نظرات برادران اهل سنت درمورد یزید و قتله امام حسین علیه السلام کم نیست و بخشی از آنها بدینقرار است:

یافعی: "و آن کس که امر به قتل حسین بن علی رضی الله عنه کرد و آن کس که او را به قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای قتل حسین بن علی فراهم داشت همهٔ این‌ها کافر هستند و مستحق لعن شذرات من ذهب / ابن العماد الحنبلی: ۱ / ۶۸."

تفتازانی(شرح عقاید النفسیه): "حق این است که یزید به قتل حسین رضایت داد و او را چنین بشارت دادند و به اهل بیت رسول اهانت کرد پس لعنت خدا بر وی و بر یاران و همراهان اوست."

ذهبی: "یزید ناصبی غلیظ و تندخویی بود که اخلاق سگان را داشت و مسکر می‌نوشید و از هیچ معصیت و منکری روی گردان نبود. دولتش به قتل حسین آغاز گشت و به ویرانی کعبه تمام یافت (المصدر)"

ابن کثیر: "به راستی یزید پیشوایی فاسق و کافر و شایستهٔ لعن بود. البدایه ۸/۲۳۸"

مسعودی: "و یزید مردی ستمگر و ظالم و فاسق بود و مسئول در قتل نوهٔ رسول خدا صلی الله علیه و سلم و اصحاب او رضی الله عنهم است. او آشکارا شراب می‌نوشید و با سگان می‌نشست. اخلاقش اخلاق فرعون بود. جز این که فرعون در امر رعیت مدارا بیشتر می‌نمود تا وی و انصاف بیشتر داشت و تدبیر بیشتر. مروج الذهب : ۳ / ۸۲"

علمای بسیار دیگر از جمله سبط بن الجوزی، القاضی ابویعلی، جلالالدین سیوطی، ابن حزم، شوکانی، جاحظ، شیخ محمد عبده و  امام احمد بن حنبل همه یزید را کافر و فاسق دانسته و رای به جواز لعن یزید داده‌اند.

ابوحامد محمد غزالی طوسی عالم شافعی که مدرس مدرسه نظامیه ی بغداد بود فتوایی مبنی بر عدم جواز لعن یزید صادر کرد. غزالی نوشت: «دخالت یزید در کشتن حسین بن علی مسلم نیست و اگر هم باشد قتل نفس فسق است نه کفر، به علاوه ممکن است که یزید توبه کرده باشد و از همهٔ این‌ها گذشته لعن انسان که سهلست، لعن حیوان هم صحیح نیست و رسم لعن و نفرین ناپسند است زیرا که خداوند لعنتگران و ناسزاگویان را دوست ندارد» غزالی هر چند فتوای منع لعن یزید را صادر کرد اما با مسامحه و پرده پوشی بر نابکاری‌های یزید مخالف بود. بر اعتقاد بعضی این فتوای غزالی به خاطر تعصب ناخودآگاه وی بر ضد شیعه و اصرار شیعه بر لعن یزید بود.

امیر علیشیر نوایی ( م 906 ق ) نیز در این زمینه سروده است :

"ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن

زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش

آنچه با آل نبی کرد او، اگر بخشد خدای

هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش"

************************************************
در طول تاریخ علمای زیادی از عامه ، یزید را لعن کرده و این کار را جایز دانسته اند که از باب نمونه به چند مورد اشاره می کنیم(اینجا):

احمد بن حنبل - ابن جوزی

ان انکاره على من استجاز ذم المذموم ولعن الملعون من جهل صراح، فقد استجازه کبار العلماء، منهم الامام احمد بن حنبل (رضى اللّه) وقد ذکر احمد فى حق یزید ما یزید على اللعنه
اینکه منکر جایز بودن بدگویی از این شخص ناپاک و لعن کردن این شخص ملعون شده است ، گمراهی آشکار است ؛ زیرا این عمل را بزرگان علما از جمله احمد بن حنبل لعن او را جایز دانسته اند ؛ و احمد بن حنبل در مورد یزید کلامی گفته است که از لعنت نیز بیشتر است.
الردّ على المتعصّب العنید - ص40

اینجا
سفارینی می نویسد:
وقال الإمام الحافظ ابن الجوزی فی لعنة یزید : أجازها العلماء الورعون ، منهم الإمام أحمد رضی الله عنه
غداء الألباب فی شرح منظومة الآداب - ج 1 ص 122

