به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شیموس هینی که به عقیده بسیاری بزرگترین شاعر ایرلندی از زمان ویلیام باتلر ییتس است، جمعه در بیمارستانی در دوبیلن در ایرلند درگذشت.
این شاعر در سال 1995 برای «آثاری با زیبایی غنایی و عمق اخلاقی که معجزات روزمره و گذشته زنده را تعالی میبخشیدند» برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
هینی در طول عمرش برنده جوایز مختلف و بسیاری از سراسر نقاط دنیا شد. او در چند وقت گذشته از بیماری رنج میبرد.
او مجموعه شعر «زنجیره بشری» را سال 2010 پس از یک سکته منتشر کرد و شعر اصلی این مجموعه یعنی «معجزه» آشکارا درباره بیماریاش بود.
انتشارات فیبر پس از انتشار این خبر گفت: «ما به هیچ شکلی نمیتوانیم میزان ناراحتی خود را به خاطر از دست دادن یکی از شاعران بزرگ دنیا نشان دهیم. تاثیر او بر فرهنگ ادبی غیرقابل محاسبه است.»
«افتخار بزرگ ما انتشار اشعار او در 50 سال گذشته است. از دست دادن دوستی طولانی مدت او با ما، بزرگترین فقدان ماست.»
شیموس هینی آوریل 1939 در تومبریج در کانتیدری به دنیا آمد. او بزرگترین فرزند از 9 فرزند خانواده بود. در کودکی به روستای بلاگی فرستاده شد.
او در کالج سنت کلمبوس تحصیل کرد. این مدرسه شبانه روزی و کاتولیکی بود. هینی پس از آن به دانشگاه کوئین بلفاست رفت و بعد معلم شد. او در دوبلین ساکن بود و مدتی هم در آمریکا تدریس میکرد.
اولین کتاب هینی با عنوان «مرگ یک روزنامهنگار» سال 1966 منتشر شد، او در این کتاب به بزرگ شدنش در روستا اشاره داشت. با شدت گرفتن درگیریهای سیاسی در ایرلند، اشعار هینی نیز رویکردی سیاسی به خود گرفتند.
هینی سال 2011 مجموعهای از دستنوشتههای ادبیاش را به کتابخانه ملی ایرلند اهدا کرد. این مجموعه شامل دستنوشته اشعارش بود که روی کاغذهای معمولی با دست یا ماشین تحریر نوشته شده بودند.
از میان مجموعه شعرهای هینی میتوان به «Wintering Out» در 1972، «شمال» (1975)، «جزیره ایستگاهی» (1984)، «دیدن اشیاء» (1991)، «محدوده و حلقه» (2006) و «زنجیره بشری» اشاره کرد.
مجموعه شعر آخر برنده جایزه 10 هزار پوندی فوروارد در سال 2010 شد. هینی این کتاب را که دوازدهمین مجموعه شعرش بود، شخصیترین مجموعه شعر خود توصیف کرده بود که رازهایی درباره زندگی او را فاش میکردند.
هینی برنده جایزه ادبی تی.اس. الیوت هم بود و در فاصله 1989 تا 1994 در دانشگاه آکسفورد استاد افتخاری بود.
او در یکی از آخرین مصاحبههایش در سال 2013 درباره کشف شعر گفته بود: «شعر جریان برق زبان است، سحرآمیز است.»
«فکر کنم اولین جریان برقی که حس کردم با خواندن جرارد مانلی هاپکینز بود، شعرهای دیگری هم خوانده بودم، اما شعر هاپکینز جریان برق من بود... او قوانین کلام را تغییر داده بود، تمام پیچ و خم زبان در شعرهایش بود.»
هینی مترجم و نمایشنامهنویس نیز بود.
بیبیسی / 30 اوت / ترجمه: حسین عیدیزاده
58241
نظر شما