چند نگاره زیبا از بنای تاج محل (نشانه های 16)

شانزدهمین بخش نشانه ها اختصاص به توضیحی در باره یک پیشگویی برای «ظهور قائد قاهر» است که منجر به ظهور رضاشاه در ایران شد، مظلبی در باره بازچاپ مغازی موسی بن عقبه از کهن ترین آثار مربوط به زندگی پیامبر (ص) و معرفی چند نگاره از تاج محل از یک اثر خطی است.


46
نیاز کشور به یک قائد قاهر
شش سال پیش از کودتای 1299 که طی آن رضا خان با حمایت بیگانه کودتا کرد و به تدریج وزارت جنگ و نخست وزیری و بعد هم سلطنت را بر عهده گرفت، علی اصغر حکمت ـ که بعدها یکی از تئوریسین های اصلی دولت رضا شاه شد و البته آدم دانشمندی است ـ در خاطراتش که مربوط به روز پنج شنبه 16 جمادی الاولی 1333 ق / 1294ش است می نویسد:
امروز آقای حاجی مجتهد در منزل ما تشریف داشتند. حکیم اصغر نیز آنجا بود. گفت می خواهند مجلس سنا افتتاح نمایند. باز روزنامجات دمکراتها زبان باز کرده در تقبیح این کار حمله نموده اند. من گفتم: البته جلافت و شکم پرستی مشتی فرنگی مآب از همه جا بی خبر که به کلی از حالات و عادات خود و جغرافیای وطن خود بیخبرند مقتضی است که زبان باز نموده این چنین بگویند. حاجی مجتهد نیز تصدیق نموده گفتند که البته صلاح مملکت امروز در تأسیس مجلس سناست. حکیم اصغر گفت: چرا، برای چه؟ گفتند: اولا که من ارتجاعی شده‌ام. حقیقتا عقیده ام این است که اصلاح مملکت ایران بجز به اقتدار مطلقه یک نفر قائد قاهر نخواهد شد که بدون این که اشتتات رأی و اختلاف کلمه داشته باشد ادارات ایران را قبضه کند. اگر این نشود اقلا حکومت مقننه برای ایران بهتر است. اگر آن هم نشود لامحله مجلس سنا جلوگیری از خیلی معایب خواهد نمود. حکیم اصغر گفت: چگونه شما ارتجاعی شده اید و حال آن که خود شما بودید که این کارها را کرده و حکومت استبدادی را ضایع و باطل نمودید؟ حاجی مجتهد گفتند: اشتباه کردیم. غلط کردیم. ندانستیم. خیال می کردیم اصلاح مملکت از این راه است و حال آن که فساد ملک و ملت بود. من از این اعتراف صمیمی که از روی دل و خالی از هر گونه ریب و ریا بود تعجب نمودم. ... حاجی مجتهد گفتند:‌دریغا که نه مال دارم و نه رجال و الا بر علیه اساس حاضره ایران ثوره و انقلابی بر پا می کردم. گفتم: نفس فکر و خیال و عین این تذکر و انفعال که در دماغ جناب عالی و امثال جناب عالی پیدا شده است خود دلیل بزرگی می باشد بر این که آینده انقلاب و شورش ملی در رکاب سلطان مقتدری خواهد شد که دمار از روزگار اجلاف بی پدر و ورزای خائن امروزه خواهد کشید. خدا داند که آن روز کجا و چگونه باشد. (ره آموز حکمت، بخش نخست ص 183 ـ 184)

47
انتشار مجدد مغازی موسی بن عقبه
آشنایان به علم سیره نویسی می‌دانند که سیره ابن اسحاق کهن ترین سیره ای است که با اندکی دَستکاری ابن هشام برجای مانده است. با این حال در بررسیهای مربوط به مغازی، روشن شده است که مغازی موسی بن عقبه (م 141) تقریبا همدوره مغازی ابن اسحاق است، جز آن که به رغم باقی ماندن بخش های زیادی از آن، اصل این کتاب از میان رفته است. سالها پیش یکی از طلاب قم این متون را گردآوری و منتشر کرد (قم، 1382ش). همان زمان یک مورخ مغربی هم با نام محمد الحسین باقشیش (ابومالک) کتاب المغازی موسی بن عقبه را بازسازی کرد که در مغرب به سال 1994 منتشر شد. امسال در مکه، چاپ منقح و تازه ای از المغازی موسی بن عقبه دیدم که ناشر آن دارالمنهاج [ناشر آثار سلف] ریاض بود و تاریخ چاپ اول را سال 1434 زده بود، یعنی همین امسال. آن لحظه به نام تدوین گر توجهی نکردم، اما بعدا دیدم همان شخصی است که کتاب او در مغرب در سال 1994 منتشر شده است. اصل این کتاب به صورت رساله فوق لیسانس در دانشگاه اسلامی مدینه در سال 1986 تدوین شده است.
چاپ جدید که به نظر می رسد با تجدید نظر منتشر شده، حاوی سه بخش است. بخش اول یک پژوهش در باره مغازی ابن عقبه است که تا صفحه 65 ادامه یافته است. بخش دوم یافته‌های مغازی ابن عقبه از کتابهای مختلف قدیمی است که صفحات 69 ـ 451 شامل شده است. اما بخش سوم که بسیار جالب است گزیده ای از مغازی موسی بن عقبه است که یوسف بن محمد بن عمر معروف به ابن قاضی شهبه (م 789) از اصل کتاب انجام داده و روایتی را برگزیده و به صورت یک مختصر درآورده است. این نسخه برجای مانده و اکنون توسط باقشیش تصحیح و در پایان این رساله منتشر شده است. این گزیده در صفحات 455 ـ 512 آمده است. البته نباید از کار این مصحح عرب شگفت زده شد، زیرا پیش از وی سخاو آن را در سال 1904 با ترجمه آلمانیش منتشر کرده بود. یک نویسنده عرب دیگر (حسن سلمان) هم کار زاخائو را به اسم احادیث منتخبه من مغازی موسی بن عقبه در سال 1991 توسط دارالریان با حواشی و تعلیقات منتشر کرد. بعد از آن است که باقشیش به فکر افتاده، مجددا آن را در چاپ جدیدی که از کتاب المغازی خود داشته افزوده است. این گزیده بسیار مختصر بوده و حتی در قیاس با متونی از مغازی ابن عقبه که در سایر کتابها مانده، بسیار اندک می باشد. به گزارش مصحح، شاخت هم بر اساس همین گزیده، مقاله ای در باره موسی بن عقبه نوشته بوده است.
مصحح تأکید دارد که کتاب تا قرن دهم هجری بوده اما از آن زمان به بعد دیگری کسی آن را ندیده است.