اینجا

ابوالقاسم ابن عساکر شافعی

...وبلغ یزید خروجه فکتب إلى عبید الله بن زیاد وهو عامله على العراق یأمره بمحاربته وحمله إلیه إن ظفر به فوجه اللعین عبید الله بن زیاد الجیش إلیه مع عمر بن سعد بن أبی وقاص وعدل الحسین إلى کربلاء فلقیه عمر بن سعد هناک فاقتتلوا فقتل الحسین رضوان الله علیه ورحمته وبرکاته ولعنة الله على قاتله وکان قتله فی الیوم العاشر من المحرم یوم عاشوراء من سنة إحدى وستین

وقتی خبر خروج امام حسین (ع) به یزید رسید ، به عبید الله بن زیاد که عامل و کارگزار او در عراق بود نامه نوشت، و او را امر نمود تا با حسین به محاربه بپردازد، و اگر بر او پیروز شد او را به سوی او بفرستد. پس عبیدالله بن زیاد ملعون سپاهی به فرماندهی عمر بن سعد فرستاد . امام حسین (ع) نیز مسیر را به سمت کربلا تغییر داده و در آنجا با عمر بن سعد مواجه شدند و جنگیدند و امام حسین (علیه السلام)‌ در آنجا کشته شدند . رضوان الهی و رحمت و برکات خدا بر او و لعنت خداوند بر قاتلش . روز به قتل رسیدن او در 10 محرم ، روز عاشورا از سال 61 هجری بود.

تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل ، ج 14 ص 213 ، اسم المؤلف: أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله الشافعی الوفاة: 571 ، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1995 ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری
اینجا
الکتب/3170_تاریخ-مدینة-دمشق-ابن-عساکر-ج-١٤/الصفحة_213#top


سعد الدین تفتازانی

اتفقوا على جواز اللعن على من قتل الحسین أو أمر به أو أجازه أو رضى به قال والحق أن رضا یزید بقتل الحسین واستبشاره بذلک وإهانته أهلی بیت رسول الله صلی الله علیه وسلم مما تواتر معناه وإن کان تفصیله آحادا قال فنحن لا نتوقف فی شأنه بل فی کفره وإیمانه لعنة الله علیه وعلى أنصاره وأعوانه.

همه این نظر را دارند که می توان کسانی را که حسین را کشته اند یا به این کار دستور داده اند ، یا اجازه این کار را داده اند ، یا به این کار راضی شده اند را لعنت کرد . و درست آن است که یزید به قتل حسین علیه السلام راضی بود ؛ و شادی او از قتل حسین و اهانت کردن او به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از مطالبی است که به حد تواتر معنوی رسیده است ؛ اگر چه تفاصیل آن به صورت خبر واحد نقل شده است ؛ بنا بر این ما در مورد یزید سکوت نمی کنیم ؛ بلکه حتی در کافر یا مومن بودن او شک نداریم ؛ لعنت خدا بر او و یاوران و همکارانش .

شرح العقائد النَسَفیه ، ص 103 ، اسم المؤلف: سعد الدین مسعود بن عمر بن عبدالله التفتازانی الوفاة: 791 هـ ، دار النشر : مکتبه الکلیات الازهریه - قاهره - 1408ه / 1988 م ، تحقیق : احمد حجازی السّقا
اینجا

جلال الدین سیوطی

فکتب یزید إلى والیه بالعراق عبید الله بن زیاد بقتله فوجه إلیه جیشا أربعة آلاف علیهم عمر بن سعد بن أبی وقاص .... لعن الله قاتله وابن زیاد معه ویزید ایضا

پس یزید برای والی اش در عراق - عبیدالله بن زیاد - دستور قتال و جنگیدن با حسین (علیه السلام) را ضادر کرد و سپاهی 4000 نفره به فرماندهی عمر بن سعد به سمت او گسیل داشت ... خداوند قاتل حسین (ع) و این زیاد و یزید را لعنت نماید.
تاریخ الخلفاء ، ص 207 ، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر السیوطی الوفاة: 911 ، دار النشر : مطبعة السعادة - مصر - 1371هـ - 1952م ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : محمد محی الدین عبد الحمید

اینجا

شهاب الدین آلوسی

أعوذ بالله سبحانه من رأس الستین وإمارة الصبیان، یشیر إلى خلافة یزید الطرید لعنه الله تعالى على رغم أنف أولیائه لأنها کانت سنة ستین من الهجرة

این جمله رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم: «پناه می‌برم به خدای سبحان از ابتدای سال شصت و حکومت بچه‌ها» این جمله اشاره دارد به خلافت یزید رانده شده که علی رغم محبت دوست دارانش خداوند او را لعنت کند. چرا که او در ابتدای سال شصت هجری حکومت می‌نمود.

روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، ج 6 ص 192 ، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
http://shiaonlinelibrary.com/
الکتب/2707_تفسیر-الآلوسی-الآلوسی-ج-٦/الصفحة_191#top
پس از آن در جای دیگری از کتابش ، وارد میدان شده و به ادله جواز لعن یزید اشاره میکند :

وعلى هذا القول لا توقف فی لعن یزید لکثرة أوصافه الخبیثة وارتکابه الکبائر فی جمیع أیام تکلیفه ویکفی ما فعله أیام استیلائه بأهل المدینة ومکة فقد روى الطبرانی بسند حسن « اللهم من ظلم أهل المدینة وأخافهم فأخفه وعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین لا یقبل منه صرف ولا عدل»... وقد جزم بکفره وصرح بلعنه جماعة من العلماء منهم الحافظ ناصر السنة ابن الجوزی وسبقه القاضی أبو یعلى، وقال العلامة التفتازانی: لا نتوقف فی شأنه بل فی إیمانه لعنة الله تعالى علیه وعلى أنصاره وأعوانه، وممن صرح بلعنه الجلال السیوطی علیه الرحمة وفی تاریخ ابن الوردی.... وهذا کفر صریح فإذا صح عنه فقد کفر به ومثله تمثله بقول عبد الله بن الزبعرى قبل إسلامه: لیت أشیاخی الأبیات، وأنا أقول: الذی یغلب على ظنی أن الخبیث لم یکن مصدقا برسالة النبی صلى الله علیه وسلم وأن مجموع ما فعل مع أهل حرم الله تعالى وأهل حرم نبیه علیه الصلاة والسلام وعترته الطیبین الطاهرین فی الحیاة وبعد الممات وما صدر منه من المخازی لیس بأضعف دلالة على عدم تصدیقه من إلقاء ورقة من المصحف الشریف فی قذر؛ ولا أظن أن أمره کان خافیا على أجلة المسلمین،... ولو سلم أن الخبیث کان مسلما فهو مسلم جمع من الکبائر ما لا یحیط به نطاق البیان، وأنا أذهب إلى جواز لعن مثله على التعیین ولو لم یتصور أن یکون له مثل من الفاسقین، والظاهر أنه لم یتب، واحتمال توبته أضعف من إیمانه، ویلحق به ابن زیاد. وابن سعد. وجماعة فلعنة الله عز وجل علیهم أجمعین، وعلى أنصارهم وأعوانهم وشیعتهم ومن مال إلیهم إلى یوم الدین ما دمعت عین على أبی عبد الله الحسین،... ولا یخالف أحد فی جواز اللعن بهذه الألفاظ ونحوها سوى ابن العربی المار ذکره وموافقیه فإنهم على ظاهر ما نقل عنهم لا یجوزون لعن من رضی بقتل الحسین رضی الله تعالى عنه، وذلک لعمری هو الضلال البعید الذی یکاد یزید على ضلال یزید.

بنابر این قول به خاطر کثرت أوصاف خبیثه یزید و ارتکاب گناهان کبیره‌ای که در طول أیام تکلیفش از او سر زد بالخصوص آن‌چه در أیام استیلاء و تسلطش بر أهل مدینه و مکه مرتکب گردید جای شک و تردیدی در لعن یزید باقی نمی‌ماند. طبرانی با سند حسن روایت می‌کند: «خدایا کسی را که به أهل مدینه ظلم کرد و آن‌ها را ترساند تو نیز او را بترسان و بر او لعنت خود و تمام ملائکه و مردمانت را بر او فرو فرست لعنتی که هیچ دافع و مانعی از آن وجود نداشته باشد.» و گروهی از علماء از جمله حافظ ناصر السنه ابن جوزی و قبل از او قاضی أبو یعلى به کفر او و تصرح به لعن او جزم پیدا نموده بودند، و علامه تفتازانی در این باره می‌گوید: تکلیف یزید و ایمان او برای ما روشن است و هیچ شک و تردیدی در این باره نداریم لعنت خداوند متعال بر او و بر أنصار و أعوان یزید باد، و از کسانی که تصریح به لعن یزید نموده است جلال الدین سیوطی است و در تاریخ ابن وردی آمده است:... و این کفر صریحی برای یزید به حساب می‌آید و اگر این صحیح باشد در حقیقت او کافر است و مثل همین است تمثل یزید به قول عبد الله بن زبعرى که قبل از اسلام سروده است و یزید آن را تکرار کرد: لیت أشیاخی ببدر شهدوا تا آخر ابیات.

