۰ نفر
۱۰ آبان ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۱
پنهان خورید باده که تعزیر می کنند

جوان قمه را بالا برده بود و با فحش های رکیک پیرزن را تهدید می کرد که اگر کیفش را رها نکند او را خواهد کشت. پیرزن ناله می کرد و التماس، اما نه جوان صدایش را می شنید و نه عابران همیشه در صحنه. پیروز میدان طبق معمول وقایع این چنینی جوان برومند بود.در نهایت پیرزن کف خیابان افتاد و جوان با نعره ای پیروزمندانه ترک موتور دوستش پرید و...تمام.

این اتفاق چیز عجیبی نبود اما چیزی که آن  را لااقل درچشم من از وقایع مشابه متمایز می کرد این بود که این واقعه درست زیر تابلوی بزرگی اتفاق افتاد که رویش نوشته شده بود: تهران شهر اخلاق. شعاری که بیش از هروقت دیگری توی ذوق می زد. تهران پر است از این شعارها. شعارهایی که خالی از حقیقت نیست. حتما در همین کلان شهر بی رحم،آدم های اخلاق مداری یافت می شوند که فارغ از مناسبات سودجویانه ای که بر این شهر حاکم است به پیروی از دل سودایی خویش به درویشی و  قلندری نفس می زنند و به ما یادآور می شوند که زمین هیچ وقت از حجت حق خالی نخواهد ماند اما به اعتبار همان چند رند عالم سوز که از شدت قلت حکم النادر کالمعدوم بر آن ها جاریست می توان تهران را شهر اخلاق نامید؟

نوشته هایی از این دست بدون شک گزارش واقع نیستند. این را  هم سفارش دهنده می داند، هم طراح، هم نصاب و هم مخاطب. آن ها می نویسند و نصب می کنند به این امید که این شعارها در دل مخاطبان اثر کند و تهران چنان شود که می خواهند. در واقع آن ها که چنین شعارهایی را پیش چشمان ما قرار می دهند  آرزوهایشان را بردر و دیوار می نویسند و آرزو گرچه بر جوانان عیب نیست اما بر کسانی که دست کم سی و پنج سال است که بر این سرزمین حکم می رانند اما هنوز امکان های خود را نمی شناسند عیب است. واگر بخواهم صریح تر بگویم باید بگویم در حقیقت این شعارها نه آرزو که پرده ایست بر سر صد عیب نهان و آشکار:

پرده پوشی من از غایت دین داری نیست

پرده ای بر سر صد عیب نهان می پوشم

چه باید کرد؟اگر توقع داشته باشیم که متولیان مملکت بی پرده  هر آنچه هست را بر در و دیوار بنویسند معلوم می شود که ما هم از امکان های خود هیچ شناختی نداریم و موهوم می بافیم. فی المثل تصور کنید که در میدان هفت تیر روی پل عابر پیاده تابلویی نصب کنند که روی آن نوشته شده باشد: هم وطنان محترم این جا تهران است مراقب جیب هایتان باشید. یا بنویسند: شرمنده ایم ، ما از تامین امنیت شما عاجزیم لطفا مراقب کیف قاپ ها و زورگیرها باشید. البته اگر جنونمند آنارشیستی یافت شود که چنین شعارهایی را پیش چشمان ما قرار دهد من او را ستایش خواهم کرد و این شعارها را به شعارهای متظاهرانه ای که هیچ ربطی به واقعیت موجود ندارد ترجیح خواهم داد. اما این جا بحث خوش آمد و یا بدآمد من مطرح نیست بلکه می خواهیم بدانیم اصولا شعار نوشتن چه مشکلی را از ما حل خواهد کرد؟ واگر حل می کند چگونه شعاری باید باشد؟ اصلا بیایید یک کار دیگر بکنیم و آن هم این که در نفس سئوالی که طرح شد تامل بیشتری کنیم. چرا فکر می کنیم در و دیوار شهر امکانی است برای حل مشکلات مردم؟ چرا فکر می کنیم مشکلات مردم را باید از طریق شعار حل کنیم؟ چه کسی گفته ما چنین صلاحیتی داریم؟ این درست که مردم ما به شعر و شعار علاقه فراوان دارند اما این هم برایشان مهم است که صاحب سخن کیست. "انظر الی ما قال ولا تنظز الی من قال" در حوزه علم و مباحث نظری است و نه در حوزه پند و وعظ و نصیحت. کسی برایش مهم نیست که واضع نظریه نسبیت زاهد است و یا فاسق. گفته او را با معیارهای علمی می سنجند و درباره اش قضاوت می کنند اما اگر کسی به شما بگوید دزدی کار بدی است و خودش دزد سرگردنه باشد و خون مردم را در شیشه کرده باشد قطعا حرفش را نمی پذیرید. به قول حضرت سعدی:

طبیبی که او خود بود زرد روی

از او داروی سرخ رویی مجوی

نمی خواهم بگویم خدای ناکرده صاحبان این شعارهای اخلاقی آدم های خوبی نیستند، انشاءالله که در نزد پروردگار عالم از بهترین هایند و جایگاه ویژه ای نزد حضرت حق دارند اما آیا مردم نیز چنین تصوری از آن ها دارند؟ گمان می کنم پاسخ این پرسش را همه ما می دانیم و بازگو کردنش در این مقام چندان لطفی ندارد. اگراین شعارها هیچ تاثیری بر مخاطب نمی گذاشت خیلی ایرادی نداشت. می گذاشتیم آن را در کنار بسیاری از کارهای بیهوده ای که بام تا شام انجام می دهیم. اما من فکر می کنم از آن جا که ما مدتهاست دردایره : از قضا سرکنگبین صفرا  فزود، زندگی می کنیم، همه تلاش هایمان باژگونه جواب می دهد و این شعارها بر خلاف آنچه ما می خواهیم تاثیراتی غیراخلاقی بر ما می گذارند. ما می خواهیم جامعه اخلاقی تر شود اما تاریخ نعل وارونه می زند و این شعارها به گسترش نهان روشی و کاسب کاری و دروغ منجر خواهد شد. ما خواسته یا ناخواسته داریم با نوشتن شعارهای اخلاقی ای  که به حقیقت جامعه ما ربط چندانی ندارد به مردم همیشه در صحنه می گوییم که صورت را نکو گیرند و به آنچه درآن زیراتفاق می افتد خیلی کاری نداشته باشند. بعد از حکیم ایرج میرزا، که به جای خود ستایی بیمارگونه، سعی داشت ته نشست وجود قوم ایرانی را به ما نشان دهد یکی دو تن دیگر هم مثل مرحوم محمدعلی جمال زاده سعی کردند خلق و خوی ناپسند ما را که ماشاءالله اندک هم نیستند هم چون آینه ای مقابل رویمان قرار دهند اما از آن جایی که به تعبیر خاقانی بزرگ گوش هایمان از عسل آکنده است و جز حرف های شیرین نمی شنویم آن حرف ها را نشنیدیم و به جای آن ترجیح دادیم مدام تکرار کنیم: هنر نزد ایرانیان است و بس. و مدام از کیسه پیشینیانمان خرج کنیم که بله: من آنم که رستم بود پهلوان. نتیجه این خود شیفتگی مفرط را می توان در کوچه و خیابان به عینه مشاهده کرد. آیا می توانیم آن قدر جسور باشیم که فی المثل سخنان گزنده ایرج میرزا را بر در و دیوار بنویسیم. نه آن جا که در باره جهالت مذهبی سخن می گوید و نه حتی آن جا که از حقیقت سیاست سخن به میان می آورد بلکه دست کم آن جایی را که از عادت بیهوده ای مثل تعارف تکه پاره کردن در چارچوب یک در سخن می گوید. به خاطر دارید:

یا رب این عادت چه می باشد که اهل ملک ما

گاه بیرون رفتن از مجلس، ز در رم می کنند

 

جمله بنشینند با هم خوب و برخیزند خوش

چون به پیش در رسند ، از یکدگر رم می کنند

 

همچنان در موقع وارد شدن بر مجلسی

گه ز پیش رو، گهی از پشت سر رم می کنند

 

