۰ نفر
۲۹ تیر ۱۳۹۳ - ۰۲:۳۶

بارها گفته شده که ملت ایران، شفاهی است، و شفاهی بودن، در برخی از اذهان غیر عالمانه، مانعی برای توسعه تلقی شده و تلاش کرده شده، تا با روش های گوناگون، مردم را به اصطلاح اهل مطالعه خطی - افقی - کنند، و یا آمار دهند که اهل مطالعه افقی شده اند!

حال آنکه شفاهی بودن ذاتی مخالف توسعه و آموزش ندارد، بلکه روشی در بین روش های ادراک (understanding)است و خوشا به حال ملتی که دست کم خودش می داند، در کسب ادراک و آگاهی از کدام توان و روش بیشتر می تواند بهره گیرد.
فارسی زبان ها از گذشته ای دور به توان شفاهی خود آگاهی داشتند، از این رو در فرایند تاریخ، به منظور آموزش، روش های ارزشمندی را بکار بستند. مهمترین آنها بهره گرفتن از کلام ریتمیک یا آهنگین است.
این ملت شفاهی است، لذا برای ادرکِ بهتر و آموزش سریعتر، شعر و وزن و قافیه را بکار بست و با این روش به اهداف ذیل دست یافت؛
- سرعت بخشی و ثبت اطلاعات در حافظه بیولوژیک .
- افزایش حجم اطلاعاتِ موجود در حافظه بیولوژیک - نسبت به زمان - طول متوسط عمر - .
- ماندگاری اطلاعات را در حافظه بیولوژیک !
- آسان سازی طبقه بندی اطلاعات و حافظه با بهره بردن از قافیه و اوزان شعری .
- آسان سازی بازیابی اطلاعات از حافظه بیولوژیک.
- وابسته نکردن بازیابی اطلاعات به توانایی بینایی . ( با توجه به آنکه ضعف و آسیب های بینایی دست کم از جهل سالگی تا کنون نیز شایع است).
- سهولت در انتقال اطلاعات، به دیگری

آثاری از گنجینه گذشتگان که دانش هایی همچون ادبیات و و منطق و یا علومی همچون منطق و ریاضی و نجوم و پزشکی و ... را به روشی آهنگین یا ریتم دار آموزش داده اند، فراوان است . لذا شایسته است روش درسی گذشتگان در مکتب خانه ها و حوزه های دینی از این خاستگاه، بازخوانی شود، تا معلوم گردد، اساتیدی که ایین روش را بکار می بردند، بوالهوس، یا فضل فروشی بی هدف نبوند، بلکه آگاه به مبانی روانشناختی برنامه ریزی آموزشی و ابزارهای ارتباطی جامعه خود بوده، و می دانستند که کتاب و روش آموزشی از کتاب غیر آموزشی چه تفاوت هایی باید داشته باشد .
این ملت شفاهی است، لذا در ماه هایی از سال، به مسجدها و حسینه ها می رود، و پای کلاس درس - منبر - می نشیند، تا درس اخلاق و دین بیاموزد . جالب آنکه، شرع نیز دریافت پول برای منبر - آموزش اختیاری و عمومی - را شبهه ناک می داند، و وظیفه پرداخت هزینه برای منبر، بر عهده صندوق بیت المال - یا همان دستگاه و صندوق مالیات - است . بنابر این - منبر - مساوی است با " دانشگاهی بدون متنِ نوشتاری، شفاهی، رایگان و فراگیر! "
این ملت شفاهی است، لذا روزگاری برای آموختنِ سلوک و اخلاقِ اجتماعی و ادب و تاریخ، در قهوه خانه حاضر می شد، تا از طریق نقّالیِ نقّال، و در جمع، و یا همخوانی اشعار، بیاموزد .
این ملت شفاهی است، لذا در عصر فرآوانی وسایل ارتباطاتی و انتقال اطلاعات، برخلاف عادت بسیاری از مردم دنیا، هنگام حضور در خانه، ابتدا تلوزیون را روشن می کند، تا صدا بشنود، هر چند مشغول دیدن تصویر نباشد!
این ملت، شفاهی است و با صدا، بیش از سکوت مانوس ! فارسی زبان ها حتی از صدای بلبل و آبشار و باد صبا هم آموخته و با آن به گفت و گو پرداخته اند.
ضمیر این ملت به آنچه امروز زیر عنوان پژوهش های cognitive scienceبیان می شود، کاملا آگاه بوده است.
پس چرا به شفاهی بودنِ ایرانی، و این آگاهی ذاتی، به عنوان یک فرصت، در کنار سایر فرصت ها در برنامه ریزی و توسعه آموزشی نگریسته نمی شود .

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 366033

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۶:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
    10 4
    اگه دقت کنیم بیشتر منابع خبری مردم شنیداری است تا تحقیقی و مکتوب و به نظر من شفاهی بودن یک ملت بیشتر یک آفت است تا فرصت
  • غلامرضا نوری علا A1 ۰۶:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
    3 1
    برادر جان اینهایی که برشمردی مال دوران قاقالی لی است فرهنگ شفاهی ذاتا غیر علمی است و محدود. توانایی توسعه و پیشرفت ندارد که علم شفاهی عمیق نیست ریاضی نیست شعر است و پر از تضاد و تناقض... رسانه رو به جلو حرکت میکند مگر رسانه های ایرانی که دنده عقب هم دارند.
  • غلامرضا نوری علا A1 ۰۸:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
    6 3
    فرهنگ شفاهی می تواند بخشی از زندگی باشد نه تمام آن، فرهنگ شفاهی پر از تناقض است باضافه اینکه امکان توسعه ندارد چون اساس آن استاد شاگردی است به همین دلیل طی 5 هزار سال نتوانستیم کلاه نمدی را تغییر دهیم اما آمریکایی ها صدها مدل کلاه نمدی ساختند این همه شفاهی بودن در دنیای امروز باعث شده ما جایگاه علمی پزوهشی قابل قبولی نداشته باشیم
  • محمود ویشگاهی A1 ۱۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
    6 1
    ادامه: نمی توان روش را برای همه علوم مکتوب کرد. برای ماندگاری شفاهیات نیاز داریم که آنها را مکتوب کنیم که می کنیم و هم اکنون بحث ثبت حافظه و میراث شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی و چند جای آرشیوی دیگر مطرح است. در مورد منبر هم اگر به اصطلاح علما که صاحب منبر هستند دقت کنید،‌می فرایند می رویم ترویج. ترویج برای عموم و غیر متخصصین انجام می شود و شفاهیش هم در بسیاری موارد خوب از کار در می آید ولی برای تعلیم باید بروید مکتب،‌نه منبر و باید بروید نظامیه و دانشگاه.
  • عباس محمدی A1 ۱۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۹
    2 2
    بسیار جالب توجه بود سپاس.
  • بی نام A1 ۰۶:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
    3 1
    این روحیه مردمان ایران زمین است و در این شکی نیست. نمی دانم خوب است یا نه اما پدربزرگها و مادربزرگهای ما با همین روش حافظ قرآن و گلستان و بوستان سعدی و شاهنامه فردوسی می شدند و ما امروز تک بیت های این اشعار و آیاتی مختصر از قرآن را در حافظه نداریم. حافظه ما به شدن وابسته به مکتوب است.
  • بی نام A1 ۱۵:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۳۰
    2 0
    شفاهي بودن بذاته بد نيست اگر آن را منفي مي دانيد از اين جهت است كه با اتكال بيش از حد به ان مستند گفتن ناديده گرفته مي شود و يا خبر با تحليل و تفسير شخصي مخلوط مي شود و اينجا است كه آسيب ها اغاز مي شود
  • رامین A1 ۰۵:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۳
    2 0
    فرهنگ شفاهی در زمانی که لوازم التحریر به سختی فراهم بود و سواد داران بسیار پایین بودند.عیب نبود.ولی در قرن 21 این متد فاجعه بار است .یعنی برای هر حرفی نه سندی قابل ارایه هست و نه مدرکی و هر خطیبی با زبان چرم نرم به راحتی هرچه دلش میخواهد بدون سند به خلق الله میندازد.فرهنگ شفاهی بیشتر روی احساسات مردم سرمایه گذاری می کند تا خرد و اندیشه آنهادر ضمن در این روزگار عدهایی با هرچه که موزون باشد مشکل دارند.از جمله کلمات موزون و حرکات موزون
  • حسین زاده IR ۲۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۷
    2 0
    با سلام. این مساله صحیح است که ما ایرانیان شفاهی هستیم و نیز هنگام گوش دادن قادر به انجام فعالیتهای دیگری نیز می باشیم .علاقه ما به سخنرانیها وکتابهای صوتی خود دلیلی بر این مدعاست.