احمد عطارزاده: تاریخ اسلام همواره شاهد وقایع مهم و تاثیرگدار بوده است. از زمان رسول اکرم (ص) که آغاز تاریخ اسلامی است تا امروز، سنت اسلامی فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذارده است و از این پس نیز این تاریخ خالی از حادثه نحواهد بود؛ چه سنگ محک تاریخ همین اتفاقات بزرگ و کوچک است.
اما جایگاه واقعه عاشورا در صحرای کربلا در مذهب تشیع نقطه عطفی است و به زعم بسیاری از علمای شیعه با همین حادثه بود که سنت پیامبر و اسلام محمدی از دست طالبان قدرت و حکومت در امان ماند. گرایشهای تفسیری بعد از رسول الله چنان نیرومند پیش می رفت که احتمال هر گونه تحریف و دست بردی بر نص کلام خدا و سنت رسولش وجود داشت.
اما اهل بیت آن حضرت و تاریخ رشادت های علی (ع) برای حفظ سنت پیامبر مانع از پاک شدن لوح دل و ذهن مسلمانان از کلام رسول می شد و نقطه اوج این رشادتها و آزادگی ها را می توان در صحرای کربلا مشاهده کرد. جنبش انقلابی امام حسین (ع) باعث شد تا تراژدی کربلا در تاریخ اسلام ثبت شود و برای قرنها بعد از آن واقعه همچنان سرمشق و سرلوحه ی دوستداران آزادی و آزادگی در سراسر تاریخ اسلام باشد.
به هر رو قیام امام حسین تنها برای اهل تشیع درس و عبرت نیست بلکه اتفاقات آن واقعه بصورتی در تاریخ رقم خورده اند که هر انسان آزادی را با هر دین و مسلکی وادار به تحسین می کند. این اتفاق بزرگ بصورت روانی احساس همدردی انسانها را زنده می کند، چرا که گرایش بشر همیشه به سمت مظلوم و دفاع از حق بوده است. حال این حق می تواند در موضع اقلیت قرار بگیرد و یا در جایگاه اکثریتی که به دست اقلیت حاکم، محکوم به مظلوم واقع شدن می شوند.
در هر دو صورت گرایش فطری انسانها به سمت همدردی با مظلوم است. امام حسین و اهل بیتش نیز بیش از هر کس در تاریخ اسلام در جایگاه مظلومیت قرار دارند، اما مظلومانی که برای ازادی و هدف والایشان تن به قبول زلت نداده و جانشان را در راه ازادی کف دست می گیرند.
این واقعه بیش از هر چیز و بیش از هر تاثیری در میان شیعیان مورد ستایش قرار گرفته و به عنوان اسطوره و نماد ازادی پذیرفته شده است و سرمشقی است برای زندگی دنیوی شیعیان. اما مهمترین تاثیر عاشورا را باید در وحدت بخشی ان دانست، آنجا که هر ساله شیعیان در دهه اول ماه محرم گرد هم می آیند تا یاد جوانمردی و رشادت آن حضرت و یارانش را زنده نگاه دارند و هر جای دنیا که مسلمانی باشد و شیعه ای زندگی کند، لباس سیاه عزای حسین را می توان دید.
برای ما ایرانیان عاشورا از یک مراسم مذهبی به یک سنت بدل شده است و بسی فراتر از آن در نهاد ایرانیان جای گرفته است. هر کودکی از همان دوران طفولیت که در آغوش دیگران به این مراسم میرود تا زمانیکه بزرگ تر شود و شوق حضور در این محفل را کودکانه پی گیرد و تا وقتیکه آنقدر بزرگ شود که فعالانه در این مراسم شرکت می کند، در تمام این سالها با عاشورا در ارتباط است. چنین تاثیری باعث می شود که هر نسل از ایرانیان با این واقعه بزرگ شوند و نسل بعد نیز همینگونه تربیت شود.
جالب اینجاست که کودک دین و مسلک نمی شناسد و هر فردی با هر دینی که در ایران زندگی می کند خاطرات دوران کودکیش از محرم خالی نیست. نمادهای این ماه را به خوبی می شناسیم و کم پیدا می شوند کسانی که به این نمادها احترام نگذارند. تکایا و دسته ها، مراسم سینه زنی و زنجیر زنی، بیرق و تبل و دهل، همه و همه نمادهایی است که دیدنشان مارا به یاد محرم و عاشورای حسینی می اندازد.
اما در این میان هستند نمادهایی که از سوی علما و فقها برپایی آنها تحریم شده است و در این سالها و بخاطر وجود حکومت اسلامی در ایران از برپایی آنها جلوگیری شده است، برای مثال قمه زنی و مراسم مشابه اینچنینی در هیچ جای تاریخ اسلام توصیه نشده اند و جزء حرکتهای افراطی است در راه آزادمردی چون حسین بن علی، و یا برخی بزرگ نمایی ها در اصل واقعه که انسان را از هدف عاشورا دور می سازد و به ورطه ی بدعت فرومی اندازد.
