مهر نوشت:

امید زندگانی بازیگر و مجری تلویزیون درباره رفتار درست با طبیعت و محیط زیست صحبت و تاکید کرد که باید با مکانیزم‌های تشویقی مردم را به رفتار درست با طبیعت و حیوانات تشویق کرد تا مردم در تعطیلات نوروز هم ضمن لذت بردن از طبیعت از آن محافظت هم بکنند.
امید زندگانی در بیشتر عرصه های هنری از بازیگری تئاتر تا تلویزیون و گویندگی و اجرا فعالیت داشته است. بیشترین بازی‌هایش در اواخر سال‌های 70 تا اوایل 80 دیده می‌شود. غیر از بازیگری بیشترین عرصه‌ای که در تلویزیون دیده شده است اجراهای تلویزیونی است که خودش انگار علاقه چندانی به آن ندارد و برای بازیگری ارجحیت و اولویت بیشتری قایل است.

زندگانی پیش از این در فیلم‌هایی چون «پسران آجری»، «مقلد شیطانم»، «فراری» و سریال‌های «نرگس» و «سرنوشت» بازی کرده است اما در این چند سال اخیر کمتر فیلم یا سریالی از او در تلویزیون دیده شده است که خودش در بیان دلیل آن می گوید پیشنهاد کمتر دارد.

بخشهایی از گفتگوی نوروزی با او را بخوانید:

- متاسفانه ما می بینیم که در طول سال مشکلات آب و هوایی و بیماری‌هایی که ناشی از این آب و هواست، زیاد داریم. مردم با هر سطح فرهنگ و طبقه ای از این مسایل دور نیستند و در شهرهای بزرگ و به ویژه شهرهای جنوبی با مشکلات آب و هوایی دست و پنجه نرم می کنند. مخصوصا مردم شهرهای غربی و جنوبی که از گرد و غبار هوا در امان نیستند و گویا مسئولان هم نمی‌توانند کاری برای آنها بکنند.

-گاهی اوقات برخی افراد که دچار این مشکلات می‌شوند نسبت به طبیعت کم لطف شده و فکر می‌کنند که باید انتقام خود را از طبیعت بگیرند.

-بعضی از این موارد هم دست خود مردم نیست بلکه مشکلات حمل و نقل یا موارد دیگر است؛ به طور مثال ماشینی که آنها سوار می شوند دود می دهد.

-متاسفانه برخی از مردم طبیعت را در بیماری‌ها و مسایل خود مقصر می دانند و از این نکته غافل هستند که خود ما باعث آلودگی طبیعت شده‌ایم. من با این صراحت صحبت می‌کنم چون کسانی را دیده ام که در بیمارستان تخصصی مشکلات ریوی داشتند اما دلیل اصلی این آلودگی‌ها را ندانسته یا قدرت تجزیه و تحلیل این امر را ندارند، بنابراین نوعی حس مالکیت انتقام‌جویانه در آنها ایجاد می شود و به این شکل از طبیعت انتقام می‌گیرند.

- بهتر است مسئولان ضمن پشتیبانی از مباحثی چون سفر، به نوعی برای بسیج بهداشت عمومی در نوروز اقدام و آن را تعریف کنند. یک راه این است که در این راستا کارهای تشویقی انجام دهند. من زمانی دیدم روی دری در یکی از مکان های تفریحی جنگل نوشته شده بود 2000 تومان برای تحویل هر کیسه زباله. ممکن است این 2000 تومان برای کسی اهمیتی نداشته باشد اما همین سیاست حمایتی در تمیز نگه داشته شدن مکان ها تاثیر زیادی دارد.


- خود طبیعت به اندازه کافی مردم را تنبیه می کند و من فکر می کنم بیش از این نباید آنها را تنبیه کرد. ما به تشویق نیاز داریم. جریمه در این حوزه نمی تواند کمکی کند. مردمی که با حداقل امکانات و با سرخوشی تنها راهی که برای مفرح بودن خود پیدا می کنند این است که به طور مثال به جنگل سیسنگان بروند و چادر بزنند مطمئن باشید که در برابر جریمه های تهدیدآمیز واکنش بدی نشان می دهند. بهتر است ما جنبه های تشویقی را تقویت کنیم چون مردم از مسایل تنبیهی اشباع هستند. اگر از روی بی اطلاعی طبیعت را آلوده می‌کنند دیگر کاری نکنیم که آگاهانه مشکلات دیگری بیافرینند.

- چقدر ما درباره لزوم بستن کمربند صحبت کردیم اما جواب نداد. درست است که کمربند جای ترمز ماشین را نخواهد گرفت اما چون مردم رعایت نکردند جریمه ها بالا رفت. این جریمه گرفتن در قبال مسایل راهنمایی درست است اما برای دیگر مسایل نمی توان به این شیوه عمل کرد. تصویری که ما از دشت و طبیعت داریم تصاویری زیبا، پاک و مثبت هستند پس باید جریمه ای که برای آلوده کردن آنها در نظر می گیریم در حد خودش باشد و نباید از این حیطه خارج شویم. باید تشویق‌های زیبا ایجاد کنیم و اتفاقا هدف گیری ما هم قشر جوان و نوجوان باشد یعنی به گونه ای به این افراد درباره این مسایل آموزش دهیم که حتی آنها به خانواده ها و والدین خود تذکر دهند.

