جناب دکتر روحانی حلقه های مدرن قدرت را در تدبیر امور جدی بگیرید

عدم رای به آقایان نجفی، میلی منفرد، و سلطانی فرد از زوایای گوناگون مورد پروا قرار گرفته و فرار خواهد گرفت. من سیاست باز یا سیاست مدار نیستم و از زاویه ی جناحی یا حزبی کمتر به موضوعات نگاه می کنم. زاویه ی دیدی که برمی گزینم بیشتر متکی بر پنداشته ها یا تئوری های علمی - در حد بضاعت اندک یک معلم کوچک سیاست - است .

این عدم رأی به سه نفر فوق از زاویه ی "حلقه ی قدرت در نگرش کلاسیک و مدرن" مورد پروای من است. از یک نظر بسی خوشحالم که فعالان سیاسی ما از گذشته باتجربه تر شده اند؛ عدم رأی به وزرای پیشنهادی این سه وزارت خانه از سوی اکثریت تعریف شده ی مجلس شورای اسلامی زیرکانه می نُماید. این درحالی است که جدای از جهت گیری های سیاسی؛ امید داشتم مرد توانمندی چون نجفی سکان آموزش و پرورش، این ستون بنیادین توسعه ی ملی را در دست گیرد و فردی چون میلی منفرد در امتداد آن قرار گیرد. 
در نگرش ادبیات سیاسی کلاسیک؛ رهیافت حلقه های قدرت جهت اداره ی امور کشور را در هیات دولت چهار وزارت خانه ی کلیدی وزارت کشور، وزارت اطلاعات، وزارت دفاع یا جنگ، و وزارت امورخارجه می خوانیم؛ این در حالی است که در ادبیات مدرن سیاسی این چهاروزارت خانه عبارتند از وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم؛ و دو وزارتخانه ی دیگری که در ایران با نام وزارت فرهنگ وارشاد؛ ووزارت ورزش وجوانان خوانده می شود. در نگره ی خلقه های قدرت در گستره ی نگرش های دوگانه ی کلاسیک و مدرن، در دست داشتِ این وزارتخانه ها به کسب؛ حفظ یا به افزایش قدرت در رقابت های سیاسی می انجامد.
به باور من در یک معادله ی معنادار با پروای رأی دادن به افرادی جون آقایان زنگنه؛ آخوندی، حجتی، و .. جدای از تاثیر لابی های شناخته شده تفکری عمیق و ژرفانگر - جدای حساسیت به افراد معرفی شده که نمی توان آن را نادیده انگاشت - بیشترین میزان حساسیت را به این وزارت خانه ها نشان می دهد.
دکتر روحانی باید این موضوع را در نظرداشته باشد و در دفاع از نیروهای کارآمد و معتدل برای اداره ی این سه وزارت خانه، نیم نگاهی جدی به این موضوع بیافکند.بر این باورم که فردای هر تحرک معناداری برای تدبیر امور و مدیریت آینده آن، در گرو ترسیم چشم اندازی مطلوب در این گستره های پر پهنای حضور جوانان است.
اداره ی امور این وزارت خانه ها انسان های بزرگی می خواهد که نه تنها زملن خود را درک کرده باشند بلکه، درکی عمیق از تصویر آینده ی مطلوب و مرجح از ماموریت هایشان؛ در موجودیت مدیریتی خویش دارا باشند. مدیریت آینده ی امور جوانان؛ تجربه ی گرانسنگ و آیند اندیشانه طلب می کند.

کد خبر 308591

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 14
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۴:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۵
    3 5
    چشم، جدی میگیریم.
  • محمد A1 ۱۷:۰۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۵
    5 6
    داداش یه کم ساده تر بنویسی بد نیست ها!!
    • ناشناس A1 ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۷
      7 5
      سلام بر شما. محمد آقای بزرگوار اگر شما هم کمی ادبیات خود را قوی تر کنید و به جای کلماتی مانند داداش آن هم با این کاربرد لغاتی شایسته به کار ببرید بهتر نیست . قبول !! نوشته های دکتر مطهرنیا و امثال او به درد دانشگاه می خورد؛ نه میدان های پر اوباش سیاست. این سایت ها و وبلاگ ها هم به نوعی دانشگاه است. بد نیست جامعه نیز با این دست نوشته ها اندکی بالاتر از وضعیت کنونی اش قرار گیرد و از جملاتی چون اون جات می سوزه ........ ی بعضی از بزرگان سیاست دور شود
    • مجید A1 ۰۱:۳۸ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۵
      7 4
      اقا محمد عزیز من تحصیلات انچنانی ندارم بهتره بگم دیپلم هم ندارم ولی متوجه میشم که ادبیات سیاسی با ادبیات سرکوچه و میدان زمین تا اسمون متفاوته . بعد طرف شعر نمی سراید که اصطلاحات خاص سیاست به کار می برد . در نهایت مخاطبش شما نیستی که ساده و عامیانه بنویسد سیاسیون تحصیلکرده هستند که اگه اونا هم این مطالب رو مطالعه کنند قطعا متوجه خواهند شد . شما هم زیاد خودت رو اذیت نکن !!!!
  • بی نام IR ۱۷:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۵
    11 3
    باید این سه وزارت خانه وزریرانی مدرن داشته باشند، فقط اصلاح طلب
  • محمد IR ۰۸:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۵/۲۶
    7 2
    به نظر من نماینده ای که حقوق چند میلیونی می گیرد و از مزایای مادام العمر مجلس استفاده می کند و حرف دل اکثریت مردم را بازگو نمی کند خائن است
  • بی نام A1 ۱۱:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۷
    6 4
    حرفهاى اين آقا قابل اعتماد نيست چون نان را به نرخ روز ميخورد
  • شیدا IR ۱۷:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    2 4
    اقای مطهرنیا شما رو از دانشگاه آزاد قم به یاد دارم سرکلاس جنبش های سیاسی معاصر و هیچوقت به عنوان استاد قبولتون نداشتم چون فقط بازی با کلمات رو خوب میدانید و یادمه یک روز با دستمال گردن و عصا وارد کلاس می شدید و دم از روشن فکری می زدید ، تقذ جامعه مذهبی امروز ما رو مطرح می کردید و خیلی بحث های دیگه... اما شب بعد در تلویزیون به طوری رنگ عوض می کردید که ما دانشجویان انگشت به دهان می ماندیم خلاصه خواهشمندیم بس کنید و کمی صداقت داشته باشید. متاسفانه جامعه ما از وجود امثال شما بسیار در رنج و درده خواهش می کنم اینقدر شعار ندید ...
    • مطهرنیا A1 ۱۱:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۹
      4 2
      سرکار خانم شیدا درود بر شما پیام شما را برای مشاهده تایید کردم. نمی دانم تا چه مقطعی به ادامه تخضیل پرداخته اید. اما، متاسفم که هنوز تفاوت میان کلاس درس و رسانه و برنامه کودک یا عمومی رابا برنامه های سیاسی تشخیص نمی دهید. با احترام به شما برای آشنایی افکار عمومی می گویم من با همان دستمال گردن روبروی دوربین ظاهر می شدم البته همان زمان سرما که در دانشگاه هم دستمال گردن می بستم و می بندم. دوم، زمانی که یک عالم با کلمات بازی می کند؛ به عمق کلمات وارد شده است ورنه هرکسی نمی تواند با آتش واژگان! بازی کند. من رنگ عوض نمی کردم تلویزیون را هم دشمن می بیند هم دوست اما کلاس درس، به مانند خانه ی آدمی است که در آن راحت با فرزندانش سخن می گوید. چامعه ی ما از حهل نقابداری که شما به چهره زده اید و نام علم
  • جواد A1 ۱۷:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۰۸
    3 4