به گزارش خبرآنلاین روزنامه کیهان در سرمقاله خود به قلم حسین شریعتمداری که گزیده ای از آن را در ادامه می خوانید نوشت:
- سرویس های اطلاعاتی در واکنش نسبت به کسانی که برای آنها نقش ستون پنجم را بازی کرده اند، از فرمول شناخته شده ای پیروی می کنند.
- برخورد سرویس های اطلاعاتی در اینگونه موارد با واکنش آنان در قبال مامورانی که به صورت پنهان دست به جاسوسی زده و ماموریت آنها لو رفته است، کاملا متفاوت است. در حالت دوم، سرویس اطلاعاتی نه فقط نیازی به حمایت آشکار از جاسوس لو رفته خود نمی بیند بلکه هرگونه ارتباط و حمایت از او را انکار هم می کند و جاسوس لو رفته نیز انتظاری غیر از این ندارد چرا که از هنگام شروع ماموریت، احتمال لو رفتن و بازداشت از سوی کشور هدف، به عنوان یکی از احتمالات به وی تفهیم شده و مامور نیز این احتمال را پذیرفته است.
- «ستون پنجم» دشمن از میان شخصیت های «سیاسی» و «شناخته شده» انتخاب می شود و در چرخه ماموریت وی- که معمولا فعالیت سیاسی است- همراهی با اهداف اعلام شده دشمن و حمایت متقابل دشمن از او نیز گنجانده می شود. بنابراین چنانچه «ستون پنجم» به عنوان مثال، از جانب آمریکا به کار گرفته شده باشد، در افکار عمومی به گروه «آمریکوفیل» - طرفدار سیاست های آمریکا- شناخته می شود. در این حالت اگر آمریکا بعد از ناکامی ماموریت «ستون پنجم» خود، دست از حمایت آنها بردارد، اولاً؛ افراد و جریانات دیگری که در کشور هدف و یا کشورهای دیگر، همین نقش ستون پنجم را برای آمریکا برعهده دارند، در اعتماد و اطمینان خویش نسبت به حمایت و پشتیبانی آمریکا از خود، دچار تردید می شوند و این تردید می تواند، مانع از ادامه ماموریت آنان شود و دقیقا به همین علت است که سرویس های اطلاعاتی، بعد از ناکامی ماموریت ستون پنجم خود و حتی پس از آن که اعضای ستون پنجم به مهره های سوخته و بی مصرفی تبدیل شده باشند نیز، تظاهر به حمایت از آنها را وظیفه خود می دانند. محمدرضا شاه فراری و عزل شده برای آمریکا سودی نداشت و مهره ای سوخته و بی مصرف بود ولی چنانچه آمریکا بعد از فرار و عزل شاه دست از حمایت او می کشید، مهره های دیگر آمریکا در منطقه نظیر ملک خالد پادشاه وقت عربستان، ملک حسین پادشاه وقت اردن، انورسادات رئیس جمهور وقت مصر و... در اعتماد خویش به حمایت آمریکا از خود دچار تردید جدی می شدند و...
- حمایت مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس از موسوی و کروبی و خاتمی، همانگونه که شرح آن گذشت نمی تواند برای حفظ آنها در صحنه باشد، چرا که سران فتنه به لحاظ سیاسی و اخلاقی از مدتها قبل مرده اند و این نکته بدیهی از نگاه دشمنان بیرونی پنهان نیست. پس مخاطب واقعی حمایت های غرب کیست؟ و مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس، با اعلام حمایت از مهره های سوخته ای نظیر موسوی و کروبی و خاتمی، برای کدام جریانات سیاسی و چه کسانی پیام حمایت می فرستند؟!
کیهان علت این حمایت را ترفندی ناشناخته می داند و می نویسد:
- این ترفند هرچه هست، برای عملیاتی شدن به «میانجی» نیاز دارد و «میانجی» از میان خواصی انتخاب و شکار می شود که با نظام فاصله گرفته اند و... «ریچارد هاوس» مسئول شورای روابط خارجی آمریکا از این جریان با عنوان «پراگماتیست های اسلامی» یاد می کند و فوکویاما می پذیرد که فرمول «مهندسی معکوس» وی- فتنه اخیر- نتیجه معکوس داده و باید برای پروژه «ریچارد هاوس» حساب ویژه ای باز شود .
نظر شما