- من به یک سوم ابتدایی عمر خود بازمی‌گردم که در آن زمان پدران ما از سر کار خود که بازمی گشتند، روزنامه ای می خواندند، استراحتی می‌کردند و سپس دست زن و بچه های خود را می گرفتند و به سینما می بردند اما هم اکنون همه منفرد شده اند. شرایط اقتصادی باعث شده که آدم‌ها دیگر نتوانند برای یکدیگر وقت بگذارند و یا اصلا به طبیعت و مسایل اینچنینی مثل بهداشت محیط فکر کنند.

-من آدم تندرویی نیستم و شعاری هم حرف نمی زنم اما درباره بعضی از مسایل باید واقع‌بینانه سخن گفت. مردم تنها می توانند به اولویت های روزانه خود برسند و زمانی برای اولویت های بعدی ندارند. این مشکلات باعث شده که ما آدم هایی با زندگی هایی ماشینی شویم و به روح و نیازهای روحی خود اهمیت ندهیم.

-تاثیر بسیاری دارد به شرطی که مردم را به این سمت بکشانیم. وقتی ما در حالت عادی در شهرهای خود 30 برج می سازیم و بعد در محدوده این 30 برج به یک فضای سبز چند متری اکتفا می کنیم چگونه می توان مردم را به ورزش سوق داد. در ایران در مهندسی شهرها، ورزشگاه ها و باشگاه های ورزشی و محیط طبیعی را در نظر نمی‌گیرند. این باشگاه ها را باید قبل از شکل گیری شهرها مهندسی کنند نه اینکه بعد از شهرسازی به این نتیجه برسند که جایی را برای یک مکان ورزشی در نظر بگیرند. نباید اینگونه باشد که اگر یک نفر بخواهد پیاده‌روی کند یا بدود از هر طرف یک وسیله با او تصادف کند یا کسی که به دوچرخه سواری علاقمند باشد هیچ جایی نداشته باشد که دوچرخه‌سواری کند.

- الان اگر کسی بخواهد ورزش کند باید سوار ماشین شده و به چیتگر، لواسان و یا سایر محیط های اینچنینی برود زیرا نزدیک منزل خود جایی پیدا نمی کند که بتواند راحت نفس عمیقی بکشد و ورزش کند.

- البته بیشتر از اینکه مرفه به معنای امکانت مادی باشد باید وقت آن را هم داشته باشد یعنی بی نیاز باشد و از طرفی زمان کافی هم داشته باشد که بتواند برای ورزش کردن وقت بگذارد. وقتی شما 8 ساعت کارمند باشید 6 ساعت دیگر هم به نحو دیگری بخواهید چاله های زندگی خود را پر کنید دیگر زمانی برای فکر کردن و ارتقای ابعاد روحی خود ندارید. کار در زمانه کنونی فقط فیزیکی نیست این روزها در خانه‌ هم که باشید به باقی مسایل زندگی و گذران آن فکر می کنید و اینها دیگر زمانی برای شما باقی نمی گذارد که بخواهید به طور مثال به تئاتر و محیط های طبیعی فکر کنید.

-هم اکنون طیف قابل توجهی از مردم ما دچار یاس و ناامیدی هستند و آدمی که دچار یاس و ناامیدی است برای روح و جسم خود برنامه ویژه تعریف نمی کند. من رفاه را در سلامت روح و جسم می‌دانم که در محیط زندگی، اجتماع و فعالیت های فرهنگی تعریف می شود و تاثیر می گذارد.

-من این روزها بیشتر سعی کرده ام که آرامش خود را با رفتن به محیط های طبیعی فراهم کنم. جزیره کیش آرامش فراوانی به من می دهد و من هر زمان که بتوانم به آنجا می روم. ورزش هم کمک زیادی به من می کند؛ ورزش هایی مثل پاراگلایدر، ورزش های آبی چون غواصی.

- الان آرامش را بیشتر در ورزش غواصی پیدا کرده‌ام چون در آن شما هستید و دریا و مکاشفه...

- غواصی بی نهایت لذتبخش است. مثل فضانوردی است، در این محیط خودت هستی و دیگر هیچ کس. شما وقتی در فضا باشید تنها هستید و فقط می توانید به تفکر خود اکتفا کنید و جز مدیریتی که در فضا باید روی زندگی خود داشته باشید هیچ فکر و اندیشه دیگری نیست. مثل یک فضای بسته می ماند و ما قرار است به این تنهایی غلبه کنیم. یکی از اصول غواصی با دیگران این است که در آن باید 20 درصد به خودت فکر کنی و 80 درصد باقی را باید به شریک و همراه خود فکر کنید درواقع راه و رسمی برای زندگی کردن نیز هست و نشان می دهد که زندگی تو در گرو زندگی شریکت نیز هست.

-شاید باور نکنید اما من حدود 7 ماه است که کتاب نخوانده ام. شاید بارها به سمت مطالعه کتاب رفته ام اما زمانیکه چند خط از آن را خوانده ام دیگر نتوانستم ادامه دهم. از طرف دیگر من در یک سال اخیر در برهه‌ای از زندگی قرار گرفته‌ام که بیشتر ترجیح دادم به شکل دیگری به خود آرامش دهم. در این برهه به سلامت جسم و روح خود فکر و تلاش می کنم در این جهت حرکت کنم.

-سرعت زندگی من در سال 92 زیاد شده بود و تنها هرجا به دانستن مساله ای نیاز داشتم به اینترنت و اطالاعات لحظه ای و فست فودی پناه می بردم یا در کتاب و مجله همان نکته ای را که می خواستم پیدا می کردم.
- اولویت من بازیگری است. اجرا تنها برای این است که از فعالیت هنری دور نباشم وگرنه با اینکه به اجرا احترام می گذارم اما ترجیح خودم بیشتر بازیگری است.

 

23231

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 345455

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =