عاشقانه روز یازدهم میهمانی/مسلمان معتدل است نه تندرو و کندرو/ پیروی کورکورانه از سنت گذشتگان آفت است

قدم به یازدهمین روز از میهمانی خدا گذاشته ایم، از میزبان مهربان و بخشنده یاری می خواهیم تا این روز به نیکویی و اخلاق رفتار کنیم و در برابر دیگران متواضع بوده و به شأن خود راضی باشیم.

 

روز یازدهم ماه پر خیر و برکت رمضان فرار رسیده است. پرونده عاشقانه روزهای میهمانی از امروز با رویکردی جدید به عاشقان بندگی تقدیم می شود. پرونده ده روز آینده را با 6 بخش ثابت با محوریت «اخلاق و تربیت» به شرح زیر مطالعه می کنید:

1. فایل صوتی مربوط به سخنرانی بزرگان دین درباره اخلاق و تربیت، 2. بخش هایی از سبک زندگی پیامبر(ص) به روایت علامه طباطبایی، 3. شرح دعای افتتاح به نوشته آیت الله مهدوی کنی، 4. تفسیر اجتماعی و اخلاقی از قرآن به روایت امام موسی صدر، 5. عهدنامه مالک اشتر از نهج البلاغه به شرح آیت الله استادی، 6. گفتارهای تربیتی بر مبنای قرآن به نوشته شهید دکتر باهنر.

فایلی که در ابتدای مطلب می شنوید، سخنرانی آیت الله آقا مجتبی تهرانی (که روانش غرق رحمت الهی باد) درباره «تواضع» با عنوان «تواضع در دو رابطه شخصی و اجتماعی» است. بخش اول سخنان ایشان درباره تواضع در روابط و مقولات شخصی را در این فایل می شنوید.

و در دعای امروز می خوانیم: «خداوندا در این روز احسان و نیکویی را محبوب من و فسق و معاصی را ناپسند من قرار ده و در این روز خشم و آتش قهرت را به من حرام گردان به یاری خود ای فریادرس فریاد رسان.» نجوای امروز را اینجا بشنوید.

در ادامه پرونده روز یازدهم به دوستداران اخلاق و نیکویی تقدیم می شود.

 

پیامبر خدا (ص) با مردم چگونه معاشرت می کرد؟

«رسول خدا (ص) نگاه هایش را میان یارانش تقسیم می کرد و به آنها به صورت مساوی نگاه می فرمود. هرگز در برابر اصحابش پایش را دراز نکرد و اگر دست می داد، دستش را رها نمی کرد مگر آن که طرف مقابل دستش را می کشید.

هیچ کس از اصحاب یا دیگران صدایش نمی زدند، مگر آن که می فرمود: لبیک. و نیز همواره برای حفظ احترام و به دست آوردن دل های یارانش آنها را با کنیه صدا می زد و هر کس کنیه نداشت برایش کنیه ای قرار می داد و با همان کنیه نیز صدا می شد و همین طور برای زنان فرزنددار یا بی فرزند و کودکان نیز کنیه قرار می داد و دل های آنها را به دست می آورد.»

 

تجربه سفری از خلق به حق با خواندن دعای افتتاح

«دعای افتتاح در شب های ماه مبارک رمضان قرائت می شود. دعایی که با حمد و ثنا الهی و راز و نیاز عارفانه و صلوات و درود بر معصومین(ع) آغاز می شود و در پایان با دعا برای ظهور حضرت مهدی(عج) و تشکیل حکومت کریمه ایشان پایان می یابد. نام این دعا را از آن جهت "افتتاح" گذاشته اند که با حمد خداوند آغاز می شود: «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک ...»

شرح واژه ثناء: واژه ثناء از ثانی، وصفی را گویند که به سابقه ای معطوف است. انسان در مقام مدح و ثناء هر یک از خوبی های شخص را یکی پس از دیگری به ترتیب ذکر می کند و هر یک از صفات خوب او را بر دیگری عطف می کند. در دعای افتتاح ثناء را به حمد مقید کرده و می گوییم: «اللهم انی افتتح الثناء بحمدک» یعنی خدایا تو را با ذکر خوبی هایت ثنا می گویم و ستایش می کنم. و در یک جمله ثناء وصفی است عام که شامل مدح و شکر و حمد می شود.