به اعتقاد و نظر من و آن‌چه بیشتر به ذهنم می‌رسد این است که یزید شخص خبیثی بوده که هرگز به رسالت نبی اکرم صلى الله علیه و آله ایمان نداشته و آن‌چه که او بر أهل حرم خداوند تعالى و أهل حرم نبی اکرم علیه الصلاه و السلام و عترت طیبین و طاهرین او در زمان حیات و بعد از ممات و آن‌چه که از سیئات و معاصی از او سر زد کمتر از این نیست که کسی ورقی از مصحف و قرآن کریم را در نجاست بیاندازد؛ و گمان نمی‌برم کار‌هایی که از یزید سرزده است بر هیچ یک از مسلمانان مخفی باشد...، و بر فرض هم که بپذیریم یزید خبیث، شخص مسلمانی بوده است، او مسلمانی بوده که آن‌قدر گناه کبیره مرتکب شده که در بیان نمی‌گنجد، و در نتیجه اعتقاد من متعیناً جواز لعن اوست و تصور نمی‌کنم مثل او شخص با این همه فسق یافت شود، و ظاهر این است که او تا آخر عمر خود توبه نکرده، و احتمال توبه او ضعیف‌تر از احتمال إیمان اوست، و در این احکام، ابن زیاد و ابن سعد و جمعی دیگر ملحق به یزید هستند. پس لعنت خداوند عز وجل بر همه آنها و أنصار و أعوان و پیروان و هر کس که به ‌آنها میل نموده و این لعنت تا روز قیامت و تا هر زمان که چشمی تا روز قیامت برای أبی عبد الله الحسین گریه می‌نماید بر او،... و در جواز لعن با این ألفاظ و مانند این‌ها هیچ کس مخالفت ننموده مگر ابن عربی که قبلاً از آن سخن گفته شد... که او و بعضی از موافقین او لعن کسی را که راضی به قتل حسین باشد را جایز ندانسته‌اند، و به جانم سوگند این اعتقاد همان ضلالت و گمراهی دور از مسیر حقی است که بیش از ضلالت و گمراهی یزید است.
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی ، ج 26 ص 72 - 74، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت http://lib.eshia.ir/15400/26/72

 

کد خبر 322286

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۷
    21 4
    اهل سنت به واقعه ی کربلا با دید سیاسی نگاه میکنند نه دید اعتقادی ولی محبت اهل بیت رسول الله(ص) جز لاینفک باور اعتقادیشون هست ونیز در همه مذاهب اربعه اهل سنت از يزيد با عنوان انساني ناشايست ياد شده است
  • یک رفیق قدیمی IR ۱۲:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۷
    7 2
    ابوحنیفه چیزی نگفته چرا روایتی از اونیست
  • بی نام FI ۱۴:۲۸ - ۱۳۹۲/۰۸/۲۸
    17 2
    اهل سنت دوست دار خاندان پیامبر هستند و کار یزید را محکوم میکنند.ما مسلما نها الان چه می توانیم بکنیم. دشمن ما اسرائیل و امریکاست. باید از اختلاف در داخل کشور خوداری نمود.چون به نفع بیگانه است.20 میلیون اهل سنت در ایران هستند. که دل و قلبشان با ایران و اسلام و نظام هستند. در چنین شرایط حساسی از بحثهای حساس عقید تی باید شدیدا خوداری کرد.نباید ایران اسلامی ارامشش بهم بخورد .این ارزوی دشمن است که ایران را عراقی دوم ببینند.
  • بی نام A1 ۱۰:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۱
    15 3
    اينكه حسين(ع) حق است شكي در ان نيست ما بايد بيشتر راه و عمل حسيني داشته باشيم نه اينكه اين واقعه ي تلخ رو بهانه اي براي محاربه با أهل سنت داشته باشيم،جون ذاتا با اهل تسنن مشكلي نداريم،دشمنان ما وهابيت كوردل است كه حتي سنت بيامبر را قبول ندارند و تيغ به روي محب علي ميكشند.
  • بی نام IR ۰۵:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۹/۰۴
    2 0
    ممنون اطلاعات جالبی ارائه کردین به شخصه نمی دونستم که اهل سنت اینگونه به واقعه کربلا نگاه می کنند. البته دیدم که اهل سنت هم غذای امام حسین را به عنوان تبرک می خورند اما نمی دانستم بزرگان دینی اهل سنت شمر را لعنت می کند.