغییر مواضع در قدرت شریک شوند. اینها میتوانند کمک کنند نه اینکه شریک باشند. ولایت شورایی امکان ندارد. این افراد باید اعلام وفاداری میکردند اما نقض کردند و از مسیر خارج شدند.
· برخی تلاش میکنند نظام دچار دوقطبی شود. میخواهند نظام را به دو قطب انتصابی و انتخابی تقسیم کنند، در حالی که میبینیم اتفاقا کسانی که انتصابی بودهاند، سالمتر از کسانی که انتخابی بودند حرکت کردند. برخی هم میخواهند نظام را به دو قطب طرفدار مذاکره با آمریکا و قطب مخالف مذاکره تقسیمبندی کنند اما مردم ما هوشیار هستند و در دام اینگونه شعارها نمیافتند.
· اختلافاتی که وجود دارد، اختلافاتی ریشهای و در اصل ولایت فقیه و اختیارات آن و جامعیت دین و حکومت دینی است. آنها دین را حداقلی میدانند و ولی فقیه را تنها در حد یک مقام تشریفاتی میپذیرند. ما اختیارات ولی را معادل اختیارات رسولالله و امام معصوم میدانیم و این همان سخن امام است. آقایان میخواهند بدون پرداخت هزینه و اصلاح گذشته بگویند "انا شریک"، ولی این نمیشود.
· {در واکنش به برخی ادعاها مبنی بر دخالت سپاه در انتخابات } برخی میگویند چرا مردم به سپاه و روحانیت اعتماد دارند؟ تاثیرگذاری معنوی بر مردم که بد نیست و در همه دنیا اینگونه است. برخی مهندسی انتخابات را قبول ندارند و ادعا میکنند که سپاه در انتخابات دخالت دارد. اینکه عناصر و شخصیتهای ذینفوذی در میان مردم هستند که تاثیرگذارند، خللی به انتخابات وارد نمیکند. همین ادعا یعنی ادعای تقلب در انتخابات، ریشه اصلی فتنه 88 بود.
· امروز شاهدیم که بیشترین اتهامات نظام سلطه و تحریمهای آنها علیه سپاه است و بر همین اساس جنگ روانی شدیدی علیه سپاه و نیروی قدس و شخص سردار سلیمانی آغاز کردهاند.
· در داخل نیز میبینیم برخی پروژه «سپاه هراسی» را دنبال میکنند. این افراد و جریانها همواره سپاه را یکی از موانع پیش روی خود میدانند. در زمان بنیصدر و در زمان اصلاحطلبان نیز این مساله وجود داشت. برخی خطای موردی یک فرد یا بخشی از سپاه را به کل مجموعه سپاه تسری میدهند. ما از کسانی که در جرگه اصولگرایی هستند توقع نداریم که اشتباهات دیگران را دنبال کنند و مثلا اشتباه موردی یک خبرگزاری را به حساب کل مجموعه بگذارند.
· بیشترین ترس دشمن از سپاه است و بر همین اساس، تخریب سپاه تاثیر فوقالعادهای در ضعف بنیه امنیتی کشور خواهد داشت.
· ادعاي دخالت سپاه در انتخابات از آن حرفهایی است که سند ندارد. من نمیخواهم برخی را که اشتباهاتی مرتکب شدهاند تبرئه کنم، اما این به معنای دخالت سپاه در انتخابات نیست. سپاه فراتر از احزاب و سازمانهاست و خود را برای حزب یا فرد خاصی هزینه نمیکند. سپاه معیارها را مطرح میکند و از اصولگرایی به عنوان یک تفکر و اندیشه و بازگشت به اسلام ناب و نه به عنوان حزب دفاع میکند.من به عنوان کسی که مسئولیت نمایندگی ولایت فقیه در سپاه را بر عهده دارم اعلام میکنم که پاسداران ما اهل منطق و استدلال هستند و ما تنها معیارها و آرمانها را مطرح میکنیم. سپاه هرگز بصورت مصداقی در انتخابات وارد نمیشود. سپاه تنها چارچوبها و معیارها را تبیین میکند و این به معنای دخالت در انتخابات نیست بلکه وظیفه ذاتی ما «مهندسی معقول و منطقی انتخابات» است.
· {با تاکيد بر ضرورت وحدت و انسجام میان سران قوا} نباید اختلافات رسانهای شود. من اگر به جای دولت بودم، تغییراتی را که اکنون میبینیم و هزینه آن متوجه خود دولت است، انجام نمیدادم. مطمئنا تحمل یک وزیر نسبت به تغییر آن هزینه کمتری دارد. حفظ وحدت تکلیفی بر عهده سه قوه است.
/2929