سعید اکبری/ صبح جمعه رئیس فدراسیون فدراسیون با روحیه خاصی به سؤالات خبرورزشی پاسخ داد. با او درباره یکی از مسائل مهم روز که همان سبد کالاست، شروع کردیم و رئیس حرفهای بسیار جالبی در این باره زد. علی کفاشیان همچنین درباره وضعیت این روزهای تیمملی، دیدار قلعهنویی و کروش، تمدید قرارداد مربی پرتغالی و... هم حرفهایی به زبان آورد.
* آقای کفاشیان به نظر میرسد اوضاع فوتبال رفتهرفته بهتر میشود. ایام به کام هست؟
بالاخره نفسی میآید و میرود. نمیگویم همهچیز خیلی خوب است ولی بد هم نیست.
* ظاهراً شما هم سبد کالا گرفتهاید!
(خنده) نه، من ترسیدم بروم سبد کالا را بگیرم.
* چرا؟
شنیدم دو، سه نفر در صف کشته شدهاند، ترسیدم بروم. گفتم بهتر است فعلاً منتظر بمانم تا صفها خلوتتر شود. هر وقت خلوت شد، میروم. البته خدا را شکر الان شنیدم که این خبر کشته شدن مردم تکذیب شده و من هم ترسم ریخته است.
* مگر شما هم سبد کالا میگیرید؟ به رئیس رؤسا که نمیدهند.
رئیس فقط اسمش رئیس است. همه میگویند مگر رئیس رؤسا نیاز به چیزی هم دارند؟ همهچیز برایشان فراهم است. خیلی جالب است. من هر جمعه صبح زود به میدان میوه و ترهبار میروم تا برای خانه میوه و وسایل مورد نیاز را بگیریم. هر کس من را میبیند، میگوید مگر شما هم میوه میخرید؟ یعنی برایتان نمیآورند؟ من میگویم والا هرچه صبر کردیم کسی برایمان نیاورد و خودمان آمدیم بخریم.
* مردم تعجب نمیکنند؟
چرا تعجب میکنند ولی زندگی ما هم مثل مردم است. بنده هم حقوقم اندازه یک خبرنگار است و بعضاً از دوستان شما هم کمتر میگیرم. چرا فکر میکنید برای ما همهچیز آماده است؟
* شاید برای شما اینطور نباشد ولی برای خیلی از رئیسها اینطوری است.
من درباره خودم حرف میزنم. آخر چه کسی برای ما وسایل را میآورد؟ در فوتبال چنین مسائل نیست و کسی را مشخص نکردهاند که خریدهای خانه ما را انجام بدهد. کسانی هم که در فدراسیون ما کار میکنند ماشاءا... همهشان مدعی هستند. من خودم برای خانه میوه میخرم و هر صبح جمعه به صف نانوایی میروم و برای خانه بربری میخرم. خانه من در شهرک غرب است و نانوا چون من را میشناسد فقط کمی بیشتر کنجد روی بربری میریزد. (خنده)
* کجای شهرک غرب زندگی میکنید؟
ما سالهاست که در بلوار دریا زندگی میکنیم.
* قبلاً میگفتید که مردم در خیابان خیلی خوب با شما رفتار نمیکنند. بعد از صعود تیمملی رفتارها چطور بوده است؟
خیلی بهتر شده است. البته شما مدام یک چیزهایی مینویسید و مردم دقیقاً همان حرفها را در خیابان به من میزنند. مدام میگویند چرا بازی تدارکاتی نداریم و اکثراً نگران هستند. البته خیلیها هم تشویق میکنند ولی به نظرم این رسانهها هستند که بیشتر نگرانی را به مردم منتقل میکنند.
* قبول دارید همیشه کاسه و کوزهها سر رسانهها خرد میشود؟
بله، خب یک جاهایی دیواری کوتاهتر از رسانهها نیست. (خنده) ولی من معتقدم رسانهها باید منتقد باشند و نقش انتقادی داشته باشند.
* شما همیشه مقابل انتقادها ظرفیت بالایی داشتهاید، این را اعتراف میکنیم.
خب جایی که شما واقعیتها را بنویسید، ما هم قبول میکنیم ولی گاهی انتقادها درست نیست. البته ما همیشه انتقادها را میپذیریم و دوست داریم اجرا هم کنیم ولی اجرا کردن برخی کارها سخت است و زمان میبرد.
* قبول دارید توقعات از تیمملی بالا رفته است؟
بله، توقعات واقعاً بالاست. برای مردم مهم نیست که ما پول داریم یا نداریم، فقط میگویند باید تیمملی نتیجه بگیرد.