در سالهای گذشته برخی از علمای بزرگ در برابر چنین حرکتهایی ایستادند و آن را نفی کردند، مانند استاد شهید مطهری و دکتر علی شریعتی که به حق مروج هدف اصلی امام حسین و یارانش بودند و تفسیری مطابق با وضع موجود جامعه ارائه می کردند تا عاشورا بیش از پیش با زوایای روزمره زندگی ما اجین شود و از حوزه ی تاثیرگذاری تاریخی بیرون آید و به تمام شئون زندگی راه یابد.
تاثیرگذاری عاشورا را در تمام شئون فرهنگی و اجتماعی ایرانی_اسلامی می توان پیگیری کرد. برای مثال در حوزه ی ادبیات، سبکی در نوحه سرایی و مدح ائمه پیدا شد که مفاخر بزرگ ادب پارسی، که در این سبک طبع ازمایی کرده اند کم نبوده اند و نوعی ادای دین محسوب می شده است برای بسیاری از شعرا، در حق قیام عاشورا.
از سوی دیگر در ادبیات نمایشی مواجه هستیم با تعزیه که برای به نمایش در آوردن مظلومیت کاروان امام حسین استفاده می شود و کم نیستند زمینه های دیگری که تحت تاثیر واقعه عاشورا قرار گرفته اند. تمام این جریانها فارغ از تعلق خاطر دینی نوعی مکتب اخلاقی و منش سیاسی برای ایرانیان بوده است، درس ازادگی، پایبندی به اصول و زیر بار زور نرفتن نمونه های از این اصول اخلاقی هستند و تاریخ ما سرشار از این الگو برداریهاست و بخوبی می توان ریشه های این دست جریانات سیاسی و اجتماعی را در واقعه عاشورا پیگیری کرد.
واقعه عاشورا به هر صورت با دولتی شدن مغایرت دارد، چه این جریانات در له و چه بر علیه آن باشد. وقتی که می گوئیم عاشورا با نهاد مردم عجین شده است به این معناست که محرم بصورت خودجوش و با همت مردم کوچه و بازار برپا می شود و حتی مخالفت های سیاسی گذشتگان برای ممانعت از برپایی این مراسم به جایی نرسید و تحت هر شرایطی هر سال این مراسم برگذار می شده است.
در مقابل وقتی که اختیار را از مردم بگیریم و به سمت دولتی شدن آن پیش رویم باز هم با نوعی مقابله از سوی مردم مواجه می شویم، البته اینکه ایا این تحلیل چقدر درست است یا نه، باید قضاوت را به مردم بگذاریم.
چه تا زمانیکه امور هیئت ها به دست مردم هر محله بود و هر کسی برای ادای نظر خویش گوشه ای از کار هیئت را بعهده می گرفت حضور پررنگ مردم را به عنوان بانیان مراسم امام حسین شاهد بودیم تا اینکه دولت بیاید و بانیِ تمام امور شود و نقش مردم را تنها به عنوان شرکت کننده تغییر دهد.
در اینصورت باز هم مردم بصورت ناخودآگاه مقاومت می کنند و در پی اجرای وظایف حداکثری خود هستند. هرچند که یکی از تفسیرهای اساسی قیام عاشورا تفسیر سیاسی حرکت امام حسین است اما استفاده سیاسی از این مراسم به هیچ رو مورد اقبال مردم واقع نمی شود.
امام حسین بر علیه حکومت وقت قیام کرده بود و در پی احقاق حق امت اسلامی بود، به همین دلیل نمی توان از موضع حکومت و برای منافع سیاسی از این مراسم استفاده کرد، هرچند که حکومت حکومتی در مسیر اسلام و قیام عاشورا باشد باز هم نمی تواند از جایگاه قدرت به تبلیغ واقعه ای بپردازد که اساسا در جایگاه مقابل قدرت قرار می گیرد.
باید اختیار را بدست مردم بسپاریم تا قدر و منظلت قیام عاشورا هر چه بیشتر نگاه داشته شود و حضور مردم را به عنوان پدران و مادران نسلهای بعدی پررنگ تر کنیم تا کودکان نسل بعد نیز خاطرات بسیاری از کودکی و عاشورا داشته باشند و در اینده شاهد برپایی این مجالس بدست نسلهای بعدی باشیم و نقش مردم را در این رابطه پررنگ کنیم.
ستودن شخصیت امام حسین نه تنها بخاطر جایگاه دینی و موقعیت اسلامی آن حضرت است که علاوه بر اینها باید به پس پشت اینها نیز نگاه کرد و این روحیه آزادگی و آزادمردی آن حضرت است که این خصایص در هر دین و مذهب و آئینی و در هر زمان و مکانی ستودنی است و بزرگداشته می شود.
نظر شما