در دم در، این یکی بر چپ رود، آن یک به راست

از دو جانب دوخته بر در نظر، رم می کنند

 

بر زبان آرند بسم الله، بسم الله را

گوئیا جن دیده، یا از جانور رم می کنند

 

اینکه وقت رفت و آمد بود، اما این گروه

در نشستن نیز یک نوع دگر رم می کنند

 

این یکی چون می نشیند، آن یک از جا می جهد

تا دو نوبت، گاه کم، گه بیشتر رم می کنند

 

فرضا اندر مجلسی گر ده نفر بنشسته اند

چون یکی وارد شود، هر ده نفر رم می کنند

 

گوئی اندر صفحه مجلس فنر بنشانده اند

چون یکی پا می نهد روی فنر رم می کنند

 

نام این رم را چو نادانان، ادب بنهاده اند

بیشتر از صاحبان سیم و زر رم می کنند

 

گر وزیری از در آید، رم مفصل می شود

دیگر آنجا اهل مجلس، معتبر رم می کنند

 

هیچ حیوانی ز جنس خود ندارد احتراز

وین بشرها از هیولای بشر رم می کنند

 

از برای رنجبر، رم مطلقا معمول نیست

تا توانند از برای گنجور رم می کنند

 

نمی شود؟ زیادی بی ادبانه است؟ در خور شان ملت بافرهنگ و فرهیخته ما نیست؟ از ادبیات گذشته استفاده کنید.نمی گویم بنویسید: واعظان کین جلوه... یا بنویسید: در میخانه ببستند خدایا... حتی نمی گویم بنویسید: دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند/ پنهان خورید باده... ولی دست کم می توان نوشت:

نخست موعظه پیر می فروش این است

که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

یک جورایی هم این بیت در راستای مبارزه با مواد مخدر است. ترجمه دیگری از: امان از ذغال خوب و رفیق بد. نمی شود؟ چرا؟ آها! حواسم به پیر می فروش نبود.شما درست می فرمایید این خودش یک جور تبلیغ منکر است. ببخشید،من دیگر چیزی به عقل ناقصم نمی رسد. اصلا بروید بنویسید: توانا بود هرکه دانا بود، تا همه به ریشتان بخندند.حالا که خوب فکر می کنم می بینم همان که اول نوشته بودید خیلی هم خوب است: تهران شهر اخلاق.

توضیح ضروری: این یادداشت در دومین شماره "نمایه تهران" به چاپ رسیده است. نمایه تهران، نشریه ای خواندنی است و برخلاف نوشته های این بنده کم ترین کلی مطالب خواندنی در آن یافت می شود.

 

 

کد خبر 320336

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 24
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حمید صحرایی IR ۲۱:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    20 0
    هیچ گاه دیده اید، که کسی زور گیری کند بعد با یک هیوندای یا بنز از صحنه فرار کند؟یک ماه کار کردن یک جوان از 8 صبح تا4 بعد از ظهر میشود500000 تومان که اگر بخواهد تفریح کند خرج یک هفته اش نمیشود کرایه یک شب اتاق در شمال حد اقل 200000 تومان است و یا اگر بخواهد یک خودرو خوب که ارزوی یک جوان است داشته باشد حداقل 200 ماه باید کل حقوق خود را پس انداز کندکه میشود17 سال.وقتی در جامعه میبیند که افرادی با توسل به پارتی ویا سواستفاده چطور راحت به هر انچه که میخواهند میرسند و اینها هیچ کاری از دستشان بر نمیاید کمی هم گردن گلفت باشند خوب دیگر باقی معلوم است.کدام جوان از سرقت خصوصا از سالخوردگان دلخوش است؟یا کدام خانوم از خیابان گردی راضی است ؟اینها همه از سر ناتوانی و بعضی وقتها از سرلجبازی.
    • بی نام IR ۰۷:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
      19 0
      زكي... اين استدلال بود آخه... "ديگر باقي معلوم است"... ؟؟؟؟ كيف يه پيرزن رو كه شايد ته مانده ي حقوق بازنشستگي شوهر مرحومش توش بوده رو بزنه كه بخواد تفريح كنه يا لجبازي يا هر غلط ديگه اي؟؟؟؟ اينهمه سال توي محرم براي امام حسين سينه زديم از مرامش چيزي ياد نگرفتيم يا فقط قيمه پلوش رو خورديم ؟؟‌ پس حريت و آزادگي چي ميشه ؟ چون نيست و نداريم و حقمون رو خوردن بايد مثل گرگ بيوفتيم به جون ضعيفتر ؟؟
    • بی نام IR ۱۰:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
      5 0
      در جواب درسته این کار،کار خوبی نیست و بردن مال یه بیچاره دیگه است ،ولی ایا حجم ادم ها با هم یکسان است؟ شما که انشالله از امام حسین ع خیلی چیزها یاد گرفتی چرا در جهت برقراری عدالت اجتماعی سکوت میکنی؟مگر نه سید الشهدا در راه عدالت شهید شد؟ مگر قاتلین سید الشهدا به ظاهر مسلمان نبودند؟امروز به پشتوانه چه کسانی اختلاس میلیاردی صورت می گیرد؟.بدون پشتیبانی حتی 1 میلیون هم از بانک حتی با داشتن کلیه مدارک نمیتوانید بگیرید.من هم سنی ازم گذشته و طرفدار این نوع حرکتها در جامعه نیستم ولی مسبب را باید مجازات کرد.
  • رضا A1 ۲۲:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    18 0
    ایران تبدیل به کارخانه ظاهرسازی شده در حالی که در اول انقلاب همیشه تاکید به کارخانه انسان سازی. داشتیم،چرا به اینجا رسیدیم نمیدانم،فقط میدانم تغیىری که در خلق وعرف مردم پدید بیاد دامن چند نسل رو میگیره،مثل جانور جهش یافته ای که بعد جهش تمامی نسلهای بعد خودش رو هم گرفتار میکنه،ما ملت کم مشکلات فزهنگی نداشتیم که در این چند دهه دورویى و ریاو ظاهرسازی هم کاملا تبدیل به عرف ما شد،یک نگاه به مطالب پرمخاطب مردم در فیس بوک که بندازیم دستمون میاد اولا دیوار بی اعتمادی چقدر بین مردم گستردست.بعد اینکه ذهنیت ناامیدی چقدر غالبه،یکی هم مساىل اخلاقی که مثلا ملت مسلمان ایران باید بهش معتقد باشن در چه وضعه،ولی وقتی اسم اخلاق میاد برخی فقط یاد سختگیری حجاب و اسوده کردن ازدواج موقت می افتند !به راستی چرا؟
  • بی نام A1 ۲۲:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۰
    8 0
    سید جان می بینم بذر ناامیدی که برخی سعی به پاشیدنش در این چند هفته کردن شما رو هم گرفته.باور کن منم تو این چند هفته مثل شما همش در حال کنایه های نیش دار شدم ،تازه داشت امید به درست شدن کاستی ها در خونمونو میزدکه...!به قول عزیزی از چی بگم؟
  • زهرا IR ۰۳:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    23 1
    آب صاف از جوی نوشیدم مرا خواندند پست گرچه خود خون یتیم و پیرزن نوشیده اند!
  • بی نام A1 ۰۴:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    13 0
    جوان خودت را خسته نكن . براي همسر من دوبار همين اتفاق افتاد . بار اول كه مآموران كلانتري اصلآ حاضر نشدند واقعه را كه با كشمكش همسرم با زورگير همراه بود را "زورگيري" گزارش كنند و آنرا " سرقت از داخل اتومبيل "! گزارش كردند .( اين طوري در حوزه استحفاظي شان زورگيري وجود ندارد !) بار دوم معاون كلانتري تلويحآ ادعاي همسرم را كذب مي خواند واستدلال هم مي كرد كه همسرم بايد در مقابل دو قلچماق قمه به دست در يك خيابان خلوت داد وبيداد مي كرده است !
  • الیمی A1 ۰۵:۴۴ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    18 0
    بنده الیمی هستم . کارشناس در 4 رشته دانشگاهی . بی آبرو به خاطر برنده شدن در چند کنگره بین المللی و مجرد به خاطر مومن بودن و پژوهشگر بودن . روانی به خاطر ناتوانی اقتصادی در امر ازدواج . مرا احمق می دانند به خاطر زکات وقت و دانشم برای دیگران . مرا ضعیف می دانند چون تا به حال به کسی ظلم نکرده ام . بی سیاستم می دانند چون که دروغ نمی گویم . بی عرضه ام می دانند به خاطر این که نمی دزدم از وقت دیگران و ...
    • حمید صحرایی IR ۱۲:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
      7 0
      سالهاست که فرهنگ لغات تغییر کرده،امروز سیاست یعنی دروغ،خوردن مال مردم یعنی زرنگی،متعهد بودن به گفتار یعنی حماقت،دزدی از هر کسی ولو پیرزن یعنی عرضه وتوان. در این بین انها که ابرو مندندکه روانی میشوند ویا سر از دادگاه خانواده در میاورندو انها که بی ابرو زورگیری میکنند.مشکل اقتصاد حتی با تحریم هم به سادگی قابل حل است اما چه فائده.از نامه نوشتن برای هاشمی خاتمی حتی التماس به احمدی نزاد که راهی که میروید به کردستان است.امروز هم روزی یک نامه به روحانی و چند کامنت در سایت ها.گو اینکه یا منتشر نمیشود یا سانسور شده.گو اینکه بنده بعد از جنگ ،مشغول تجارت در خارج از ایران شدم البته چون عرضه نداشتم!از دولت هم نه کوپن ونه یارانه گرفته ام.چند ابتکار و اختراع در جنگ هم داشتم ولی هیچگاه با عزتم معامله نکردم.
    • فرهاد A1 ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
      2 0
      «راهی که میروید به کردستان است» !!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • الیمی A1 ۰۵:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    8 0
    تاثیر گذار و پر محتوی .
  • محمد A1 ۰۵:۵۳ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    0 2
    مریضی برادر! « الذین فی قلوبهم مرض» از همه طلبکاری، درست مانند همان جوان برومند واقعه ای که تعریف کردی و امثال تو کم نیستند در جامعه، با صورتی زیبا و باطنی .....، به همه چیز و همه کس بدبین و فقط دنبال پیدا کردن ایرادی و البته مطرح نمودن خود. که تصحیح دیکته دیگران، تو را از اصلاح نفس خویش باز داشته، نصیحت و پند و اندرز در هر قالبی (با سخن گفتن، با رفتار، با طنز، در شعار و ...) اشکالی ندارد که آدمی در همه حال به آن محتاج است و تلنگری و اشاره ای کافی است، اما آنکس که آن را نمی پذیرد اشکالی ندارد که نپذیرد، ولی اینکه اعتراض هم داشته باشد که چرا آن را میگویند، این دیگر از بی خردی اوست!
    • بهمن IR ۰۹:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
      10 0
      این چه طرز حرف زدن است !؟ یعنی چی مریضی ! طلبکاری ! تازه از آیه قرآن هم سوءاستفاده می کنی . شما واقع بینی را بدبینی می دانید !؟ نوشته های آقا سید حرف دل اکثر مردم است .
    • مصلح آخر IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
      2 0
      چقدر آیات الهی راحت برای اتهام زنی و بی ادبی به کار میروند امید است روزی این سوء استفاده از مقدسات به پایان برسد.در قرآن ونهج البلاغه بسیاری آیات وفرازها وجود دارد که مؤید امری است که جناب موسوی بر آن تأکید دارد حال شما آیه را از جای نا مربوط به این مبحث آورده اید و به عینه از آن سوء استفاده میکنید؟؟؟؟
    • الیمی A1 ۲۰:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
      5 0
