واقعیت آن است که ترامپ با دور نگاه داشتن مذاکره ایران و آمریکا از موضوعات موشکی، اولین قدم بسیار مهم را در بن بست شکنی مذاکراتی دو کشور، قبلاً برداشته است. این قدم مهم در حالی برداشته شد که صهیونیستها از هر تلاشی برای این موضوع کوتاهی نکردند و به همین دلیل هم نتانیاهو از اعلام آغاز مذاکرات با ایران از سوی ترامپ در حین ملاقاتش در کاخ سفید، بسیار شوکه شد!. چرا که نتانیاهو امیدوار بود با اصرارش بر ورود موضوع موشکی به دستور مذاکره آمریکا با ایران، لااقل ترامپ را در اعلام علنی مذاکره با ایران دچار تردید کند، که موفق نشد.
قدم بسیار مهم دوم هم باز از سوی ترامپ برداشته شد و طرح موضوع بلامانع بودن سرمایه گذاری هزار میلیارد دلاری آمریکا در ایران از سوی رئیس جمهور پزشکیان و عدم تکذیب آن از سوی رهبران ایران و آمریکا، کاری کرد که این تابو شکنی تاریخی، به عنوان مبنای تضمین رفع تحریم ها در مذاکرات فیمابین، مورد توافق ضمنی قرار بگیرد.
تایید این مبنای بی سابقه از سوی دو طرف، بخوبی نشان داد که نه تنها ما نباید منتظر تکرار داستان بی پایان برجام در مذاکرات ایران و آمریکا باشیم، بلکه می توانیم برای اولین بار در ۴۷ سال گذشته منتظر توافق بر سرمایهگذاری مشترک برای اداره تاسیسات غنیسازی جمهوریاسلامی با حضور احتمالی آمریکا و برخی کشورهای عربی نظیر عمان و عربستان و قطر و امارات باشیم. اتفاقی که در صورت تحقق آن، نه تنها سرعت بسیار بیشتری به برنامه هسته ای جمهوری اسلامی بخشیده خواهد شد، بلکه لایه مضاعف نظارتی را هم برای تضمین صلحآمیز آن ایجاد می کند و بر خلاف خواست صهیونیستها، برنامه هسته ای ایران را به نماد دوستی و «مودت» در منطقه تبدیل خواهد کرد.
این در حالی است که دیدگاه مطرح شده توسط عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در ۲۱ آوریل (اول اردیبهشت ۱۴۰۴) همچنان مقابل آمریکایی هاست که در فضای مجازی نوشته بود: «...توافق احتمالی با دولت دونالد ترامپ بر سر برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران نسخه دیگری از برجام نخواهد بود...ایران هرگز منعی برای همکاری اقتصادی و علمی با ایالات متحده نداشته و مانع اصلی، دولتهای پیشین آمریکا بودند که اغلب تحت نفوذ گروههای ذینفع خاص عمل کردند. همانطور که اخیرا در مقالهای در روزنامه واشنگتنپست نیز اشاره کردم، فرصت اقتصادی هزار میلیارد دلاری که کشور ما ارائه میدهد، میتواند در اختیار شرکتهای آمریکایی قرار گیرد. در حال حاضر، ایران یک نیروگاه در بوشهر دارد. برنامه بلندمدت ما ساخت حداقل ۱۹ نیروگاه دیگر است، و این موضوع به این معناست که بازار ایران میتواند صنعت هستهای آسیب دیده آمریکا را احیا کند و دهها میلیارد دلار قرارداد بالقوه در دسترس آنها قرار دهد!.»
فکر می کنم توضیحاتم تا همین جا برای آنکه به این پرسش پاسخ داده باشم که چرا پیشنهادات هسته ای آمریکا در مذاکره با ایران، بن بست ساز نیست؟، کافی باشد ولی باز هم همانطور که در یادداشتهای هفتگی که از آغاز مذاکرات تا امروز نوشتم، توصیه می کنم این مذاکره ایران و آمریکا را اصلا به چشم برجام و سعدآباد و .....نبینید، چرا که در این مذاکرات، «بانی تحریم ها» بعد از ۴۷ سال به دلایل مختلف به این نتیجه رسیده که باید نقش «ناجی تحریم ها» را از دست رقبایش بگیرد و همانطور که سال ۱۹۹۱ می توانست وارد پروژه های نفتی ایران در عسلویه شود و بخاطر قانون داماتو، نتوانست، اینبار با هزار میلیارد دلار سرمایه گذاری برای تضمین رفع تحریم ها به میدان مذاکره آمده تا اگر هر پیشنهاد محدود کننده هسته ای به جمهوری اسلامی ایران داد، فورا آن را با یک پیشنهاد سرمایه گذاری، جبران کند. بدیهی است که دانش هسته ای ایرانیان هم با این روش مذاکراتی، دچار محدودیت نخواهد شد و با احداث ۱۹+۱ نیروگاه هسته ای در ایران از سوی آمریکا، آزادترین تجارب علمی در این زمینه تجربه خواهد شد. فراموش نکنید تضمین احداث این تعداد نیروگاه هسته ای در ایران و بهره برداری از آن، بطور خودکار جمهوری اسلامی ایران را از غنیسازی اورانیوم بی نیاز خواهد کرد.
* فعال رسانه ای و دبیر سابق پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی
نظر شما