چند ماه بود که با پروفسور هاشم پسران یکی از سرشناسترین اقتصاددانان دنیا در ارتباط بودم تا بلکه وقتی برای مصاحبه تعیین شود و نظراتش را درباره روند توسعه در ایران جویا شوم تا اینکه زمان مصاحبه مصادف شد با اعلام خبر کاندیداتوری وی برای دریافت جایزه نوبل اقتصاد. استاد ساکن لسآنجلس هر روز صبح ساعت 5:30 از خواب برمیخیزد و از این رو وقت مصاحبه را ساعت 8 صبح به وقت امریکا و 6:30 عصر به وقت ایران تعیین کرد. گفتوگو با پروفسور محمد هاشم پسران برخلاف انتظار طولانی نشد چه آنکه به خاطر اختلالات شبکه مخابراتی، تلفن بارها در طول گفتوگویی که درباره توسعه ایران بود، قطع شد و هم وقت آزاد استاد به انتها رسید و وی باید برای انجام کارهایش به دانشگاه میرفت.
پروفسور محمد هاشم پسران،زاده شیراز با بورس تحصیلی بانک مرکزی ایران برای تحصیلات عالی به انگلستان رفت و دکترای اقتصادش را از دانشگاه کمبریج گرفت و سپس استاد تمام این دانشگاه شد. وی سپس در سال 1988 رهسپار دانشگاه کالیفرنیای جنوبی شد و کرسی عالی اقتصاد جان الیوت را در این دانشگاه تصاحب کرد. او همچنین در دانشگاههای هاروارد، پنسیلوانیا و دانشگاه ملی استرالیا نیز تدریس میکرد. او هماکنون جزو چهار اقتصاددان برتر دنیاست و به عنوان یک ایرانی نامزد دریافت جایزه نوبل اقتصاد شده بود؛ فردی که باوجود دور بودن از ایران اما به تغییر و تحولات زادگاهش علاقهمند است و هماکنون نیز با تعدادی دیگر از اقتصاددانان ایرانی پروژهیی را دنبال میکنند که در رابطه با اقتصاد ایران است. گفتوگوی کوتاه با نامزد ناکام ایرانی جایزه نوبل اقتصاد و یکی از مهمترین اقتصاددانان دنیا را در زیر میخوانید.
ایران بعد از گذشت صد سال از شروع تلاشهای توسعهگرایانهاش اکنون در چه وضعیتی از توسعهیافتگی قرار دارد؟
توسعه اقتصادی یک پروسه طولانی دارد و در این پروسه میبینید که بعضی از قسمتهای اقتصاد، خوب توسعه پیدا میکند و بعضی از قسمتها نمیتوانند به آن اندازه جلو بیایند و پیشرفت کنند. توسعه اقتصادی در ایران بیشتر نامتعادل است. یعنی بعضی از بخشها مانند صنعت نفت و پتروشیمی، پیشرفتهای خوبی داشتند و با اینکه سالها ایران در این حوزهها تحریم بوده باز هم گام رو به جلویی برداشته شده است. مخصوصا در حوزه پتروشیمی و گاز که ایران بسیار موفق عمل کرده است. ایران همچنین در زمینه حمل و نقل و آموزش و پرورش رایگان به اکثریت نقاط کشور نیز بسیار موفق بوده است. اما از نظر اینکه بتواند در عرصه بینالملل رقابت کند و کالاهایی برای استفاده کشورهای دیگر تولید کند تا سطح زندگی مردم و اقتصاد کشور بالا رود کارنامه خوبی نداشته است که البته دلیلش به مسائلی از قبیل انقلاب، جنگ 8 ساله با عراق و سیاستهای پوپولیستی 8 سال گذشته برمیگردد. مثلا جنگ باعث شد که اقتصاد کشور از حالت مصرفی به حالت جنگی برود یا تحریمهای چند ده ساله که منجر به پایین ماندن نسبت رشد تجارت به رشد تولید در ایران شد. به هرحال بحرانهای ارزی در دورههای آقایان هاشمیرفسنجانی و محمود احمدینژاد، تبعات تحریم و جنگ اجازه نداد که اقتصاد ایران آن جور که باید، توسعه پیدا کند. هرچند که توسعه اقتصادی ایران میتواند در آینده خیلی موفق باشد به شرط اینکه این شرایط سیاسی و بینالمللی برگردد و تغییر در نگاه نیز ایجاد شود.
ایران با تکیه روی چه پتانسیلهایی میتواند توسعه اقتصادی موفقی داشته باشد؟
ایران از نظر نیروی انسانی، منابع طبیعی، ساختار زیربنایی کشور و موقعیت سوقالجیشی در منطقه بالقوه توانایی یک رشد سریع را دارد. ایران با این پتانسیل میتواند در حوزه تولید و صنعت و تکنولوژی موفق باشد. البته اگر مشکلات موجود در مسائل سیاسی و نظام مدیریت اقتصادی به طور مقبولی حل شود.
چگونه به لحاظ عملی این مشکلات حل میشود. یعنی چگونه میتوانیم گام محکمی برای تحقق توسعهیافتگی در ایران برداریم و بعد از صد سال به اهدافمان برسیم؟
در این راه صدالبته که مسائل سیاسی دخیل هستند. ساختارهای اقتصادی به تنهایی و در خلأ که ایجاد نمیشوند. این شرایط بینالمللی و جو داخلی سیاسی است که باید کمک حل روند توسعه باشد. مثلا در دوره سید محمد خاتمی به کمک سیاستهای تنشزدایی بینالمللی و بازشدن فضاهای سیاسی در داخل نهادهای اقتصادی مناسبی برای ساختار توسعهگرای کشور ایجاد شد. مثل صندوق ذخیره ارزی که متاسفانه در دوره احمدینژاد به لحاظ مسائل سیاسی آمدند صندوق را تعطیل کردند و صندوق دیگری جایگزینش کردند که فقط جنبه سیاسیاش مطرح بود تا جنبه علمی که بتواند نوسانات ارزی را کنترل و خنثی کند. پس فقط مسائل اقتصادی برای توسعهیافتگی لازم نیستند و توسعه با مسائل سیاسی ارتباط مستقیمی دارد. بنابراین باید قدمهایی برداشته شود که مدیریت مملکت، تثبیت برنامههای اقتصادی را مدنظر قرار دهد و انتظارات مردم را بتواند با واقعیتها تطبیق دهد نه اینکه وعده و وعیدهایی داده شود که مسوولان مملکت نتوانند آنها را عمل کنند.
آیا دولت جدید و کابینه اقتصادیاش میتوانند این انتظارات را برآورده کنند و اصولا این دولت برپایه چه مدل اقتصادی حرکت میکند؟
کابینه جدید بیشتر توجه به توسعه بخش خصوصی و بازکردن اقتصاد دارد. به نظر من این ایده درست است اما درکنارش باید شرایط سیاسیای ایجاد کند تا نهادهای مستقل بتوانند کار کنند. به هرحال هدف کابینه جدید تقویت بخش خصوصی در اقتصاد و گسترش مشارکت و رقابت در این حوزه است. گروه جدید میخواهند که مدیریت اقتصادی کنند و تا جایی که من استنباط کردم در جهت درستی دارند، گام برمیدارند. حال اینکه تا چه اندازه بتوانند در قالب نظام سیاسی کشور برنامههایشان را پیاده کنند به همین آسانی نمیشود به آن جواب داد و باید منتظر ماند و صبر کرد.
31301
نظر شما