۰ نفر
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۰

روزنامه حزب الله نوشت:

صمد شفیعی مقدم
سر آن نداریم که بدانیم حاجی واشنگتن روایتی واقعی بود یا کاراکتری دلخواه خیال علی حاتمی ، اما نیک دریافته ایم که ناخودآگاه شاعرسینمای ایران هم عدم درک متقابل و سوء تفاهم ایرانیان وامریکائیان را چنان لمس کرده بود که حاجی واشنگتن اش مملو بود از این حس ناخوب. حاجی یا همان حسینقلی خان صدرالسلطنه که سفیرکبیر دولت قاجار شده بود در ینگه دنیا ، روز عید قربان گوسفندی قربانی می کند که نشت خونش به بیرون خانه سفارت ، یانکی ها را بیم ناامنی می دهد و سوءتفاهمی دردسرساز پدید می آورد .
در فرازی دیگر از فیلم، حاجی واشنگتن برساخته ی حاتمی، "رییس جمهور امریکا را در لباس ساده یک کابوی در سفارتخانه می بیند و پذیرایی کاملی از او می کند و گزارش این دیدار را با جزییات ثبت می کند، اما در پایان درمی یابد که رییس جمهور پس از پایان دوره ریاست جمهوری اش انتخابات را به رقیب واگذار کرده و حالا کشاورزی است که به دلیل علاقه به پسته ایرانی، آمده تا روش کاشت و برداشت آن را از حاجی بپرسد. "
این دست اتفاقات را در سایر بخشهای داستان نیز می توان سراغ گرفت اما نکته جالب همان ناخودآگاه حاتمی است که به درستی طرز پا گرفتن دیوار بی اعتمادی و عدم تفاهم دو کشور را می نمایاند.
نبود زبان مشترک و عدم فهم صحیح از روحیات فرهنگی و ... یکدیگر خاطره سفارت حاجی را به تلخی و غم ناشی از حس تحقیر می کشاند. صدالبته این عدم تفاهم و ناشناخته بودن زبان و فرهنگ به زمان ما هم رسیده شاهد زنده اش هم گاف هالیوود درآن صحنه ازفیلم "آرگو" ست که در هنگام جدایی به جای خداحافظ می گویند: سلام!
و این اوج بی اطلاعی اهالی ینگه دنیا از فرهنگ و جامعه ایرانی را می رساند حال آنکه پسرعموهای انگلوساکسونشان خیام را هم بهتر از ما می شناسند و هم بهتر از ما به دنیا می شناسانند، تاریخ ما را در کمبریج خوبتر از ما گرد آورده اند و ادوارد براون شان آن قدر ایران شناس بوده که نامش بر خیابانی از تهران نقش بسته ، سفرایشان شعر حافظ بر لب دارند و بهتر از هر شهروند ایرانی و تهرانی می دانند که بهترین سوغاتی های محلی ایران را از کدام دکان و بازارچه ای تهیه کنند. علیرغم ستم بزرگشان به ایران بهترین و بزرگترین سفارتخانه را درتهران دارند و ... با این حال شاید از بختیاری ماست که تفرعن و حرص انگلیسی شان مانع هرگونه مهربانی دوطرفه شده.
اما داستان ینگه دنیا شاید قدری متفاوت است. خاطرات خاصی بین ایران و امریکا وجود داشته :حضورمورگان شوستر که به جبر روسها ناگزیر از رفتن می شود و استقبال ایران از حضور شرکتهای نفتی شان برای بهره برداری از نفت شمال در جهت قطع ید امپریالیسم روسی به رهبری تزار سرخ –استالین- و پس از آن اولتیماتوم اثرگذارشان برای خروج ارتش سرخ از آذربایجان برگهای قدیمی این دفترچه خاطرات است که بعدها به خون مسافران ایرباس آغشته شد. قبل تر هم با عملیات آژاکس صفحاتی را سیاه و کاخی از آرزوها را بر سر دولتی ملی خراب کردند . تردید نباید کرد که کودتای 28 مرداد اوج اشتباه محاسباتی و جاده صاف کن و برهان قاطع توده ای ها برا ی تجویز تزریق امریکا ستیزی به خون چندین نسل ایرانی بود که حاصلش قصه ای 444 روزه شد که جنگ هشت ساله از بغلش درآمد و بعدتر هالیوود آرگویش کرد و اسکارش را گرفت.
و حال مائیم و امریکا و دیواری بلند و چشمان نگران روسها و عربها از احتمال وقوع معجزه ای برای فروریختن این دیوار تا ثریا بلند.
4949

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 291792

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 16 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۹
    7 0
    کاملا درست، اصولا اکثر مشکلات بین افراد و جوامع از عدم درک صحیح فرهنگی ناشی میشه.