۰ نفر
۱۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۰:۱۷

یزدان سلحشور

برعکس آنچه که فرهاد روزگاری خوانده بود، شنبه روز خوبی بود برای سینمای ایران. با سینما روبرو شدیم و لذت بردیم و البته انتقاد حق مسلم ماست! «روز روشن» حسین شهابی، «صندلی شماره 257» محسن خان جهانی و «برلین منفی 7» رامتین لوافی چراغ این سینما را روشن نگه داشتند.

«روز روشن» فیلم جمع و جور و سالمی بود که بازسازی «سگ‌کشی» بیضایی محسوب می‌شد که آن هم به نوبه خود وامدار خرده‌روایتی از رمان «نان و شراب» سیلونه بود. بازی‌های خوب فیلم، گرچه عموما در حد و اندازه «سگ‌کشی» نبودند اما بازی مهران احمدی به یادماندنی بود و بازی پانته‌آ بهرام در خور تأمل. پایان باز قصه، در این فیلم، مثل بسیاری از فیلم‌های دیگر سینمای ایران از سر ناچاری و سردرگمی در روایت نبود و فیلم، عکسِ فیلم بیضایی که درگیر نشانه‌های سیاسی-اجتماعی بود خود را از این وابستگی‌ها‌‌ رها کرده بود تا صرفاً به روابط اجتماعی بپردازد. یک فیلم کوچک و کم‌ادعا که اگر اراده بر سوزاندنش در زمان اکران نباشد، از گیشه جواب می‌گیرد. 

 «صندلی شماره 257» مستندی ا‌ست به یادماندنی از مواجهه میان نامزدهای انتخاباتی در یک شهرستان کوچک. موفقیت این کار مدیون زیر گفتارهای مؤثر روایت آن است بی‌آنکه فیلمساز خود را درگیر شعار‌ها و اظهارنظرهای رو کند. دوربین ظاهراً همان‌طوری به سراغ نامزدهای مجلس در این شهرستان کوچک می‌رود که دوربین خبری شبکه‌های تلویزیون ایران اما زیرکانه، تضاد‌ها و طنز‌ها و چالش‌های این جامعه کوچک را نشان می‌دهد و در ‌‌نهایت، دورنمای این شهرستان بدل به دورنمای کل کشور می‌شود. فیلم خان جهانی البته محتاج کوتاه شدن است و خلاص شدن از اجتماع «پایان‌های چندگانه»؛ به گمانم یک ادیت 20 دقیقه‌ای ریتم را خیلی بهتر می‌کند. می‌دانم که ساختن چنین فیلمی در شهرستانی گمنام و با مناسبات خاص خود، تا چه اندازه دشوار بوده و فیلمساز مفتون صحنه صحنه اثر خود است اما باید از این عشق دو آتشه به نفع اثرش چشم پوشد.

باید اعتراف کنم که چندان تمایلی به دیدن «برلین منفی 7» رامتین لوافی نداشتم چون کلاً خاطره خوشی از فیلم‌های ایرانی ساخته شده در خارج [با بودجه دولتی] نداشتم، اما این یکی واقعاً فرق داشت و به جای فیلمی شعاری در مورد مهاجرت، فیلم بسامانی دیدیم که در آن یک خط در میان استکبار جهانی با شعارهای دو آتشه مورد حمله قرار نمی‌گرفت تا ما را مطمئن کند که پول بیت‌المال به هدر نرفته. فیلمی روان که قصه‌اش را به روانی تعریف می‌کند و تلمیحاتی هم دارد از «کابوی نیمه شب» جان شلیزینگر و «در غربت» سهراب شهید ثالث [فیلم‌های خوب روزگار جوانی ما] و البته «پلِ فاتح» بیل اگوست. به گمانم این فیلم، نه تنها می‌تواند در ایران گیشه خوبی داشته باشد که در خارج از مرز‌ها هم به دلیل چندزبانه بودن و قصه بین‌المللی و کیفیتی در حد آثار اروپایی، موفق خواهد بود و به نظرم حتی می‌تواند برای سینمای ایران، شانسی دوباره برای رسیدن به اسکار باشد.

5858
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 274750

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۴۹ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۵
    2 6
    آقای سلحشور مثل اینکه روز شنبه خیلی حاتون خوب بوده . لا اقل در مورد فیلم رامتین منهای 7 شاهد بودیم که در حین نمایش نصف سالن خالی شد . انشالله که رفاقتی با عوامل فیلم نداشتی!
  • بدون نام US ۱۱:۲۱ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۵
    3 6
    آقای سلحشور کاملاً نظرم دربارۀ شما عوض شد! از این کارت های گیفت از دبیر جشنواره گرفتی اینارو واسه برلین-7 نوشتی! ؟!
  • منتقد US ۱۳:۱۵ - ۱۳۹۱/۱۱/۱۵
    5 3
    من هم برلین منفی 7 رو خیلی دوست داشتم