فردوست در میان نسل اول و دوم انقلاب آنقدر معروف بود که پس از چاپ کتاب خاطراتش برای خرید آن صف بسته شود و با سی و یک بار تجدید چاپ در حدود دویست هزار نسخه در فهرست کتابهای پرشمارگان قرار بگیرد. این مقدمه اهمیت کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» که به خاطرات فردوست مشهور است را برای کسانی که سنشان اقتضای شناخت وی را ندارد؛ کافی است. اما بد نیست این را هم اضافه کنیم که اگرچه شاه به دلیل ویژگیهای کیش شخصیتش در بیان خاطرات حتی از دوستان بسیار صمیمیش - که در تصمیماتش موثر بوده اند- همچون ارنست پرون هم نامی نبرده است؛ اما فردوست از این قاعده استثناء است و وی چنین معرفی شده است: «دوست صمیمی من پسری بود به نام حسین فردوست که پدرش ستوان ارتش بود. حسین در دوران تحصیل در سوییس با من همدرس بود و بعد هم با درجه سرهنگی سمت استادی دانشکده افسری را عهدهداری میکند و فعلاً در گارد شاهنشاهی مشغول انجام وظیفه است.» ۱
شاید همین سبب شد که اندکی پس از چاپ کتاب، رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای گروه تاریخ صدای جمهوری اسلامی ایران به بهره گیری از آن برای معرفی واقعیتهای رژیم شاه توصیه کنند.2
کتاب از دوره کودکی محمد رضا تا روزهای آخر حکومت پهلوی را با جزئیات جذاب و روان بیان کرده است و ویرایش آن نیز فاقد هرگونه جهت گیری سیاسی است و اغلب توضیحات و معرفی شخصیتهایی که از آنها نامبرده شده - همچون تیمورتاش، فروغی، هویدا، شریف امامی و... - بر اساس اسناد به صورت مستقل در جلد دوم ارائه شده که نقش مکمل خاطرات را دارد.
در کتاب نقش موثر آمریکا و انگلیس در امور ایران را میتوان به وضوح دید. به عنوان نمونه وی در فرازی از کتاب درباره آخرین تلاشهای آمریکا برای مقابله با انقلاب میگوید: «من از ورود هایزر اطلاع نداشتم و محمدرضا نیز اطلاعی نداشت من تنها بعدها بود که از طریق گارد شنیدم که بدرهای به محمدرضا اطلاع داده که هایزر ۲۰ روز است که در تهران است. محمدرضا تلفنی از سولیوان سفیر امریکا گله میکند و فردای آن روز سولیوان و هایزر به اتفاق هم به دیدار محمدرضا میروند. ماجرای این ملاقات را بدرهای به اطلاع من رساند. او گفت که در این ملاقات، هایزر بدون معذرتخواهی از تأخیر خبر ورود خود، کار را خرابتر میکند و از محمدرضا میپرسد: «اینکه شنیدهام به استراحت میروید، آیا صحیح است؟» و تاریخ خروج محمدرضا را میپرسد. محمدرضا پاسخ میدهد: «این یک امر شخصی است و هر موقع لازم دانستم از این مرخصی استفاده میکنم.» [...] اما پس از گذشت یک ماه از حضور هایزر در ایران، خبرگزاریهای رویتر و آسوشیتدپرس اعلام میکنند که معاون فرمانده سازمان پیمان اتلانتیک شمالی ایران را ترک کرد. آنها گفتند که هدف از سفر ژنرال هایزر به ایران و اقامت طولانیش در این کشور، ترغیب نظامیان ایران به حمایت از دولت شاپور بختیار بوده است.»
ارتشبد فردوست اما از حضور ژنرال هایزر در روز ۲۲ بهمن در ایران در میانه بحث برای اعلام بیطرفی ارتش، چنین مینویسد: «من با سرعت از اتاق کنفرانس خارج شدم. قرهباغی دنبال من بود و گفت: بد نیست یک دیداری از ژنرال هایزر بکنید او ستادش در همین اتاق پهلو است. گفتم: با این وضع تظاهرات بهتر است دیدار به بعد موکول شود و به سرعت دور شدم...» نمونه دیگر را میتوان اطلاعاتی دانست که درباره شاپور جی معروف به ریپورتر به عنوان نماینده رسمی دستگاه اطلاعات انگلیس به عنوان افسر رابط با شاه و دربار میدهد. همچنین در موارد متعددی از دخالت این انگلستان و آمریکا در امور دربار همچون انتخاب نخست وزیر پرده بر میدارد. چرایی انتخاب رضاخان برای کودتا را توضیح داده و به معرفی واسطههای ارتباط رضاخان با انگلیس؛ همچون سلیمان بهبودی دانشآموخته آموزشگاه صهیونیستی آلیانس پرداخته است.
