الهه خسروی یگانه: «تغییر» این روزها شاهبیت حرفهای عبدالجبار کاکایی است. او که این روزها، پسوند «دبیر جشنواره شعر فجر» را هم با خود یدک میکشد، به دنبال تحقق وفاق ملی در این جشنواره است.
کاکایی از حرف زدن صداهایی سخن میگوید که به قول خودش در طی سالهای گذشته مجبور به سکوت بودهاند. آیا واقعا میتواند این سکوت را بشکند؟ او به پرسشهای ما در این زمینه پاسخ داده است:
جشنواره شعر فجر امسال، ماهیت و هویتی متفاوت پیدا کرده است. این روزها خبرهایی که حول و حوش این جشنواره شکل گرفته، خبر از تغییراتی عمده در این زمینه میدهد. این تغییرات بر چه مبنایی استوار است و امکان عملی شدن اهدافتان را تا چه اندازه میبینید؟
ما اصل تغییر را بر مبنای چندصدایی کردن جشنواره مطرح کردهایم و چون این موضوع، یکی از اهداف اصلی جشنواره است بنابراین میبایست لوازم آن را هم پیدا کنیم. در واقع میخواهم بگویم، تغییر به معنای یک دعوت ساده از کسانی نیست که از تریبونهای رسمی حذف شدند یا آثارشان در پروسه ممیزیهای ارشاد مورد بیمهری قرار گرفته است. این آدمها چون نقاد ساختار قدرت بودند و به بخشی از وظیفه ادبیات که همان نقادی و رصد فضای اجتماعی است، عمل میکردند در طول سی و چند سال گذشته مورد بیمهری قرار گرفتند. حتی شاهد بودیم که ادبیات به حدی بحرانساز شد که کارش به داغ و درفش و تلفات انسانی هم کشید. به همین خاطر به نظرم ادبیات از میراث کینهتوزیهای قدیم رنج میبرد. از طرف دیگر نسلهای جدیدی که در کار خلاقیت ادبی هستند، نسلی با مشخصات و مختصات خود هستند. نسلی که بسیار نقاد است اما در عین نقاد بودن، مدافع هم هست.
و فکر میکنید که این نسل بتواند خصوصیاتش را حفظ کند؟
ما دوست نداریم این جریان بالنده ذیل آن پدرخواندگی سیاسی سابق تعریف شوند. آنها اهمیتی به این مرزها نمیدهند و مدام بین این مرزها پرسه میزنند. از این جریان به آن جریان، از این جشنواره به آن جشنواره، و کاملا از فضای ایدئولوژیک دهه ۶۰ فاصله گرفتهاند. در عین حال مطالبات اجتماعی خود را هم دارند. از آزادی گرفته تا موارد دیگر. حرف من این بود که نسلهای همدوره خودم را بتوانم به این جا برسانم که اختلافات را کنار بگذارند و سعی نکنند این نسل شکوفا را تحت تاثیر خود قرار دهند. طی سالهای گذشته بسیار شاهد این بودیم که بعضیها با کشیدن آدمها به نهادها و NGO ها و قرار دادن امکانات و تطمیعشان با سکه و غیره سعی کردند این بچهها را ذیل قدرت و اختیار خود بگیرند و به یک عقبه تبدیلشان کنند.
به خاطر همین اینقدر روی چند صدایی بودن جشنواره تاکید دارید؟
بله، اصرار دارم که همه جریانهای ادبی موجود بدون در نظر گرفتن نگاههای سیاسیشان در جشنواره حضور داشته باشند، با علم بر این که بخش عمدهای از آنها ناقد وضعیت موجود هستند ولی حضورشان میتواند فصل جدیدی در فضای شعری کشور به وجود بیاورد و امیدوارم آن کسانی صاحب رسانهاند با دیدن این فضا به حق قانع شوند و کنار بنشینند.
استقبال از این ایده به چه صورت بوده است؟
بین طیفهای موجود عدهای ترجیح دادند سکوت کنند و عدهای هم به شدت استقبال کردند. حداقل مطمئنم آنهایی که با گفتمان انقلاب نزدیکی و پیوند دارند، به شدت خواستار این تغییر هستند. آنها با علم بر اینکه من بر چند صدا بودن جشنواره تاکید دارم مرا انتخاب کردند و در پاسخ به کسانی که این ابهام را مطرح میکنند که اگر قرار است تغییری ایجاد شود چرا عبدالجبار کاکایی منتخب شورایی است که نیازی به تغییر در خود نمیبیند باید بگویم این شورا با تمام شرط و شروطها و اهداف کاری من آشنا بود و آنها را شنیده بود و با علم بر همین شرایط مرا انتخاب کرد. من این را به فال نیک میگیرم و آن را به شنیدن صدای مخالف معنا میکنم.
