علامه ی عالمگیر/ به یاد مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی

پرونده ای برای سالروز درگذشت دکتر سید جعفر شهیدی، علامه ای که آثارش در جهان مطرح است.

علامه سید جعفر شهیدی رئیس موسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی، استاد تمام دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجسته زبان و ادبیات فارسی، فقه و تاریخ اسلام بود. به مناشبت سالروز درگذشت این استاد بزرگ گوشه هایی از زندگی، آثار و نوشته های ایشان را در پرونده خبرآنلاین می خوانید.

مروری بر روزهای زندگی استاد تاریخ

سیدجعفر شهیدی به سال ۱۲۹۷ هجری خورشیدی در یکی از محلات قدیمی شهر بروجرد به دنیا آمد. دروس ابتدایی و اندکی از متوسطه را در همین شهر خواند و بعد راهی تهران شد. در سال ۱۳۲۰ برای تحصیل علوم دینی و فقه و اصول راهی نجف شد و تحصیلات حوزوی اش را تا حد رسیدن به درجه اجتهاد ادامه داد. پس از آن چند سالی را از محضر آیت‌الله بروجردی و بسیاری از مراجع و بزرگان دینی استفاده کرد، اما بعد از هشت سال، بیماری او را به ایران بازگرداند. در دبیرستان ابومسلم مشغول به تدریس شد و با توجه به اهمیت مدرک تحصیلی در میزان حقوق بدون شرکت در کلاس‌ها، لیسانس الهیات را با بهترین نمره‌ها گرفت.

برخورد با محمد معین، باب آشنایی وی را با علی‌اکبر دهخدا فراهم کرد و بعد از تشکیل موسسه لغت‌نامه دهخدا، معاونت سازمان را به‌ عهده گرفت. سپس علامه دهخدا از سیدجعفر شهیدی دعوت به همکاری کرد و در نامه‌ای به دکتر آذر (وزیر فرهنگ وقت) نوشت: «او اگر نه در نوع خود بی‌نظیر، ولی کم‌نظیر است.» دهخدا در این نامه خواست که به جای ۲۲ ساعت، به او شش ساعت تدریس اختصاص دهند تا بقیه وقتش را در لغت‌نامه دهخدا بگذراند.

در سال ۱۳۴۰ با مدرک دکتری به دانشگاه منتقل شد. تدریس در دانشگاه تا حدود سال ۱۳۴۵ ادامه پیدا کرد، اما بعد با ناامنی دانشگاه، دانشجویان خود را به لغت‌نامه برد. پس از سال‌ها نیز، تا پایان عمر وی، دانشجویانش چهارشنبه‌ها به دفتر وی در موسسه لغت‌نامه دهخدا می‌رفتند و با شهیدی جلساتی را داشتند. بعد از مرگ محمد معین، شهیدی مسؤولیت اداره سازمان لغت نامه دهخدا را بر عهده گرفت. او در زمینه‌های ادبیات عرب و فارسی استادی بنام بود و درک محضر و همنشینی با استادانی نظیر بدیع‌الزمان فروزانفر، دهخدا، جلال‌الدین همائی و محمد معین اعتبار علمی و معنوی او را دو چندان کرد.

دکتر شهیدی اولین کتابش را در نجف در رد احمد کسروی نوشت و دیگر کتابش، سه جلد «جنایات تاریخ» توسط ساواک توقیف شد. او به جز همکاری در تدوین فرهنگ معین و لغت‌نامه دهخدا، ۴ عنوان ترجمه، ۳ عنوان تصحیح و تعداد زیادی تالیف دارد که شماری از کتاب‌های وی به زبان‌های بیگانه ترجمه شدند و جایزه دریافت کردند. در سال 1369 برای ترجمه نهج‌البلاغه و در سال ۱۳۸۵ هجری خورشیدی برای نگارش کتاب تاریخ تحلیلی اسلام برنده جایزه کتاب سال ایران شد.

دکتر شهیدی در سال ۱۳۷۴ منزل مسکونی اش را به شهرداری نارمک واگذار کرد و این خانه در همان سال به کتابخانه عمومی دکتر شهیدی تبدیل شد. پس از مرگ وی اتاقی در این کتابخانه به موزه نگهداری برخی آثار از آثار او اختصاص داده شد. وی در ساعت ۱۱ صبح یکشنبه ۲۳ دی ۱۳۸۶ از دنیا رفت و پیکرش چهارشنبه بیست و شش از برابر بنیاد لغتنامه دهخدا به سمت دانشگاه تهران تشیع شد.

نوشته های منتشر شده درباره استاد شهیدی در خبرآنلاین

* استاد دکتر «سید جعفر شهیدی» از پیشکسوتان پژوهش و مطالعات دینی در حوزه تاریخ اسلام بود. تالیفات فراوان و ژرف او در این حوزه گویای عمق تحقیق و سال‌ها پژوهش در این عرصه است. در گفت و گویی قدیمی با این استاد بزرگ، جامعه مکه و گروه‌های متشکل آن در زمان بعثت پیامبر را مورد بررسی مختصر و تحلیل جامعه‌شناسانه قرار گرفته بود. متن کامل این گفت و گو را می توانید اینجا بخوانید.

* چگونگى ضربت خوردن حضرت علی(علیه‎السلام) در نوشته تاریخ ‎نویسان پیشین یکسان نیست. کتاب "على از زبان على"، نوشته دکتر سید جعفر شهیدى، محقق و مورخ تاریخ اسلام است که بخش هایی از این کتاب را که درباره چگونگی ضربت خوردن حضرت علی(ع) بود در مطلبی به مناسبت شهادت امام اول شیعیان منتشر شد. متن این مطلب را می توانید اینجا بخوانید.