* خود شما هم جزو کسانی بودید که توقعات از تیمملی را بالا بردید.
بالاخره ما نمیتوانیم به مردم بگوییم که همهچیز را ول میکنیم و به جامجهانی میرویم تا کیسه گل شویم. مگر تیم ما از حریفان چه چیز کم دارد؟ الان شما ببینید والیبال ایران چقدر خوب بازی میکند و نشان داده بالاتر از آسیاست. ما باید اعتماد به نفس را در فوتبال به وجود بیاوریم و تلاش خود را دو چندان کنیم. باید ظرفیت برد و باخت هم داشته باشیم. نباید با یک شکست فکر کنیم همهچیز تمام شده است.
* یعنی شما فکر میکنید تفاوت زیادی بین تیم ما و مثلاً آرژانتین نیست؟
به نظر من آنها خیلی هم از ما سرتر نیستند. قدرتمند هستند ولی اینطور نیست که آنها 100 باشد و ما صفر. اگر کار کنیم و تلاش کنیم میتوانیم مقابلشان بایستیم.
* ولی نباید خودمان را گول بزنیم.
بله، ما نباید بگوییم که میبریم. باید بگوییم تلاش میکنیم تا بازی خوبی انجام دهیم و امیدوار باشیم اما قطعاً بازیهای سختی در پیش خواهیم داشت.
* درباره جلسه آقای قلعهنویی و کروش حرف میزنید؟ مخفیانه برگزار شد.
ببیند خود آقای کروش از مدتها قبل میگفت باید جلساتی بگذاریم و با مربیان صحبت کنیم. کروش قصد داشت در این جلسات به آنها بگوید که به تیمملی اهمیت بدهند و این احساس را داشته باشند. تا الان جلسهای تشکیل نشده بود و آقای کروش نگرانی داشت تا اینکه اولین جلسه با آقای قلعهنویی برگزار شد.
* آیا فشاری برای تشکیل این جلسه بود یا سفارشی؟
بههرحال همه دوست داشتند این جلسه برگزار شود. از فدراسیون بگیرید تا خود این مربیان و وزارت ورزش. همانطور که گفتم بیشتر از همه خود آقای کروش بودند که دوست داشتند این جلسه برگزار شود و قبلاً هم چند بار چنین حرفی را در گفتوگو با شما رسانهها به زبان آورده بودند. اتفاقاً این جلسه نتیجه خوبی هم داشت. آقای کروش متوجه شد که قلعهنویی هم دلش برای تیمملی میسوزد. مشکلاتی وجود داشت که با برگزاری این جلسه تا حدود زیادی رفع شد و حالا دو طرف بسیار امیدوارتر و مثبتتر به آینده نگاه میکنند.
* آقای قلعهنویی، کروش را به نازیآباد دعوت نکردند؟
(خنده) نه فعلاً برنامهای نیست ایشان را به نازی آباد ببریم ولی انشاءا...به زودی او به نازیآباد میرود تا با محله و دوستان آقای قلعهنویی آشنا شود. البته فکر کنم آقای کروش نازیآباد رفته. قبل از سه بازی آخر ایران در مقدماتی جامجهانی تیمملی به دیدار کودکان بیسرپرست رفت که اگر اشتباه نکنم مؤسسهشان در همان نازیآباد بود. پس فکر کنم او نازیآباد رفته و با این منطقه آشنا هست.
* این درست است که آقای کروش قراردادش را با ایران تمدید میکند؟
کروش ابراز تمایل کرد که بماند و به من گفت شرایطتان چیست؟ او گفت دوست دارد بماند. من گفتم شما را فقط برای جامملتها نمیخواهیم و دوست داریم در جامجهانی روسیه هم کنار ما باشید. گفتم شما با فرهنگ ایران آشنا شدهای و تیم ما را هم کاملاً میشناسی. دوباره پرسیدم شرایط شما چیست؟ که او هم از من پرسید شرایط شما چیست؟ گفتم اگر واقعاً به این نتیجه رسیدهاید میتوانید کمک کنید از همین حالا برای بعد از جامجهانی تعیین تکلیف کنیم که ما هم تکلیف تیمملی را بدانیم. در پایان جلسه به این نتیجه رسیدم که اولویت آقای کروش ایران است و گفت تمایل دارم بمانم. قرار شد هر دو طرف فکر کنیم و شرایطمان را بگوییم تا اگر خدا خواست ادامه همکاری بدهیم.
43 43
نظر شما