48
چند نگاره از تاج محل
روزگاری که عکس نبود نقاشی و نگارگری وظیفه معرفی چهره‌های اشخاص و مناظر طبیعت را بر عهده داشت. البته کار نگارگری تنها انجام وظیفه به جای عکاسی نیست، بلکه توان آن بسیار بالاتر است، زیرا می تواند نگاره‌هایی از آنچه در ذهن می گذرد، از اساطیری که ساخته و پرداخته ذهن آدمی بر اساس داستانهای قدیمی است، نگاره گری از آمال و آرزوهای آدم ها را از گذشته و آینده و بهشت و جهنم و غیره هم برای ما تهیه کند.
این روزها یک نسخه کوچک حاوی چند نگاره از تاج محل است یافتم.
صاحب این نسخه آن را روضه مطهره نامیده و اصل محل دفن تاج محل (ممتاز محل همسر شاهجان گورکانی و شوهر او) و نیز نقاشی مسجد موتی و مسجد سکندر، به علاوه شرح حالی از این بنای تاریخی است آن هم به زبان فارسی که بشدت تحت تاثیر اصطلاحات و الفاظ اردوست.
بنای تاج محل که آن را بنای عشق می‌نامند، توسط شاهجان گورکانی طی سالهای 1042 ـ 1057 هجری به نشان محبت و عشقش به همسر مرحومش که مادر فرزندانش هم بود ساخته شد. این بنا یکی از زیباترین بناهای جهان بشمار می‌آید. در باره این بنا مطلب زیاد نوشته شده و شرحی هم در
http://www.asriran.com/fa/news/82475
آمده که همراه با تصاویر بسیار زیباست.
اما در نسخه ما که یک نسخه خطی هندی است، عبارتی در معرفی محتوای آن در همان آغاز آمده که چنین است:
خلاصه احوال بانو بیگم مخاطب بممتاز محل عرف تاج بی بی آهلیه شاهجان پادشاه غازی بنت نواب اصفحان وزیر پسر زادی نواب اعتماد الدوله و احوال سکندره و موتی مسجد که در قلعه اکبر آباد است و فتحپور سیکری و نام کاریگران و ملازمان و غیره و نام سنگهای و تعداد مشاره کاریگران روضه منوره و غیره.
در ادامه شرحی از درگذشت وی و چگونگی طراحی نقشه ها برای بنای تاج محل آمده و سنگ روی قبر و نوشته روی آن را آورده است: زین جهان رفت چو ممتاز محل / در جنت برخش حور گشاد / بهر تاریخ ملایک گفتند / جای ممتاز محل جنت باد (تاریخ 1030 هجری را نشان می دهد). بعد هم نوشته دیگر که شاید آن هم روی قبر بوده است:
مرقد منور ارجمند بانو بیگم مخاطب بممتاز محل توفیت فی سنه هجری.
بعد هم سنگ مزار شاهجان شوهر آن زن که سالها بعد درگذشت و در همان بنا کنار همسرش دفن شد:
مرقد منور مضجع مطهر پادشاه رضوان دستگاه خلد آرامگاه اعلیحضرت علین مکانی فردوس آشتیانی صاحبقران ثانی شاهجان پادشاه غازی طاب ثراه و جعل الجنت مثواه در شب بست و ششم شهر رجب 1076 هزار و هفتاد و شش هجری از جهانفانی برمگاه [به آرامگاه] جاوادنی انتقال کردند.
سپس اشعاری که خود شاهجهان در وصف روضه مطهره یعنی همین تاج محل گفته آورده است:
زهی مرقد پاک بلقیس عهد /که بانوی آفاق را گشته مهد / منور مقامی چو باغ بهشت / معطر چو فردوس عنبر سرشت / اجابت کند از پی هم نزول / قبول ست اینجا عبادت قبول
البته چند شعر دیگر هم آمده است.
سه نگاره بعدی یکی مربوط به قلعه اکبر آباد، موتی مسجد، و نقش سکندره آمده است که همراه با توضیحات مختصر و شمارش نوع سنگهایی است که در آن بناها بکار رفته است.

تاج محل

 

تاج محل

 

تاج محل

 

تاج محل

 

نسخه

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 305626

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 7 =