انگيزه نگارش اين يادداشت، نگراني پدري است كه نگران ورود فرزندش به عرصه ورزش و محيط باشگاهي بود، وقتي دليل را جويا شدم، گفت؛ اولويت با درس خواندن است و فحواي كلامش اين بود كه ورزش در حال حاضر ممكن است جلوي درس خواندن فرزندش را بگيرد.
اين گفته از زبان پدري كه آشنا به حوزه ورزش و فعاليتهاي ورزشي است، خيلي برايم معنادار بود و به همين جهت به قضيه ورود پيدا كردم كه نتيجهاش، اين يادداشت است؛
اگر بپذيريم دنياي امروز، دنياي حركت و تحولات سريع و پرسرعت است و در اين عرصه پرتلاطم كساني كه داراي قدرت باشند بقا خواهند داشت آنگاه جايگاه و نياز جامعه به ورزش معلوم خواهد شد.
اكنون كه صحبت از قدرت شد، در لغت، قدرت به معناي تعيين اندازه و مقدار است يا حد و مرز تعيين كردن به عبارت ديگر قدرتمند كسي است كه ميتواند اداره و كنترل بر پديدههاي اطراف خود داشته باشد و اولين شرط و قدم اول در كنترل و اداره پديدهها و رويدادهاي اطراف، كنترل بر بدن و تماميت خود فرد است و اگر بپذيريم ورزشكار كسي است كه با برقراري يك رژيم رفتاري و فكري (ذهني) بر بدن و ذهن خود كنترل پيدا ميكند و بدن و فكر خود را همان جهت هدايت ميكند، اين رژيم را ورزش و كسي كه رژيم را اعمال ميكند ورزشكار مينماند، با پذيرفتن اين تعريف ميتوان جايگاه ورزش و ورزشكار را معلوم و مشخص كرد.
متأسفانه نشريات ورزشي و مربيان ورزشي در مدارس و دانشگاهها در راستاي اين تعريف، آموزشهاي لازم را به دانش آموزان و دانشجويان و عموم مردم ارايه نميدهند بنابراين نبود يك برنامه جامع آموزش تربيتبدني، كه دربردارنده اين معنا باشد كاملاً حس ميشود. متأسفانه اخبار و خبرورزشي بيش از آنكه مربوط به رويدادهاي ورزشي باشد بيشتر به دنبال گفتن مناسبات بين ورزشكاران است به عبارت ديگر اولين آسيب در اين بين مربوط به رسانههاي ورزشي ات كه استراتژي كاري خود را در جهت بيان مناسبات اشخاص دخيل در ورزش نمودهاند نه گسترش مفهوم و معناي درك صحيح از تعريف ورزش و ورزشكار و بيان و ارايه رويدادهاي ورزشي، رويدادهاي كه پرداختن به آن به افزايش توانايي و قدرتبدني و فكري انسانها خواهد انجاميد.
دومين آسيب مربوط به حوزههاي آموزشي است كه نمونه آن زنگ ورزش در مدارس و درس تربيتبدني در دانشگاهها است كه به بازي و تفريح ميگذرد و تنها بدون آنكه كتاب يا جزوه استاندارد براي امر تدريس ورزش يا تربيتبدني در مدارس يا دانشگاهها ارايه شود. كه پرداختن به اين موضوع در حوزه شوراي عالي انقلاب فرهنگي است.
سومين آسيب، پرداختن به اقتصاد ورزش است، چراكه با اقبال عمومي به رويدادهاي ورزشي و خدمات ورزشي، سرمايهگذاري در ورزش و هدايت سرمايهها و نگاه اقتصادي و مالي به ورزش فراموش شده است و آنچه به نام اقتصاد يا كسب درآمد در ورزش مطرح است يا رواج دارد استفاده از منابع و بودجههاي عمومي و دولتي است، كه تشكيل وزارت ورزش در جهت كنترل و نظارت بر بودجههاي عمومي و دولتي است كه صرف امور ورزشي ميشود.
چهارمين آسيب وارده، عدم شناخت، جامعهشناسي ورزش و كنترل احساسات و عواطف ناشي از رويدادهاي ورزشي در جهت هدايت و برانگيختگي احساسات و عواطف عموم مردم به نحوي كه اين احساسات و عواطف منجر به افزايش تحرك اجتماعي و تغيير سطوح فكري، جسمي افراد و جامعه شود.
به دليل وجود اين آسيبهاي منافع امور ورزشي در جامعه ديده نميشود و اقبال عمومي به ورزش اندك است، البته هر يك از موارد چهارگانه ياد شده سرفصل مطلب گسترده و وسيعي است كه پرداختن به آن در اين فرصت اندك امكانپذير نيست و نكته لازم به ذكر اين است كه هدف از اين نوشتار تخريب مسئول با زير سئوال بودن كسي نيست و اگر كسي به اين ادعا و آسيبهاي ياد شده نقد يا ايرادي دارد، نگارنده اين يادداشت آماده است براساس مستندات و آمارهاي رسمي (در صورتي كه اجازه نشر آن داده شود) نتايج زيانبار نبود يك برنامه جامع تربيتبدني در كشور و تصور دستگاههاي مسئول را به اطلاع عموم ملت شريف ايران برساند.
۴۷۴۷
نظر شما