خاطرات فردوست از معدود مدارک موجود در خصوص زندگی و مرگ ارنست پرون این کتاب است. عضو سوئیسی دربار که شایعات فراوانی درباره او و نقشی که در اداره شاه ایفا میکرد، شهرت یافته بود. فردوست در بخشی از کتاب نتیجه میگیرد، مطمئنا سازمان اطلاعات انگلیس با علم به اینکه محمدرضا در مدرسه له روزه ثبت نام خواهد کرد، مدت زمان کوتاهی قبل از حضور محمدرضا در این مدرسه ارنست پرون را به عنوان جاسوس و در لباس خدمتکار برای کنترل و دوستی با محمدرضا گماشته بود. او شرح میدهد که چگونه سازمانهای اطلاعاتی حتی پیش از زمانی که افراد پست یا سمتی را در یک کشور به دست آورند، تحت مراقبت قرار میدهد و چند نمونه از اقدامات پرون در این زمینه را بر میشمرد.
البته اطلاعات او منحصر به شاه نیست و به مسائل مختلف پرداخته است. از مترو تهران گرفته تا نفت دریای خزر که هنوز پس از سه دهه از بیان آن خاطرات، بسیاری از جزئیات بیان شده کاربردی است. حتی معرفی وی از شخصیتهای دربار نیز قابل توجه است. به عنوان نمونه اطلاعاتی که درباره پرویز ثابتی و چگونگی رشد او میدهد، در تحلیل خاطرات تازه منتشر شده او کمک شایانی میکند.
او روایات متفاوتی از برخی مشهورات تاریخی ارائه میدهد. مثلا درباره ملاقات یکی از مراجه نجف با فرح، برخلاف مشهور از عدم تخصیص وقت و مراجعه فرح بدون هماهنگی و برخورد سرد آیت الله میگوید. در کنار آن از مستند بودن برخی حدسیات انقلابیون نیز میگوید که از آن جمله ارتباط مستمر آیت الله شریعتمداری با شاه است. روایت او از نهضت امام نیز به عنوان یکی از اعضای ارشد نقطه مقابل نهضت قابل توجه است. در موضوع مقابله با قیام ۱۵ خرداد؛ از غافلگیری ساواک و مردمی بودن قیام میگوید و ابراز تأسف میکند که چرا آیین نامه «کنترل اغتشاشات» آمریکاییها که خود او دستور داده بود به فارسی ترجمه شود توسط فرماندهان واحدهای نظامی و انتظامی به ویژه اویسی مطالعه نشده بود! او مکانیسم عمل ساواک در گزارش دهی مطابق خواست شاه را در این واقعه به نیکی شرح میدهد که چگونه بیخبر ماندن ساواک از قیام مردمی به تیمور بختیار نسبت داده شده است تا شاه مسئول جدید را فردی هوشمند تلقی نماید. او رمز ارتقاء بسیاری از مقامات ساواک را در فهم چگونگی ارائه گزارش مطلوب شاه توصیف میکند. اگرچه در متن خاطرات او چنین انتقادهایی نسبت به رژیم گذشته دیده میشود کهگاه چنین گمانهای را تقویت میکند که بیان این خاطرات برای تبرئه خود بوده است. اما با در نظر گرفتن دیگر اسناد و خاطراتی که در سالهای بعد منتشر شد؛ در مجموع میتوان کتاب را سندی قابل اعتنا تلقی کرد. برخورد عوامل پهلوی با کتاب نیز متفاوت است. برخی خاطرات او را رد کردهاند و برخی همچون سپهبد محسن مبصر فرمانده شهربانی کل کشور شاه، بر بخش عمدهای از آن صحه گذاشتهاند.
فردوست در مجموع ۵۲ سال از زندگی ۷۶ سالهاش را در ارتباط نزدیک با محمدرضا شاه پهلوی گذراند، از دوره تحصیل تا حضور در جمع پایهگذاران گارد جاویدان در نخستین سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ و پس از آن تاسیس دفتر ویژه اطلاعات رژیم پهلوی، دبیری شورای امنیت کشور با حفظ سمت و... وی از سوی محمدرضا پهلوی مامور تحقیق درباره سوءاستفاده یا عدم لیاقت سران نظامی، انتظامی و سایر سازمانهای دولتی شد، طی سالهای ۵۳ و ۵۴ عضو کمیسیون قیمتهای پایه بود و در مقطعی مسوولیت ایجاد سازمان حفاظت و تحقیق حزب رستاخیز را برعهده گرفت و بر اساس خاطراتش تا آخرین لحظات پیروزی انقلاب، برای حفظ حکومت پهلوی چنان کوشید که برخی از عوامل امنیتی به وی به عنوان گزینه مطلوب برای هدایت یک کودتا نگاه میکردند.
خواندن خاطرات چنین فردی قطعا خالی از لطف نیست. ---
۱ـ محمدرضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، ص ۸۶ـ ۸۷.
۲- مشروح بیانات – ۸ بهمن ۱۳۷۰ منتشره در سایت خامنه ای دات آی آر
* این مطلب در سایت خامنه ای دات آی آر چندی قبل منتشر شده است
نظر شما