آسمان نوشت:

هارالد دورنبوس و جنان موسا در گزارشی در فارین پالیسی به نحوه پیوستن یک عراقی به نام «ابوعمر» به جبهه مبارزان سوریه پرداخته‌اند. روایت آنها از این جهت جالب است که سیر جذب ابوعمر به القاعده و سپس مسیر حرکت او از عراق به سوریه و در نهایت پیوستن او به جبهه جهادی‌ها را به وضوح تشریح کرده‌اند.
در شهر «عین تاب» در جنوب ترکیه «ابوعمر» در انتظار تراموا برای رفتن به بازار است. امروز هیچ بقالی‌ای نیست، فهرست خرید‌های او شامل یک تبلت ساخت ترکیه و یک دستگاه کوچک GPS هم می‌شود که در آن نقشه دیجیتال خاورمیانه نصب شده است. ابوعمر که دارای ملیت عراقی است و این تجهیزات را در کوله‌پشتی خود قرار می‌دهد می‌گوید: «این چیز خاصی نیست.  ممکن است وقتی به سوریه رسیدم این چیز‌ها مفید باشد.» ابوعمر مرد جوان خوش‌تیپی که دارای مو‌های بلند و مشکی است تنها کسی نیست که به سوی سوریه در حرکت است. صد‌ها نفر از زندانیان عراقی - عمدتاً جهادی‌های مظنون و متهم - در ماه جولای پس از اینکه شبه‌نظامیان وابسته به القاعده دست به فراری مرگبار از زندان ابوغریب در بغداد زدند از زندان آزاد شدند.

