۲ نفر
۱۲ دی ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۸
مانستر در درون ماست

نمایش «مانستر» که در سالن صنوبر تئاتر شهرزاد روی صحنه رفته، اثر گروهی جوان و خوش آتیه است؛ قصد تحلیل نمایشنامه را ندارم، پرسش بزرگی در ابتدا مطرح می­‌شود و آن این‌که چرا نویسندگان جوان برای پیشبرد ایده‌شان نیاز دیده‌­اند تا بستر و فضای رویداد نمایشنامه را به خارج از ایران منتقل کنند، قصه در آمریکا اتفاق می‌افتد.

 زن و مردی معلول که از ناتوانایی جسمی و ذهنی رنج می‌برند، مردی تعمیرکار را با دسیسه برای مجازات رفتاری غلط به خانه می‌آورند، مرد تعمیرکار -که خبری از رفتار غلط خود ندارد- گام‌به‌گام با این خانواده راه می‌آید تا آن‌که صبوری خود را از دست داده و مماشات را کنار می‌گذارد و خودی که از خودش نمی‌شناخته، بیرون می‌زند.

لحظه‌ای که دیوار تحمل دیگری -مرد تعمیرکار و آن خانواده-  فرومی‌ریزد، هیولای (مانستر) هر دو طرف بیدار شده، در مقابل هم قرار گرفته و فاجعه با تکه‌تکه شدن عروسک (فرزند خیالی خانواده) و مرگ مرد تعمیرکار پایان می­‌یابد. ریشه این فاجعه اما جایی بیرون از زمان و مکانِ پیش روی مخاطب است. هفته پیش زمانی که این خانواده به مطب روانشناس‌شان رفته‌اند و ازقضا مرد تعمیرکار نیز برای تعمیر وسیله‌ای آنجاست، ضمن تعمیر، ندانسته دست‌های روغنی خود را با عروسک پارچه‌ای نزدیک دستش پاک می‌کند که همان فرزند خیالی این خانواده معلول است، این رفتار سهل‌انگارانه مرد تعمیرکار، ریشه کینه خانواده است. آن‌ها اگرچه معلول هستند اما برای این بی‌احترامی (هرچند عجیب و نامعقول) عذرخواهی در شأن می‌خواهند و...

ایده‌­های محوری نمایش، قضاوت دیگران، تأثیر رفتارهای کوچک ما و نقش بزرگ آن در زندگی دیگران، آستانه تحمل و بروز شخصیت پنهان درون آدمی و... است و دوباره این پرسش مطرح می‌شود، که چرا نویسندگان، فضای قصه و رویدادها را به آمریکا منتقل کرده‌­اند. غیر این نکته، نمایشنامه گسست‌های دراماتیکی هم دارد؛ اما با توجه به جوان بودن نویسندگان، می‌توان امید داشت که در آینده آثار دقیق‌تری از آن‌ها شاهد خواهیم بود.

نقطه قوت این نمایش، بازیگران جوان آن هستند که تمام توان خود را به کار گرفته‌اند تا کارگردان بتواند تابلوهای برساخته از حس‌آمیزی‌های پرکشش و پرتنشی را به وجود بیاورد. بضاعت شخصیت‌های نمایش و تعارض بین نیت آن‌ها، بستر را آماده می‌کند تا تابلوهایی که با لحظات جدی شروع‌ شده، به شوخی ختم شوند، یا برعکس و سر آخر تابلویی که با لحظات ناراحت کننده و تلخ آغاز شده است، به فاجعه تبدیل شود.

دو بازیگری که نقش زن و شوهر معلول جسمی و ذهنی را به عهده‌ دارند، توان و انرژی بسیاری را به صحنه می‌آورند که اجرای بازیگر مقابل خودشان را سخت می‌کند، چراکه امکان بازیگری دو فرد معلول را ندارد؛ اما باید تعادل صحنه را برقرار و باورپذیری ایجاد کند. دو بازیگری که نقش خانواده معلول را بازی می‌کنند، تقریباً در اجرای نوسانات خلقی معلولین جسمی– ذهنی موفق هستند. بازیگر مرد تعمیرکار نیز در حرکت پله‌ای خود از مردی خوش‌قلب که پله به پله مضطرب، ناامید و خشمگین شده و بعد به انفجار نهایی می‌رسد، موفق است.

در نهایت باید گفت که این اثر ترکیبی است از جزایری که در کنار هم قرار گرفته‌اند، اگرچه گسست بین این جزایر وجود دارد اما می‌توان امیدوار بود در صورت مطالعه عمیق‌تر بین روابط انسانی، استمرار کار و در کنار هم بودن، از این گروه، کارهای دقیق‌تر و موفق‌­تر ببینیم.

«مانستر» نوشته کوروش ‌شاهونه و حمید رضا ‌اسدزاده، به کارگردانی کوروش شاهونه است و ابراهیم ‌نائیج، علی ‌حسین‌زاده، علیرضا ‌کرمی و ریحانه ‌رضی در آن بازی می‌­کنند.

مانستر در درون ماست

۵۷۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 389897

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =