کتاب مزبور دربرگیرنده خاطرات و تجربیات شخصی و توصیه هایی به دنیای غرب مبنی بر لزوم تلاش جهت درک و فهم صحیح و شناخت بیشتر دنیای اسلام و پرهیز از تقابل با مسلمانان است. بی نظیر بوتو شدیدا نگران فرقه گرایی و ظهور گروههای اسلامی تندرو و افراطی در خاورمیانه و بالاخص در پاکستان و افغانستان بوده و به این قبیل افراد توصیه می کند راه اعتدال و میانه روی را پیشه خود سازند.
مترجم این کتاب در مقدمه آن آورده است: «مترجم در این کتاب بر آن است که شرحی بر زندگی این بانوی مسلمان که به صورتی ناجوانمردانه ترور شد و جان خود را در راه احیا و بقای دموکراسی گذاشت داشته باشد.»
بی نظیر بوتو در آغاز کتابش با قلمی احساسی اینگونه نوشته است: «زمانی که روز 18 اکتبر 2007 روی باند پرواز فرودگاه «قائد اعظم» در کراچی قدم گذاشتم مغلوب احساسات خود شدم. من نیز مانند اکثر زنان سیاستمدار نسبت به حفظ آرامش و عدم بروز احساسات خود حساسیت ویژهای داشتم. ابراز احساسات یک زن سیاستمدار یا زنی که صاحب مقام دولتی است ضعف تلقی شده و مهر تائیدی بر تصورهای کلیشهای و کاریکاتورها میشود. اما هنگامی که برای اولین بار پس از گذشت 8 سال تنهایی و سختی در تبعید پای خود را روی خاک پاکستان محبوبم گذاشتم نتوانستم جلوی سرازیر شدن اشکهایم را بگیرم و دستهایم را برای احترام برای سپاسگزاری و دعا بلند کردم و با ترس آمیخته به احترام روی خاک پاکستان ایستادم. حس کردم باری عظیم و وزنهای وحشتناک از روی شانههایم برداشته شد.این احساس آزادی بود. سرانجام پس از مدتها در وطن بودم. میدانستم چرا، میدانستم چه باید بکنم...»
کتاب «آشتی اسلام، دموکراسی و غرب» نوشته بی نظیر بوتو و ترجمه علیرضا عیاری در 400 صفحه و در شمارگان 2100 نسخه توسط انتشارات اطلاعات منتشر شده است و در دسترس علاقمندان قرار دارد.
نظر شما