      من تعجب می کنم در قلب شما چه می گذرد که این چنین با حقیقت مشکل دارید . مگه پول چقدر ارزش داره آقا محمد که .... . مگر غیر از حقیقت ایشان چیزی گفته اند .
  • reza A1 ۰۶:۳۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    10 0
    باز هم تشکر به خاطر مطلب خوبتون
  • بی نام IR ۰۷:۱۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    13 0
    واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
  • بی نام IR ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    7 0
    دکمه منفی!
  • مشهدی IR ۰۸:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    7 0
    به جناب موسی عزیز گفتی و درست گفتی ولی از یک نکته غافل شدی برادر، این شعارها اگر برای من وشما باد هواست، برای خیلی ها هم نون داره هم پول داره هم قدرت داره هم .....، با کمی دقت متوجه می شی که این روشی که دوستان استفاده میکنن روش امروزشون نیست، از سی یا چهل سال پیش در حال انجامه و نتیجه هم داده، مشابهت اتفاقهای امروز به اتفاقهای دهه 70 و مشابهت جالتر اون به دهه 60 و الی اخر نشون می ده برعکس اون گروهی که با برنامه و هدف مشخص کار می کنن همونهایی هستن که به نظر شما شعارهای غیر واقعی سر می دن، بجای گیردادن به اونا، یک فکری به حال خودت و خودم بکن که همه زورمون مال روز انتخاباته و هیچ برنامه ای برای دفاع از دستاوردهامون برای بعد از انتخابات نداریم.
  • بی نام A1 ۰۸:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    7 0
    آقای موسوی! گویا از جرم هایی مانند سیاه نمایی و ... خبر نداری. چطور است «اشک یتیم» پروین اعتصامی را بر سر هر کوی و بام بنویسند؟ هرچه نوشته شود بالاخره یک دائی جان ناپلئونی پیدا می شود و آن را پاک می کند. زهی خیال باطل.
  • بی نام IR ۰۹:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    3 0
    این حدیثم چه خوش امد که سحر گه میگفت بردر میکده ای با دف ونی ترسایی گر مسلمانی از این است که حافظ دارد وای اگر از پس امروز بود فرداییی
  • بی نام A1 ۱۹:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    5 0
    برخی فکر می کنند اگر اعتراف کنیم چه مشکلات اخلاقی در جامعه عرف شده یعنی یا انقلاب رو زیر سوال بردیم یا حرف سیاسی زدیم ،در حالی که ریشه یابی این مشکلات اگر صورت نگیره وگسترده بشه انقلاب بزرگ و عزیز ملت ما که رسیدن انسانیت و کمال. هدفش بود زیر سوال میره.گیرم امار معضلات اخلاقی و مشکلات اجتماعی رو پنهان کردیم یا با تابلو بزرگ زدیم تهران شهر اخلاق!!ایا باعث میشه مردم واقعیتهای هرروزه زندگیاشان را ندیده یا فراموش کنند؟اخلاق در کشور ما بیماریست که نفسهای اخرش را می کشد وانهایی که باید به فکر درمان باشند اصل بیماری روانکار می کنند!
  • الیمی A1 ۲۰:۰۹ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۱
    32 0
    من یک الیمی روانی هستم . آره من روانی هستم . الیمی هستم . یک الیمی روانی . چرا ؟ چون می بینم که از طرفی طبق فتوای تمامی مراجع تقلید استفاده از سیستم عامل مجانی حرام است اما از طرفی می بینم همه استفاده می کنند . حتی خودشان . خدایا از طرفی می بینم میزبانی سایت هایشان یا امریکا یا المان یا ... است اما شعار مرگ بر آمریکا می دهند . از طرفی دستگاه های سنگ شکن کلیه را از ... وارد می کنند بعد شعار مرگ بر آمریکا می دهند . این چه سیاستی است این چه دیانتی . این همه دورویی برای چیست ؟ مگر به معاد ایمان ندارید ؟
  • الیمی A1 ۰۶:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۲
    33 0
    خداوند متعال بنا به حکمتی که دارد هیچ گاه بشر را به تاریخ نسپرده و نمی سپارد . تاریخ حجت نیست . به عقل و وحی رجوع کنید . بنا به همین اصل بود که اهل بیت (ع) فرموده اند : اگر سخنی از ما شنیدید که مطابق قرآن نبودید نپذیرید . کی می خواهیم این مسئله رو باور کنیم . تمام مشکلات اخلاقی جامعه به خاطر همین موضوع است .

آخرین اخبار