مذاكرات غيرمستقيم ايران و آمریکا

۰ نفر
۱۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۰
 فرهنگ مهندسی و مهندسی فرهنگ

حساب و هندسه و اندازه و متر و قاعده البته مقبولیت عام و تام و تمام دارد.


به همین دلیل ساده اغلب از مهندسی کلمات و رفتار و گفتار و کردار می گویند تا این کیفیت پر دامنه را با علم و درایت و حساب و کتاب مهار کنند؛ از طرفی "فرهنگ" پر دامنه و نا ملموس و بغایت "متر ناپذیر" می نماید. و این سوال و پاسخ در خصوص مدیریت فرهنگ پیشینه درازی دارد مهمترین مدعیان آن افلاطون و ارسطو بوده اند که یکی موافق ساماندهی و نظارت و کنترل و هماهنگی و برنامه ریزی فرهنگ بود و دیگری مخالف که فرهنگ را نباید و نمی شود مدیریت کرد و به قول عالمان امروز "مهندسی" که واژه آبرومندتری است و کاربرد آن حوزه خواص را هم شامل می شود و این مباحث در رشته های مدیریت فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگی و علوم انسانی با دقت و وسعت مطرح است. اما چه شده که بحث مهندسی و مهندسان به حوزه فرهنگ نیز کشیده شد و اکنون فرهنگ بی مهندسی گویی ناکارامد است و باید آنرا مذموم شمرد و اساساکار باید به دست مهندسان سپرده شود تا چون برپایی هر ساختمان و بنیادی از بن و پایه طراحی، برنامه ریزی و اجرا شود تا اوضاع فرهنگ نیز چون دیگر جلوه های مهندسی سامان یابد. بدین سبب ابتدا افراد به گروه مهندسان و غیر مهندسان تقسیم می شوند تا از همان ابتدا "مرز" مشخص شود و "متر" همچون عیاری تابناک به چنگ آید تا دیگر هر کس داعیه فرهنگ مداری و فرهیختگی نکند و کار به کاردان سپرده شود. روشن است برای کسانی که در طول تاریخ به دنبال کلید حل مشکلات و معضلات فرهنگی اند "شاخص" اهمیت ویژه دارد و همه را از سردر گمی و کج فهمی و گسیختگی می رهاند، و مهندسان حالا آماده انجام چنین رسالت بزرگی شده اند. ویژگی اصلی "مهندسی" این است که تمام مراحل کار از ابتدا تا انتها بایستی توسط مهندسان انجام می شود نمی توان طرحی فراهم کرد و آنرا بدست مهندسان سپرد تا اجرا کنند آنها خود طرح راهم فراهم می کنند و الا کار را اساسا نمی پذیرند. بدین روی بایستی رشته مهندسی وسعت یابد و مهندسان جدید با موقعیت و توانایی های نو تربیت شوند. بدین اعتبار باید چون رشته مهندسی پزشکی، رشته های "مهندسی مدیریت" و "مهندسی فرهنگ" و اساسا "مهندسی علوم انسانی" تاسیس شوند تا بتوان برنامه های فرهنگی را "مهندسی" کرد. البته دامنه این بحث در کلاس های دانشگاهی قابل طرح است اما اگر به اجرای برخی سیاستهای فرهنگی توسط مهندسان و غیر مهندسان در پس از انقلاب اسلامی نظر کنیم به وجوه تمایز این دو نوع نگاه آگاه می شویم. مثلا برخی وزرا که مهندس بودند و در عرصه فرهنگ تولیت امور را بدست داشتند چون قادر به مهندسی فرهنگ نبودند تمام تلاششان بر ساماندهی "جلوه های" فرهنگ متمرکز شد مثلا تعداد کتابخانه ها، تعداد سینما ها، تعداد کتاب خوان ها و همینطور هر چه کمّی و قابل اندازه گیری است "اصل" شد و ملاک و معیار. در این خصوص بعدا به چند مورد مصداقی که خود شاهد بوده ام اشاره خواهم کرد تا مشخص شود مهندسان چگونه فرهنگ مداری کردند. آنها تا جایی که به "کمیت" مرتبط می شد "قابل" بودند و اما وقتی "کیفیت" و ساز و کار اصلی فرهنگ در میان می آمد رفتاری داشتند که فقط باید مصادیق آنرا دید و شنید و فهمید. البته برخی استثنا بودند که "قاعده" نمی شود بطور کلی بعضی صاحب نظران بر این باورند که کتابهای فیزیک و شیمی معلومات ما را افزایش می دهند اما "فرهنگ" ما را تغییر نمی دهند.به اصطلاح "بینش" نمی آفرینند. آنچه انسان را "فرهیخته" می کند ادبیات و فلسفه و روانشناسی است که "فرهنگ ساز" است. فرهنگ جلوه های متفاوتی دارد که مهمترین آن اعتقادات، احساسات و خواسته های ما است. بنابراین خواسته های درست و منطقی که برگرفته از باور های اساسی باشد می تواند کار ساز باشد. حال چگونه می توان خواسته های "مهندسان" را پذیرفت؟ که می خواهند همه چیز و از جمله "فرهنگ" را مهندسی کنند؟ البته "فرهنگ مهندسی" قابل حلاجی و ارزیابی است و بایستی اهالی "علوم انسانی" به این مهم بپردازند تا میدان چنان بی متولی نباشد که دیگران طمع کنند و از خلاء نبود استادان و صاحب نظران برجسته، انتقاد نا مطلوب کنند اگر جدل و تخطئه و محاجه و گفتگویی بین اهالی فرهنگ است لازمه کار فرهنگی است که به دخالت مهندسان نیازی ندارد. این مهم در جهان غرب از یک صد سال پیش آغاز شده و امروزه ممترین مراکز پژوهشی علوم انسانی توسط نخبه ترین شخصیت های جهانی اداره می شود تا رشته های مرتبط با "فرهنگ" توسط با استعداد ترین انسان ها که خلاق و پویا و کارآمدند ارزیابی شود شاید ویژگی اساسی فرهنگ که سیال و "متر ناپذیر" است برخی را به اشتباه بیندازد که آنها نیز می توانند وارد این میدان گسترده شوند اما باید گفت همین فراخی و گستردگی معنا و مفهوم است که اهتمام جدی می طلبد. برای سهولت بحث اگر بخواهم نامگذاری کنم شاید بتوان "علوم پنداری" را در مقابل "علوم مقداری" قرار داد. منظور از "پندار" بیشتر درک و فهم و تفکر و تامل است تا تخیل و عاطفه و احساس و مراد از "علوم مقداری" نیز کمیت و اندازه و آنچه ملموس است. در این صورت می توان از مهندسان هم استفاده کرد اما در جای خود و در مقام خویش. در حقیقت "مدیریت"، هنر و دانش کار با دیگران بمنظور تحقق اهداف
است و گاه یک مدیر می تواند صدها مهندس را سامان دهد همچنان که متولیان فرهنگ اگر به کار خود واقف و سلاح و صلاح خویش را به خوبی فراهم آورده باشند قادراند نه فقط مهندسان که آحاد ملت را به سر منزل مقصود برسانند. با این وصف حکایت همچنان باقی است این که چه کسی فرهنگی است و چه افرادی قادر به هدایت جامعه اند و این به همان مشکل نخست مرتبط است که "متری" نداریم تا میزان فرهنگی یا غیر فرهنگی بودن افراد را مشخص کنیم و از طرفی چون تفکر حوزه مشخص ندارد نه قادریم و نه می توانیم کسانی که در رشته های غیر رفتاری- پنداری هستند را از ورود به حیطه فرهنگ منع کنیم هر کس به فراخور حال و مقال خود می تواند و باید در این حیطه ورود کند و لی بطور مشخص می توان گفت مهندسان فقط در محدود توان و مقام خود چون دیگران می توانند ورود کنند به همان اندازه که مهندسان در اجرای امور ساختارمند کارا و موفقند در انجام حوزه های مرتبط با فرهنگ که محتاج کلی نگری، وسعت نظر و تلطیف امور است ناکارامدند و البته آنها قادرند با فراگیری دانش های علوم انسانی این نقطه ضعف را جبران کنند و اساسا رویکرد جهانی برای تاسیس دانش های چند رشته ای و بین رشته ای به همین منظور است اما اکنون می توان یکی از دلایل اصلی افول فرهنگ در ساحت جامعه اسلامی مان را ورود مهندسانی دانست که مایلند همه چیز را در قالب ریاضیات و هندسه و به اصطلاح دوتا دوتا چهارتا قرار دهند و با این وصف حضور آنان در برخی پست های اجرایی لازم است اما نه در موقعیت فرماندهی و سیاست گذاری و خط و مشی دهی و این البته از ارج و قرب آنها هرگز نمی کاهد.

کد خبر 347501

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۱۰:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
    2 1
    تو سایت خبرده مقاله ای خوندم در همین رابطه که نوشته بود اولین و فوری ترین کار ، ادغام نهادهای موازی کار فرهنگی است.
  • بی نام A1 ۱۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
    2 2
    با سپاس فراوان از شما و به امید روزی که به علوم انسانی و فرهنگ جامعه بهای بیشتری داده شود و بستری برای بهبودی اوضاع فراهم شده و اقدامات لازم نیز اعمال گردد.
  • شریف IR ۱۱:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
    2 3
    آقا خدا خیرت دهد این حرف ها مثل بغض توی گلویمان گیر کرده بود، بالاخره آزاد شد ، به دلیل همین رویکردها است که فرهنگ به مرحله احتضار رسیده و آقایان چاره برای نجات و تکیه گاهی جز واژه مهندسی برای جلوگیری از فرو ریختن و مرگ آن پیدا نکرده اند. سواد و مهندسی، فرهنگ و معرفت نمی آورد ، نمونه های برجسته ای در تاریخ معاصرمان داریم که بیسواد و یا کم سواد بوده و لی به درجات کمال معرفتی رسیده اند. ما اکنون نیازمند آنیم که فرهنگ الهی و دینی بیاید و اخلاق و رسم و رفتار عرصه های مهندسی ، سیاست،اقتصاد ، و بقیه عرصه های زندگی را تقویم و تصحیح و به کمال برساند نه بر عکس ما اکنون نیاز به فرهنگ صحیح مهندسی و فرهنگ صحیح و سالم سیاسی و قس علی هذا در بقیه زمینه های و مجال های زندگی می باشیم. والله ولی التوفیق
  • بی نام IR ۱۱:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
    3 0
    وقتي اقتصاد مملكت تعطيل باشد اصلا فرهنگي وجود ندارد؟!!!1
  • مهندس IR ۱۲:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
    6 4
    زیاذ بود نخودم !!!
  • بی نام IR ۱۵:۰۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۶
    4 1
    همين ديگه كار فرهنگي حوصله و سعه صدر مي خواهد كه معمولا مهندسان ندارند
  • بی نام IR ۰۹:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
    4 1
    رویکرد مهندسی با نگاه پراگماتیستی به دنیا شکل گرفته و وظیفه اصلی اون استفاده عملی از دست آوردهای علوم پایه(فیزیک- شیمی - ریاضی) هست. وقتی این نگاه به حوزه فرهنگ وارد میشه، همون نگاه پراگماتیستی رو با خودش میاره و نتیجه همینی میشه که الآن در فرهنگ عمومی، حوزه های اختصاصی فرهنگ و آموزش و پرورش شاهدش هستیم.
  • بی نام IR ۱۱:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۱۷
    7 3
    منطقی بود و عالی؛ اما دهه ها طول میکشه که عملی بشه