به گمان نگارنده رای ندان به دکتر نجفی نوعی محروم کردن کشور از فضیت های کاری و رفتاری اوست و 142 نفری که به ایشان رای دادند در واقع بر شانیت و هویت خود به عنوان یک نماینده مستقل صحه گذاشتند چرا که به قول مولوی :
مادح خورشید مداح خود است
اما اگر اندکی نفس تازه کنیم و غبارهای دور و بررا فروبنشانیم و در چند روز چالش مجلس و دولت دقیقتر نظر افکنیم و نیمه پر لیوان را ببینیم، توفیقی مطلوب به دست آوردهایم. به ویژه برای ما روزنامهنگاران و اهل هنر و کتاب و قلم که هر دو وزیر کار و ارشاد توانستند از صافی مجلس بگذرند (که در جای خود در این زمینه خواهم نوشت). دو طرف؛ مجلس و دولت و البته طرف سوم (مردم) که تماشاگر این بازی بودهاند، بازی برد بردی را سامان داده و به نتیجه رساندهاند و عدم حضور امثال دکتر نجفی اگر چه تلخ است اما مصداق این بیت سعدی است که:
بشکست اگر دل من، به فدای چشم مستت
سر خُم میسلامت، شکند اگر سبویی
سخنان پایانی رییسجمهور منتخب نشان داد که او در عرصه سیاست ذوقی پرورش یافته داشته و دارد و استراتژیستی کارکشته و خطیبی توانمند است که میداند سخن را چگونه و کجا بگوید. دعای پایانی او چه در مراسم تحلیف و تنفیذ و پایان جلسه رای اعتماد، حکیمانه و از سر درد بیان شده است. او درد این مردم را شناخته است و بر اساس همان درد دست به دعا برداشته و به گمانم این کلمات چون از روحی صادق و صافی اعتقاد برمیآید، قطعا در دلهایی که
ته ماندهیی از صداقت و حقانیت در آنها باقی است، تاثیر کرده و باطل السحری است بر وسوسههای برخی خناسان که همه گاه به دنبال اختلاف افکنی و شوراندن فضا و تیره کردن آنند.
بر مشوران تا شود این آب صاف
ماه و اختر را ببین اندر طواف
بازنده اصلی این بازی طیف تندروی داخل و خارج بودهاند. اکنون حداقل بر همه ما مکشوف شده است که جریان رسانهیی تندرو دیگر نمیتواند خود را به عنوان بلندگوی نظام جا بزند و با ایجاد فضایی دلهرهآور و محتسب مزاجانه، امنیت و آرامش را حتی از دولتمردان و مجلسیون بستاند و تصمیمگیری آنها را مدام تحت تاثیر هیابانگهای خود قرار دهند. آنها در انتخابات تراش خوردند و لاغر شدند، در جلسه رای اعتماد تراشی دیگر خورند و لاغرتر شدند و اگر بر لجاجت خود اصرار ورزند، قطعا بیشتر تراش خورده و لاغرتر و شکنندهتر هم خواهند شد.
آن گونه که از شلتاقهای این جماعت برمیآمد، باید حداقل هشت وزیر دولت آقای روحانی در مجلس رای نمیآوردند تا به قول خودشان گربه را دم حجله بکشند. اما دیدیم که ماجرا آن گونه نشد که آنها میخواستند. اکنون دریافتهایم که این گروه منتقدان دولتند بدون پشتوانههای امنیتی و حتی سیاسی. باید به آنها احترام گذاشت اما برای برخی هیابانگهای آنها اعتباری قایل نشد و کار خویش کرد.
همچنان که رییسجمهور محترم در مراسم تنفیذ بیان کردند: «خداوندا از استبداد رای و بستن دهان منتقدان به تو پناه میبرم» ما نیز باید این دعا را سرلوحه کار خویش قرار دهیم و هر صبح و مساء به خود یادآوری کنیم که روزی بر چنین مسیری نیفتیم که آنها در آن افتادند و خود را به جای روزنامهنگار تعیین کننده سیاستهای کلی نظام و خطدهنده به همه جریانات سیاسی فرض کردند و از هر کسی در هر مقامی شجاعتستانی میکردند. متاسفانه برخی اهل سیاست هم به دلیل فضای امنیتی که ایجاد شده بود، بدون آنکه تحقیق و جستوجویی کنند، سر تسلیم به حکم و رای و خطابههای
آتشین این گروه در رسانههایشان داده بودند. منتقدان دولت روحانی و جریان اعتدال تا زمانی که زبان و قلم توهین و افترا و تحقیر و تهمت بر صفحه کاغذ و رسانه جاری نکنند، جایگاهشان محترم است و باید به آنها فضا و میدان داد که سخن بگویند و حدیث نفس کنند. اما اگر قرار باشد که امنیت ستانی کنند و تحریف حقیقت کنند و تقدیس خشونت، طبیعی است که باید با زبان قانون و قضا با آنها طرف شد.
نظر شما