در آن زمان، مقام‌های عراقی و غربی از این می‌ترسیدند که برخی از آن مردان به سوریه بروند و بر آتش گروه‌های افراط‌گرا در این کشور بدمند و به آنها ملحق شوند. آن ترس اکنون به واقعیت تبدیل شده است. ابوعمر یکی از اعضای القاعده است که پس از تخریب زندان ابوغریب از زندان گریخت. او می‌گوید که شش نفر از هم‌بندی‌های قبلی‌اش هم به سوریه آمده‌اند. در نزد او، این جنگی است علیه کافران و هدف نهایی‌اش هم برقراری دولتی اسلامی است که فراتر از مرز‌های خاورمیانه مدرن می‌رود. او توضیح می‌دهد که: «سوریه و عراق در این مبارزه برای ما یک معنی می‌دهند. دولت‌های عراق و سوریه از سوی کافران اداره می‌شود و بنابراین با هر دو می‌جنگیم. سوریه خیلی ضعیف شده و نزدیک است در دست مجاهدین قرار بگیرد.»
ابوعمر 26 ماه را در ابوغریب سر کرد؛ زندانی که در سال 2004 و پس از تصاویر شوکه‌کننده‌ای که از شکنجه 8 و تحقیر زندانیان عراقی به دست نیرو‌های آمریکایی منتشر شد به شهرت رسید. او به دلیل اتهامات تروریستی زندانی شد اما مدعی استقلال که بی‌گناه است به گفته او، تجربه زندان در ابوغریب منجر به رادیکال شدن او شد. ابوعمر می‌افزاید: «وقتی در زندان بودم با بسیاری از هم‌بندی‌ها و زندانیان دولت اسلامی عراق و شام دیدار کردم. آنها مرا نسبت به باور‌های خودشان قانع کردند. ایدئولوژی آنها برای ایجاد خلافت بهترین ایده است و من تصمیم گرفتن در مبارزه آنها به آنها ملحق شوم.»
فراز از زندان به او فرصت داد تا به تعبیر خودش موفق شود. پس از فرار از زندان، ابوعمر، به استان «انبار» واقع در غرب عراق پناهنده شد که پناهگاه سنتی سنی‌های عراق است. این منطقه پیش از این مرکز شورشی‌های اسلامگرا علیه حضور نیرو‌های آمریکایی بود و در سال‌های اخیر‌تر به مرکز مقاومت در برابر دولت شیعی عراق و یک نقطه جمع‌آوری بسیار مهم برای جهادگران عازم سوریه تبدیل شده است.
اَبو عمر برای چند هفته در اردوگاه «دولت اسلامی عراق و شام» در انبار باقی ماند. رهبران اردوگاه به او آموزش نظامی دادند و به او فیلم‌های مهیجی از سخنرانی‌های جهادی و عملیات‌هایی در سوریه نشان دادند. پس از آن جهادگران سوری از این اردوگاه بازدید کردند. ابوعمر می‌گوید: «آنها به ما در مورد جهاد در سوریه در سوریه توضیحاتی دادند من تصمیم گرفتم به آنجا بروم به این دلیل که مساجد در حال ویران شدن و زنان مسلمان در حال کشته شدن از سوی کافران بودند». او جهاد در سوریه را «مقدس‌تر» از جهاد در عراق می‌داند؛ بسیاری دیگر از مبارزان افراط‌گرا در این دیدگاه با وی مشترک هستند. او می‌افزاید: «قرآن و حدیث پیش‌بینی کرده که شیطان در دمشق شکست خواهد خورد.»
پس از آنکه ابوعمر تصمیم گرفت برای جهاد به سوریه برود از سوی یک از اعضای دولت اسلامی عراق و شام به او تلفن همراهی داده شد؛ ابوعمر از این فرد به عنوان «هماهنگ‌کننده من» نام می‌برد. او فقط اجازه دارد که به یک شماره زنگ بزند و آن شماره هم شماره «هماهنگ کننده» اوست. ضمناً این هماهنگ‌کننده از تلفن خود فقط برای تماس با شماره ابوعمر استفاده می‌کند این احتیاطی است برای محافظت از شبکه جهاد. اگر ابوعمر یا هماهنگ‌کننده او تحت نظر باشند، مقام‌ها می‌توانند تنها یک تماس از تلفن هر فرد را بیابند. ابوعمر قبل از اعزام به سوریه تصمیم گرفته بود که با آرایشگر خود دیدار کند و ریش‌هایش را اصلاح کند. به این ترتیب او یک مرد مذهبی نشان داده نمی‌شد. او با صورتی اصلاح شده به منطقه کردستان در شمال عراق رفت و از آنجا به بخشی از شمال سوریه که تحت کنترل شورشی‌های کرد است ملحق شد و به صورت غیر قانونی از مرز برای ورود به ترکیه رد شد.
هماهنگ‌کننده‌ی ابوعمر به او گفته بود که به شهر «عین تاب» در ترکیه برود و به او آدرس یکی از خانه‌های امن دولت اسلامی عراق و شام را داد. او چند روز در این خانه امن ماند و با برخی از اعضای دولت اسلامی عراق و شام دیدار کرد که به او سپرده‌ای 10 هزار دلاری دادند. ابوعمر می‌گوید: «این پول برای مجاهدین سوریه است. به آنها تحویل خواهم داد». یک روز پس از اینکه ابوعمر به خرید رفت تلفن او بار دیگر زنگ خورد. می‌گوید هماهنگ کننده‌اش به او گفته «بدان که فردا به سوریه خواهی رفت. آماده باش. یک نفر به دنبال تو خواهد آمد.»
روز 17 سپتامبر یک عضو سوری دولت اسلامی عراق و شام ابوعمر را به شهر مرزی کیلیس در ترکیه برد که فقط به اندازه پرتاب چند سنگ با سوریه فاصله دارد. پس از عبور غیر قانونی از مرز ترکیه به سوریه، او زمین را بوسید و دست به دعا برداشت، پنج دقیقه بعد دوستان جدید او به دنبالش رفته و او را به شهر «اعزاز» بردند جایی که دو در میان دود و مه جنگ سوریه محو شد.

52301

کد خبر 317230

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۰:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
    27 1
    حال بگید ابوغریب بد بود!!!!!!!!!!!! گوانتانامو بده!!!!!!!!!
  • بی نام IR ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
    23 4
    ابوغریب همونجا نبود که مسلمون های بی گناه رو شکنجه میکردن ؟ :) حقوق بشر و مرگ بر امریکا و از این حرفها ... چقدر "سدا و صیما" سنگ همین سلفی ها رو به سینه میزد ...
    • 666 A1 ۱۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
      12 2
      صدا
  • حمید IR ۱۳:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
    10 4
    واقعا جالبه. یه تروریست جانی القاعده با تبلت خریداری شده از ترکیه و جی پی اس رفته سوریه. معلومه چه کشورهای جنایت پیشه ای ازشون حمایت میکنن. خدا لعنتشون کنه
  • بی نام EU ۰۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۱
    4 0
    این همون ابوغریبه که ما سنگش رو به سینه میزدیم که آی مسلمان بی گناه شکنجه شد؟؟؟

آخرین اخبار