* یکی از کتاب های مستند و عمیق تاریخی درباره دختر گرامی پیامبر اسلام (س) کتاب " زندگانی حضرت زهرا (س) نوشته مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی است. فرازهایی از این کتاب درباره واقعه هجوم به خانه پیامبر بعد از وفات رسول خدا را می توانید اینجا بخوانید.

* دکتر رسول جعفریان، در مطلب خود در وبلاگ نخبگان خبرآنلاین نوشته ها و آثار دکتر سید جعفر شهیدی را مرور کرده و به دلایل علاقه مندی و پرداختن ایشان به تاریخ اسلام پرداخته است. متن کامل مطلب وی را اینجا بخوانید.

سروده ای در سوک استاد شهیدی

دکتر سید علی موسوی گرمارودی در سروده ای استاد شهیدی را وصف کرده است که متن کامل آن را در ادامه می خوانید.

آنکه تاریخ و دانش بدو وامدار است
مرگ استاد پایان نه آغاز کار است
یعنی آغاز دیدار با کردگار است
اوستاد بزرگ اوستادان شهیدی
آنکه تاریخ و دانش بدو وامدار است
کوه را چون توان برد بر دوش ،آری
آنچه بردند بر دوش کوه وقار است
دیدی آن گل دراین فرودین رفت ازدست
رفتن گل که گوید که در نوبهار است؟!
او گذر کرد مثل نسیمی از این باغ
دست مازو تهی همچو برگ چنار است
گربه سوک اشک من ریخت نزبهراوبود
کو نه محتاج این دیدة اشکبار است
من ز کوتاهی دست خود مویه دارم
زین سبب دیده گریان ودل بیقرار است
دست کوته شد از آنکه گر نیک سنجی
علم او بر تر از قلّة کوهسار است

در سوک استاد بزرگوارم دکتر سید جعفر شهیدی

گرچه آغاز بهار و شاهد گل در بر است
لیک با سوک شهیدی چون خزانی دیگراست
می دَرَد گر گل گریبان درچمن از شور نیست
همگرایی با دل پر سوک این غم پرور است
گیسوان بید هم افشان اگر بینی به باغ
زیر آن گیسوی افشان دیدگان او تر است
گر بهاران هم به سوک خویش بنشیند رواست
کآنچه زو امروز می بینی به فردا دیگر است
ور در اینجا بهر سوک نو بهاران چند بیت
از چکامه ی دیگر خود وام گیرم در خور است
چند سال پیش مدح حضرت شیخ مفید
گفته ام در دفتری وین بیت ها زان دفتر است1
گفته ام این نوبهاران گرچه بس زیبا بود
ای دریغا آخر و انجام بی بام ودر است
هر گلِ اردیبهشتی پژمُرَد فردا به دی
هر مَهِ آذار را در پی، خزان آذر است
فرّخا آن بوستانی کاندر آن، باد خزان
ره نبندد بر گلی، گر یاس یا سوسنبر است
گر بپرسی زان بهار و بوستان بی‏خزان
باغ علم است و بهار درس و برگِ دفتر است
آن چنان کاندر جهان، باغی نَبِتوان یافت سبز
کآن نه محصولِ تلاش و کوششِ برزیگر است،
باغ و راغ علم و دانش نیز چون بینی درست
سبز و آباد، از تلاشِ سبز هر دانشور است
گرچه دانشمند می‏یابد زدانش زیب و فر
زیبِ دانش هم زدانشور چو زر از زرگر است
تیغ، جوهر گیرد از سرپنجة جنگ‏آوران
ورنه آهن‏پاره‏ای در دکّة آهنگر است
رخش ، با مهمیز2 رستم، رخشِ رستم می‏شود
ورنه اکنون هم سمنگان3 پُر زاسب و استراست
رخشِ دانش هم سواری فحل خواهد رستمی
این هَیون4 توسن بود هر چند نیکو گوهر است
مردِ تقوا می‏تواند شد بر این توسن سوار
علم، بی‏تقوا سِتَروَن، علم، بی‏دین، ابتر است
رستمِ این هر دو میدان گر همی جویی زمن
گویمت نام کسی را کویلی گُندآور5 است
آن یل چابک سوار عرصة علم و عمل
اوستاد ما شهیدی نام نیکش جعفر است
گشت توسیم این چکامه تا بگویم نام او
در دلم همواره باقی تابه روز محشر است
وامدار جهد او تاریخ و دانش هردوان
در یکی مرد مورخ در دگر دانشور است
آن فقیه مجتهد وان سید والامقام
نازنینی پاکدل از دودة پیغمبر است
چارسوق معرفت را او یگانه صیرفی
آسمان منزلت را او فرازین اختر است
در سخن سنجی چه در تازی چه شعر پارسی
او بود میزان و رایش دیدگاه برتر است
در صفا از کودکانِ خُرد شیرین جوشتر
در زلالی صافتر از آب حوض کوثر است
گرچه بیتی چند گفتم از چکامه ی خود ولی
این چکامه دیگر است و آن چکامه دیگراست
این زبان با سعی آن استاد عالمگیر شد
نک زبان فارسی شیرین چوتنگ شکر است
سعی او مشکور در گستردن دانش به دهر
وز منش این هدیه شاگردانه از شعر تر است

/6262

کد خبر 332374

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین