رجعت آن است که شخص از دنیا رفته،دوباره با همان پیکر عنصری و همان قالب و هیات پیشین دنیوی خود زنده شده و به این جهان بازگردد.البته اعتقاد به نوعی خاص از رجعت از عقاید مختص شیعه به شمار می آید و آن بدین معنی است که پس از ظهور حضرت مهدی(ع)و در آستانه رستاخیز بزرگ،گروهی از خالص ترین مومنان و گروهی از شریرترین کافران بدین جهان باز می گردند.گروه نخست مدارج کمال در می پیمایند و گروه دوم به کیفرهای سخت دچار می آیند.معتقدان به رجعت به آیاتی مانند آیه 83 سوره نمل استناد می کنند و شیخ صدوق،سیدمرتضی و علامه مجلسی و دیگران در وقوع رجعت تصریحاتی دارند.
اما مولانا نیز به رجعت عقیده دارد،منتهی نه از نوع که شخص مرده زنده شود و دوباره به دنیا بازگردد.چنان که در حکایت آموختن زبان بهایم وقتی که طالب زبان بهایم طبق قضا و قدر الهی جان می سپرد،خداوند به موسی می فرماید: اگر بخواهی به دعای تو آن مرد و جمیع مردگان را زنده خواهم کرد و موسی در جواب می گوید:چون این جهان ناپایدار و رو به زوال است بازگشت بدین سرای سپنج و از سرگرفتن زندگی برای کسی سودمند نیفتد،چرا که به حکم قضای محتوم،دوباره پیک مرگ در می رسد.بدین ترتیب مولانا امکان وقوعی رجعت را نفی نکرده است،لکن ضرورتی برای وقوع آن قائل نشده است.
منبع:میناگرعشق/تفسیرموضوعی مثنوی معنوی:استاد کریم زمانی/نشرنی
نظر شما