امید کریمی: جمهوری اسلامی ایران نگران چیست؟ چه اتفاقی در ترکیب جمعیتی ایران افتاده است که تلاش هایی تا حدودی برنامه ریزی شده و هدفمند برای تغییر سلیقه زوج های جوان ایرانی می شود تا آنها را مجاب به افزایش نسل کنند؟ درحالی که در بسیاری از کشورهای دنیا جا برای سوزن انداختن هم نیست (اینجا و اینجا)
اگر تا دو دهه پیش هر خانواده ایرانی تا سه فرزند و حتی بیشتر هم داشت، اکنون آمار می گوید کمتر از دو فرزند در هر خانواده وجود دارد. به عبارت بهتر، هر زن ایرانی کمتر از دوبار مادر می شود؛ ۱.۶ فرزند برای هر خانواده. البته روایت دیگری هم می گوید ۱.۸ رزند برای هر مادر و خانواده. البته همین دو دهم فرزند جای مناقشه دارد.
هرچند که از نظر جمعیت شناسان ۲.۱ فرزند برای هر خانواده، مطلوب است و عدد جایگزینی جمعیت یک کشور است، اما گفته می شود تا ۱.۷ فرزند برای هر خانواده چندان آسیبی به ترکیب جمعیتی نمی زند، با این حال وقتی همین اعداد نشان دهنده سیر نزولی رشد جمعیت باشد، نگران کننده می شود. اکنون رشد جمعیت ایران ۱.۳ و در بهترین حالت ۱.۴ است و این روند نزولی دارد. حالا با آمار مختلف (اینجا)
اما اگر از نگاه مستقل و نه انتقادی و نه متعصبانه دولتی نگاه کنیم، شاید باید به این نتیجه برسیم مسوولان حکومتی پیچش مو را دیده اند. این هشداری امنیتی است که یک کارشناس جمعیتی می دهد؛ مرزها خالی می شود. (اینجا) و این هشدار اقتصادی - امنیتی است که آمار می دهد؛ افت رشد جمعیت باعث کاهش جمعیت مولد و تولید کننده می شود و این یعنی کاهش رشد ناخالص داخلی و البته نتیجه هم رشد سالمندی، افزایش هزینه های دولت و نارضایتی عمومی در چند دهه آینده است. (اینجا و اینجا)
این هشدارها که تاکنون رسانه ای شده است و شنیده می شود جزء کوچکی از انبوه هشدارها درباره عواقب کاهش جمعیت است که به نهادهای مختلف امنیتی و سیاست گذاری می رسد (اینجا و اینجا)، در نهایت به این منجر شده که دولت مشوق های مختلفی برای تشویق زوج های جوان به زاد و ولد تدوین کند (اینجا و اینجا) هرچند که فقط یک نمونه از آن مصوبه شده است؛ افزایش مرخصی زایمان (اینجا)
اما هنوز هم جوانان به درخواست های مسوولان برای زاد و ولد واکنش مثبتی نشان نداده اند. هرچند که آخرین آمار ثبت احوال نشان می دهد مشوق های جمعیتی در خانواده های تک فرزندی موفق بوده است (اینجا) اما عدد مطلق اختلاف جمعیت متولدان سال ۹۰ و ۹۱ حدود ۴۰ هزار نوزاد تفاوت دارد، هرچند به سود سال ۹۱ سنگینی می کند.
اما چرا جوانان به درخواست عاجزانه مسوولان و حتی اقرار به اشتباه تن نمی دهند (اینجا) و مشوق ها را بر نمی تابند؟ (اینجا) مگر نمی گویند عامل منفی کننده علاقه ایرانی ها به اولاد، اقتصادی است و نه فرهنگی؟ کارشناسان شرط مقبول افتادن این درخواست را شرایط سخت تری می دانند؛ اینکه سکه و طلا و وام مسکن و مرخصی زایمان به تنهایی کافی نیستند (اینجا و اینجا)
اما درد فقط این نیست. مشکل از جای دیگری هم آب می خورد؛ ترویج فردیت در جامعه ایرانی. جامعه ای که به شدت به خانواده وابسته بود و بدون آن هیچ اتفاقی معنا پیدا نمی کرد، اکنون باید با فردگرایی مبارزه کند. تازه ترین پژوهش دراین باره که سال ۹۱ و اتفاقا از سوی مرکز اصلی هشدار دهنده افت نرخ رشد جمعیت ایران انجام شده است، نشان می دهد خانواده های متمول حداقل در تهران تمایل بسیار کمتری به داشتن فرزند بیشتر و حتی یک فرزند نسبت به خانواده های قشر متوسط و پایین تر دارند. (اینجا)
و این هشدارها یعنی کار به این سادگی ها هم نیست. پژوهش ها نشان می دهد برای توازن جمعیت دولت باید هزینه های هنگفتی برای زنان خانه دار بکند؛ قشری که بار اصلی تعادل جمعیتی را می تواند به دوش بگیرد و اتفاقا به بچه هم علاقمند است. (اینجا)
اما چه انتظاری می توان داشت از زوج های جوانی که به امید مشوق هایی که فقط وعده داده است، قصد پدر و مادر شدن دارند، وقتی بدسلیقگی و برخی اظهار نظرهای نه چندان موجه شنیده می شود؟ مثلا رییس مرکز سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت در روز ابتدایی فعالیتش در این پست ناگهان می گوید: هر خانواده ایرانی باید ۵ تا ۶ فرزند داشته باشد.
دختر و پسر جوان حق ندارد با شنیدن این اظهار نظر از خود بپرسد مسوول مستقیم دولتی سلامت خانواده و جمعیت مگر نمی داند جامعه در چه شرایطی است که این حرف را می زند؟ (اینجا)
نباید هم انتظار داشت که نتایج پژوهش علمی و تاحدودی نزدیک به واقعیت، چندان هم تاثیرگذار باشد وقتی می گوید: مشکل ایران جمعیت زیاد نیست، تراکم جمعیت در شهرهای بزرگ و مرکز بالاست.
همین می شود که سخن یک عالم مذهبی به مذاق همه خوش می آید وقتی می گوید: تکثیر نسل یعنی انسان پروری نه دام پروری. این سخن آیتالله جوادی آملی است: اگر دولت در تکثیر نسل مسئول است، باید تمام جوانب آن را در نظر بگیرد.
۴۷۴۷
نظر شما