بهرحال شورای سیاستگذاری ما به کمیته اجرایی با گرایشهای مختلف تبدیل شد هرچند فعلا در مرحله حذف و اضافه هستیم. ترکیب کمیته اجرایی ترکیبی تشکیلشده از طیفهای گوناگون است. در آخرین جلسهمان هم به این نتیجه رسیدیم که باید به مسئله کتابهای توقیف شده شاعران بپردازیم چون مشکل خیلی از آنها با یک نامه ساده معاونت فرهنگی حل میشود. مثل حافظ موسوی که مشکل کتابهایش حل شد. من به آقای صالحی معاونت فرهنگی ارشاد هم گفتم که محقق شدن وفاق ملی نیازمند برداشته شدن یکسری گامهای موازی است جوری که همه تغییر را احساس کنند. رفع توقیف از ناشران و کتابها و اقناع عقلی ممیزان و کارگذار امنیت فرهنگی باید به صورت همزمان شکل بگیرد و خوشبختانه آقای صالحی هم از این حرف حمایت کردند.
ورود جشنواره شعر فجر به بحث ناشران تعلیقی یا کتابهای توقیفی، آیا در دایره وظایف این جشنواره است یا شما به خاطر شرایط هشت سال گذشته، به این نتیجه رسیدید که باید در این موضوع ورود پیدا کنید؟
بیشتر به خاطر بخش دوم پرسش شما وارد این موضوع شدیم. این جشنواره برای اولین بار موضوع وفاق ملی و نزدیک کردن همه گفتمانها را در حوزه ادبیات در دستور کار خود قرار داده است. پس باید مشکلات برطرف شود و شرایطی که پیشروی ماست برآورده شود. بهرحال ما باید دیوار بیاعتمادی را کامل از بین ببریم تا این دوستان احساس کنند که برای یک نمایش عمومی قرار نیست فقط از آنها استفاده شود که بیایند، شعری بخوانند و بروند و دوباره با همان مشکلات همیشگی خود تنها بمانند. عرصه انتشار و تولید اثر عرصهای بود که من فکر کردم اگر گامهای موثری در حوزه آن برداشته شود بخش عمدهای از مشکلات حل میشود و شاید در جشنوارههای بعدی شاهد چنین وضعیتی نباشیم.
خب، شما چطور میخواهید اعتماد بخشی از فضای ادبی و فرهنگی کشور را که طی دهههای گذشته دچار سانسور و مشکلات عمده بودند جلب کنید؟ برای این جلب اعتماد، چه کارهایی را لازم میدانید؟
وقتی قرار است این نسل میراثدار نسل پیش از خود نباشد، پس یعنی عقبهها نباید مطرح شوند. یعنی حوصله جامعه ادبی آنقدر بالا برود که ظرفیت پذیرش تمام اسمهای اثرگذار حوزه ادبیات و حضورشان در مجامع رسمی را داشته باشند. نامهای ممنوعی که در برخی نهادها یا در تلویزیون به کار برده نمیشوند. این نشاندهنده شکل نافرم فرهنگ جامعه ماست. بالاخره این آدمها یا وجود دارند یا ندارند. انکار کردنشان از سوی چند نهاد هیچ جای توجیهی ندارد و نمونهاش را در جشنواره فیلم فجر و در پخش زنده این مراسم از تلویزیون شاهد بودیم. لازمه بردن اسم شاعری مثل احمد شاملو یا سیمین بهبهانی قانون نیست، ظرفیت جامعه فرهنگی باید بالا برود. مشخصا خطابم به سازمان کتابهای درسی هم هست. مگر ما میتوانیم این شاعران را کنار بگذاریم که از کتابهای درسی حذف میشوند؟
اتفاقا بخشی از پرسش من هم همین بود. این که در این شرایط، وقتی نام خیلی از شاعران تاثیرگذار دهه چهل و پنجاه و بعد از آن حتی در کتابهای درسی آورده نمیشود نگاه شما خیلی ایدهآل گرایانه نیست؟
من فراخوان میدهم و از خود اهالی ادبیات میخوانم در اینباره نظر دهند. اجازه دهید که آنها راجع به این موضوع صحبت کنند. در صحبتی هم که در دیدار با آقای روحانی داشتیم گفتم اعلام برائت میکنم از کسانی که به نام حمایت از ما قلم مخالف را میشکنند. منظورم از «ما» هم خلاقان ادبی بود. از من آنها دعوت میکنم و میپرسم آیا دوست دارند که رقیبشان دست و پا بسته باشد و عرصه رقابت برای آنها طراحی شده باشد؟ به ویژه شاعران انقلاب که خودم را هم متعلق به این گفتمان میدانم و هرگز هم از این تعلق احساس پشیمانی نخواهم کرد میپرسم که آیا دلتان میخواهد که صدای مخالفتان خفه شود تا بیرقیب بمانید؟ من از اهالی ادبیات دعوت میکنم به جای این که بگذارند برخی مدیران امنیتی و فرهنگی برایشان تصمیم بگیرند خودشان اعلام وجود کنند.
و فکر نمیکنید واکنش جریانهایی که با جشنواره فیلم فجر صورت گرفت و روی آن تاثیر گذاشت، با جشنواره شعر فجر هم همین برخورد را داشته باشند؟ آیا افراطیها مخالفتی با این روند نخواهند کرد؟
وضعیت ادبیات با سینما فرق میکند. افراطیون در مورد سینما نگرانند چون سطح عمومی اثر بسیار فراگیر است. اما ادبیات خاصتر است و باید افراد خاص درباره آنها اظهارنظر کنند.
58244
نظر شما