شرح واژه حمد: حمد در لغت به معنای ستایش؛ ستودن و بازگو کردن خوبی ها و فضیلت های اختیاری موجود است. ولی مدح، اعم از فضیلت ها، زیبایی ها و خوبی های اختیاری و غیر اختیاری است. برای مثال اگر قامت زیبای یک انسان یا صورت زیبای او را بستاییم آن را مدح کرده ایم زیرا زیبایی قامت و چهره اختیاری نبوده است. اما اگر از علم، قدرت، شجاعت و سخاوت انسان تعریف کردیم او را ستایش و حمد کرده ایم. در این مورد حمد و مدح هر دو صادق است چرا که فعل اختیاری است.

یک سوال: بنابر تعریفی که برای حمد گفته شد، آیا این صفاتی که برای خدا ذکر شده اختیاری است؟ یعنی خداوند سبحان این صفات را نداشته و سپس با اختیار اکتساب کرده است؟

پاسخ: صفات خدا اکتسابی نیست پس اختیاری بودن صفات در خداوند به این معنا است که صفات الهی در مقام فعل و تجلی، با علم و اراده و اختیار همراه است. گرچه این صفات عین ذات او است اما از اراده و اختیار هم جدا نیست. پس تمام صفات خداوند اختیاری است و جبر و اضطرار در آن راه ندارد.

در دعای افتتاح حمد و ثناء الهی را آغاز کرده و سپس می گوییم: «فاسمع یا سمیع مدحتی و اجب یا رحیم دعوتی» یعنی خدایا مدح ما را بپذیر و دعوت ما را پاسخ گوی. تا این قسمت از دعا ستایش مربوط به کمال و جمال و صفات ذات است و در بخش واپسین می گوییم: «الحمدلله بجمیع محامده کلها علی جمیع نعمه کلها» ستایش بر نعمت های بی شمار خداوند معطوف می شود. به عبارت دیگر حمد خدا نه تنها بر صفات ذات که بر همه خوبی ها و زیبایی ها است که به مخلوقات و بندگان اضافه می شود، همه فضائل از آن اوست.

بنابراین تمام ملک و ملکون و همه عزت ها و ذلت ها به دست اوست و چیزی جز خیر از خدای سبحان اضافه نمی شود. پس اگر با تدبر و حضور قلب به قرائت دعا ادامه دهیم با اعتراف به همه خوبی ها و زیبایی های عالم هستی و با احترام به همه خوبان و صالحان و صدیقان و پیامبران تنها او را سزاوار ستایش و پرستش می یابیم. در واقع با خواندن این دعا سفری از خلق به حق یعنی از آفریده به آفریدگار آغاز می کنیم و اگر توفیق الهی همراه شود سفری از حق در حق خواهیم داشت از این رو در دعای ابوحمزه ثمالی در سحر لحن دعا عارفانه تر می شود و مرحله ای از شهود را نشان می دهد.»

 

انسان ضعیف فتنه گری و دسیسه چینی می کند

شرح و تفسیر سوره فلق (بخش اول)

«قل اعوذ برب الفلق* من شر ما خلق*و من شر غاسق اذا وقب *و من شر النفاسات فی العقد* و من شر حاسد اذا حسد
بگو پناه می برم به پروردگار ترجمه آیات: بگو به پروردگار صبحگاه پناه می برم، از شر آنچه بیافریده است و از شر شب چون درآید، و از شر جادوگرانی که در گره ها افسون می دمند، و از شر حسود چون رشک می ورزد.»

چرا از تاریکی و ظلمت به خدا پناه می بریم؟

«ومن شر غاسق اذا وقب»: بدون شک تاریکی شب یکی از انواع ظلمت است. در زندگی ما، انواع دیگری از تاریکی نیز وجود دارد؛ نادانی نوعی ظلمت است که سراغ ما می آید، غفلت و مرگ نیز همین طور. بر اساس این آیه ما از شر تاریکی هایی که بر ما حاکم است به پروردگار صبحگاه پناه می بریم.
اما چرا تاریکی را شر می دانیم؟ زیرا فاسدان و توطئه گران در شب و ظلمت و غفلت، هنگامی که فرد غافل یا خواب باشد یا چیزی نبیند، فرصت توطئه می یابند. بنابراین ما از این آیه معنایی وسیع تر از آنچه مفسران گفته اند، درمی یابیم.
ما از همه بدی هایی که بدون آگاهی ما سراغمان می آید به خدا پناه می بریم، بدی هایی که عامل آن، یا شبی است که ما را احاطه کرده یا جهلی که ما را فراگرفته یا غفلتی که بر زندگی مان سایه افکنده یا مرگ و چیزی شبیه به آن.
ما در برابر این بدی ها، از شر شب به پروردگار روز و از شر جهل به پروردگار علم و از شر غفلت هایمان به پروردگار ذکر که چیزی را فراموش نمی کند و ممکن نیست خواب و غفلت بر او چیره شود، پناه می بریم.

دمندگان افسون در گره ها به چه معناست؟

«و من شر النفاثات فی العقد»: مفسران می گویند اینان زنانی جادوگرند که ورد و طلسم می خواندند و در گره های طناب می دمیدند و این گونه شر می پراکندند. اما چنین برداشتی در مفاهیم دینی ما قطعی نیست، زیرا دین ما دین علم است. هر چند معنایی که مفسران بیان کرده اند منکر نمی شویم اما این معنا را این گونه می توان فهمید که زنانی بوده اند که به سبب ضعف، برای دفاع از خود یا آزار دیگران از شیوه های نادرست و پیچیده استفاده می کردند.
می توانیم نتیجه بگیریم، هر کس ضعیف باشد، چه بس از «دمندگان افسون در گره ها» باشد. آن زنان چه می کردند؟ دمیدن در گره، یعنی فتنه گری در ذهن ها، در اراده، در عقیده و روابط که از راه سخن چینی یا دسیسه یا از راه بازگو کردن برخی مسائل به انگیزه افکندن فتنه هاست.

تفاوتی ندارد که زنی چنین کند یا مردی یا سازمان و نهادی. عصر ما، عصر سازمان هاست و ما امروزه سازمان هایی می یابیم که فتنه گری می کنند و افکار را گمراه و منحرف می کنند و میان نزدیکان و جامعه و هم میهنان فاصله می اندازند. پس دمندگان در گره ها از جهل و غفلت و مانند این ها استفاده می کنند و این چنین است که این آیه را مایه آرامش و اطمینان و روشی برای تربیت انسان می یابیم.»

 

مسلمان مورد تمجید مولا علی(ع)، مسلمان معتدل است نه کندرو و تندرو

«مالک شخصیتی معتدل است: امیرمومنان علی(ع) درباره مالک می فرماید: مالک از کسانی نیست که بیم ضعف و سستی یا خطا و لغزش در او برود، و نیز از کسانی نیست که در موردی که شتاب به احتیاط نزدیک تر است، کندی کند و در جایی که کندی به احتیاط نزدیک تر است، شتاب ورزد.
یعنی مالک مسلمانی است معتدل، نه کندرو و نه تندرو و ما باید خود را این گونه تربیت کنیم. نه کندروی داشته باشیم نه تندروی، تنها متن دین و احکام الهی را اجرا کنیم. همین کندروی ها و تندروی هاست که امروز بسیاری از جوامع اسلامی به آن مبتلا هستند. اما مسلمانی مورد تمجید امیرمومنان است که در جایی که نباید تعجیل کند، تندروی ندارد و مسلمان معتدل است.
هر کسی باید زندگی خود را مورد ارزیابی قرار دهد و ببیند آیا در وظایف دینی تندروی یا کندروی ندارد؟ آیا مراقب است تا آنچه دین از او می خواهد، انجام دهد؟»

 

چه مسائلی آفت اندیشه هستند و آن را فاسد می کنند؟

«فکر کردن و اندیشیدن آفت هایی دارد. یک سلسله مسائلی در منطق اسلام آفت و بلای اندیشه است که به جان آن افتاده و فاسد و گمراهش می کند. از آن جمله اند: پیروی کورکورانه از سنت نیاکان، پیروی از طاغوت(یعنی هر مرکز طغیان و سرکشی که می خواهد نقش خداوندگاران زمین را بازی کند)، پیروی کورکورانه از بزرگان و منتفذان قوم، پیروی از هوای نفس و پیروی از گمان.
پیروی کورکورانه از سنت نیاکان: در این زمینه آیات متعددی وجود دارد که وقتی از آنها (کفار و مشرکان) دعوت می شود که بیایید در قرآن مطالعه کنید یا آنچه را که پیامبرتان برایتان آورده است بپذیرید، می گویند همان چه که پدرانمان را بر آنها یافتیم برای ما کافی است. قرآن می فرماید: «...اولو کان اباءهم لا یعلمون شیئا و لا یهتدون. آیا هر چند پدرانشان چیزی نمی دانستند و راه به جایی نبرده بودند (باز هم باید از گفته ها و راه و سنت های آنان پیروی کرد؟)»

اکنون هم می بینیم که در بین افراد و ملت ها، مخصوصا کسانی که به یک نوع ناسیونالیسم منفی، کور، خشک و جامد گرفتار هستند چگونه قسمت زیاد و حساسی از فکر و زندگی شان در حوزه پیروی و تعقیب سنت های نادرست نیاکان به کار می رود.
این یکی از آفت های اندیشه است. اسلام می گوید اندیشه را آزاد کن تا بتواند درست کار کند. سال های متمادی یک ملت، سنتی داشته و فکری می کرده، این شما را تحت تاثیر قرار ندهد. فکرتان از آنچه بوده و آنچه دیگران می کرده اند، آزاد باشد.
قرآن حتی مستقیما در زمینه خود پدر و مادر می فرماید: «و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلاتطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا ... و اگر پدر و مادر تو را بر شرک به خدا که آن را حق نمی دانی وادار کنند، در این صورت، امر آنها را اطاعت مکن، اما در دنیا با آنها با حسن خلق مصاحبت کن.

پیروی کورکورانه از بزرگان و منتفذان قوم: وقتی در قیامت از آنها سوال می شود که چرا این گونه عمل کردید، می گویند: «... ربنا انا اطعنا سادتنا و کبرائنا فاضلونا السبیلا. ای خدا! ما اطاعت امر بزرگان و پیشوایان فاسد خود را کردیم که ما را به راه ضلالت کشیدند.»
به طور کلی آدمی خیره بعضی چیزهاست. یک عده از نظر علمی جلو هستند، بعضی از نظر نظامی یا اقتصادی یا از جنبه های دیگر پیشرفته اند که سادات و کبرای ملت ها و اربابان امت های دنیا به شمار می آیند. چشم ها در برابر اینها خیره است. اصطلاح غرب زدگی را می توان در همین حوزه جای داد. در چنین شرایطی اندیشه نمی تواند درست عمل کند.

وقتی نظریه چهار فیلسوف غربی در برابر او گذاشته شود، فلان فیلسوفی که کتاب یا نشریه اش در چند میلیون نسخه چاپ می شود و خبرگزاری های دنیا هم تبلیغ می کنند، آن چنان خیره کننده است که فکر یک محقق نمی تواند آزاد باشد، نمی تواند حتی احتمال بدهد که ممکن است در برابر فکر او یک اندیشه برتر وجود داشته باشد. یا اساسا ممکن است فکر او غلط باشد.
بنابراین انسان باید به گونه ای پرورش یابد که بتواند علی رغم سیطره کبرا و سادات جهانی در جهات مختلف، حوزه فکرش را آزاد بگذارد تا خوب مطالعه کند و چشم و گوش بسته نباشد.


*****

روزه دل و جسمتان مقبول ...

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 364342

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 10 =