فایلی که در ابتدای مطلب می شنوید، سخنرانی آیت الله آقا مجتبی تهرانی (که روانش غرق رحمت الهی باد) پیرامون حب دنیا با موضوع «چگونه انسان جایگاه رفیع خود و به تبع آن خدا را نیز فراموش می کند؟» است که در سال 1360 در جلسات درس اخلاق ایشان بیان شده است.
و در دعای امروز می خوانیم: «خدایا پاکیزهام کن در این روز از آلودگی و ناپاکی و شکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است از شدنىها و توفیقم ده در آن براى تقوى و هم نشینى با نیکان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان.» نجوای دعای امروز را اینجا بشنوید.
در ادامه پرونده روز سیزدهم به دوستداران اخلاق و نیکویی تقدیم می شود.
خوش خلق ترین شما به من شبیه تر است
رسول خدا (ص) فرمود: «بر شما باد که خصلت های بزرگوارانه ی اخلاقی را رعایت کنید که خداوند مرا برای آنها برانگیخته است و از جمله این خصلت ها این است که انسان کسی را که در حقش ستم روا داشته، ببخشد و به کسی که محرومش نموده عطا کند و با کسی که قطع رابطه کرده، ارتباط برقرار کند و به عیادت کسی برود که به عیادتش نیامده است.
آیا شما را خبر دهم که شبیه ترینتان به من کیست؟ کسی که خوش خلق ترین، نرم خوترین و در حق خویشاوندانش، نیکوکارترین باشد و برادران دینی اش را بیش از همه دوست بدارد و در راه حق از همه بیشتر استقامت ورزد و بیش از دیگران خشمش را فرو برد و از مردم زودتر بگذرد و در خشنودی و خشم نسبت به خود با انصاف ترین باشد، او از همه به من شبیه تر است.»
ترس از چشم زدن، بیماری شایع میان مردم
شرح و تفسیر سوره فلق (بخش سوم)
در آخریت بخش، برای پی بردن به برخی معانی این سوره مبارک، درباره بیماری شایعی میان مردم سخن می گوییم، بیماری ترس از چشم زدن. پاره ای از مفسران به مناسبت آیه کریمه «و من شر حاسد اذا حسد» از چشم زدن نام می برند و آن را نوعی حسادت برمی شمارند و می گویند ضرر کسی که دیگران را چشم می زند با ضرر حسودان نسبت به مردم فرق نمی کند.
اصولا انسان نمی تواند چیزی را جز با دلیل انکار کند، این اصل علمی، عملی و عقلی و فلسفی است. ابن سینا می گوید که این برخلاف عادت انسان است که چیزی را بدون دلیل بپذیرد یا چیزی را بدون دلیل انکار کند، بلکه این رفتار به نوعی از غیر انسان سر می زند.
بنابراین پیش از آن که علم چشم زدن را اثبات یا انکار کند، نمی توانیم نه آن را بپذیریم و نه چیزی از این دست را انکار کنیم. همچنین باید تکلیف خود را درباره اعتقاد به تاثیر چشم زدن و یا اعتقاد به عدم تاثیر چشم زدن روشن کنیم. امکان ندارد که اسلام اقداماتی را چون تعویذها و امثال آن که برای جلوگیری از چشم زدن کودک انجام می دهند، بپذیرد. این تعویذها از نظر ما بقایای شرک در زندگی مومنان است.
اما مسئله چشم زدن، هیچ دلیلی برای اثبات آن در زندگی انسان وجود ندارد. شاید این سخن من بسیار جسورانه باشد، اما باز هم خواهم گفت: دلیلی بر این که انسان چشم می خورد یا این که نوعی از بشر وجود دارد که دیگران را چشم می زند، وجود ندارد. ممکن است که گفته شود چگونه آن را انکار می کنی در حالی که قرآن بر این مساله تاکید کرده و در آیه معروفی که بر طلا نوشته و بر گردن کودکان یا بر درها و بالای اتاق ها آویخته می شود، می فرماید:
«وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ، کافران چون قرآن را شنيدند نزديک بود که تو را با چشمان خود به سر درآورند و می گويند که او ديوانه است»
معنای این آیه به هیچ وجه چشم زدن نیست. "زلق بصره" یه معنای استهزاء و تهدید است. پایان آیه نیز همین را نشان می دهد: «و می گويند که او ديوانه است» آیه موضع کافران را نسبت به پیامبر نقل م یکند. زمانی که آنان پیامبر را با چشمان خود تهدید یا مسخره می کردند و آیه مطلقا به چشم زدن ارتباط ندارد.
اما داستان هایی که نقل می شود، در بهترین حالت پنجاه درصد قابل استناد است و ما می دانیم نظریه ایکه موفقیت آن پنجاه درصد بوده، بدین معناست که وجود و عدمش یکسان است. مطلقا نمی توانیم تاثیر چشم را بپذیریم. این تجربه ها بشری است و نیاز به استدلال علمی دارد.
از اینجا به کلیت سوره بازمی گردیم تا اسلوب علمی ای که قرآن می خواهد به مسلمان و انسان بیاموزد را بازگو کنیم. اسلوبی که به آدمی می آموزد که در برابر هر خطری که از آن می ترسید، از چشم زدن و حسادت و افسون دمیدن در گره ها و ترس از شب که می آید، گرفته تا هر شر که خدا بیافریده است، به خدا پناه ببرد و به او متوسل شود.
پناه بردن به خدا صرفا به معنای فرافکنی و استفاده از توان و نیرو و اعتماد خدا نیست، بلکه به معنای توکل و تلاش است. همچنین به این معنا که ما به خدا پناه می بریم تا آرامش یابیم و در عین حال فعالیت کنیم و پناه بردن به خدا و نزدیک شدن به او به معنای تلاش برای معالجه و حل و فصل امور است.
بنابراین پناه بردن به پروردگار صبحگاه به معنای حرکت به سمت نور است، به سوی صبحگاه و به سوی علم و گشایش و زندگی. آن گاه است که آدمی احساس م یکند مطلقا هیچ خطری نیست که او را تهدید کند و درمانی و چاره ای نداشته باشد.
(دو بخش قبلی تفسیر را اینجا و اینجا بخوانید.)
امیرمومنان علی (ع) در عهدنامه خطاب به مالک می فرماید: «ای مالک! بخیل را در مشورت خود دخالت مده! زیرا که تو را از احسان منصرف و از تهیدستی و فقر می ترساند و نیز با افراد ترسو مشورت مکن! زیرا در کارها روحیه ات را تضعیف می کنند.
همچنین حریص را به مشورت مگیر! که حرص را به ستمگری در نظرت زینت می دهد. همه آنچه درباره این افراد گفتم به این دلیل است که بخل و ترس و حرص، غرائز و تمایلات متعددی هستند که جامع آنها سوءظن به خدای بزرگ است.
با دانشمندان زیاد به گفت و گو بنشین و با حکما و اندیشمندان نیز به بحث بپرداز، این گفت و گوها و بحث ها باید درباره اموری باشد که به وسیله آن وضع کشورت را اصلاح می کنی و آنچه پیش از تو موجب قوام کار مردم بوده برمی گردد.»
*****
روزه دل و جسمتان مقبول ...
/6262
نظر شما