دلمان خوش بود که اگر، چند دهه، کار کردیم و حالا به قدر 15 سال هم سابقهی بیمهای نداریم، الان میتوانیم به خانواده اعلام کنیم که اگر سرمان را گذاشتیم زمین و اگر خدا بخواهد مثل خدابیامرز منوچهر آتشی صاحب سه تا قبر شدیم[ در حالی که بندهخدا با این همه هوادار و شهرت، در زنده بودناش یک سقف هم که مال خودش باشد، بالای سرش نداشت] خانواده یک حقوق بازنشستگی در حدی که فاتحهشان را از ما دریغ نکنند و نماز قضای ما را به جا بیاورند، دریافت میکنند. این قصه، مال همین چند وقت پیش بود که موضوع بدهی وزارت ارشاد به تأمین اجتماعی که ارثیه دولت اسبق بود، از پرده بیرون نیفتاده بود و به قول حافظ شیراز، پردهنشینی را ول نکرده بود تا شاهد بازاری شود. وقتی این طور شد، گفتند صحبت میشود و حل میشود اما اولین قدم تأمین اجتماعی این بود که روی دفترچههای ما یک مُهر بزند:«مشمول فرانشیز». یعنی در حالی که حق بیمه را میدهیم دفترچه ما و پرداختهای ما فرق دارد با دفترچه باقی بندگان خدا. قدم بعدی این بود که قبلاً میشد حق بیمه 6 ماه بعد را هم پرداخت کرد اما الان کسانی که برای پرداخت حق بیمهی ماههای پیش ِ رو، مراجعه میکنند تنها مجوز پرداخت برای سه ماهه آخر سال 92 را دارند.[یعنی مشخص نیست برای هیچ کدام از طرفین که این قرارداد تا کی ادامه دارد.] این تازه، اوضاع و احوال بیمهشدگان قبلیست که خدا بخیر کند [به اضافه اینکه اطلاعات مندرج در سایت «سوابق» هم در موارد زیادی با پرونده بیمه شده مطابقت ندارد و در مراجعه به شعب بیمه، برای رفع اشکال، جواب میشنوی که مهم، پرونده است و سایت، اطلاعاتاش، درست یا غلطاش چندان مهم نیست!] آنهایی که میخواستند از این به بعد بیمه شوند، هنوز پشت در منتظرند تا خدا قوت بهشان بدهد، برسند به مرحله ما. ایرج راد به ایسنا گفته:« در آخرین پیگیریهایی که برای حل این مشکل داشتیم به من خبر دادند قرار است از طرف وزارت ارشاد مبلغی به صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران پرداخت شود تا این مشکل برطرف شود.» چه حرف آشنایی؛ دو ماه پیش هم عین همین حرف را از چند زبان دیگر شنیدم.
نظر شما