۰ نفر
۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۰۷:۳۰
چرایی پریشانی در جبهه اصولگرایان

دیر مدتی است که التهاب در صف اصولگرایان،‌ آنان را تا مرز بحران نزدیک کرده است. کم‌‌حوصلگی در تحمل رقیبان تا حیاط خلوت ایشان هم دامن گسترده است. اکنون به سختی می‌توان شماری از اصولگرایان استخوان‌دار را هنوز با همین نام خواند.

دیر مدتی است که التهاب در صف اصولگرایان،‌ آنان را تا مرز بحران نزدیک کرده است. کم‌‌حوصلگی در تحمل رقیبان تا حیاط خلوت ایشان هم دامن گسترده است. اکنون به سختی می‌توان شماری از اصولگرایان استخوان‌دار را هنوز با همین نام خواند. واقعی‌تر آن است که بگوییم انشعابی جدی میان طیف‌های اصولگرا رخ داده است؛ شماری بر رویکردهای اصیل خودباقیمانده‌اند‌؛ اما بخش دیگر در تشخیص سیاسی برخاسته از تحلیل واقعی اوضاع و تعریف تازه از اصولگرایی، سرسختی نشان می‌دهند. آنان نومیدانه سال‌های طلایی اما سپری شده خود را جستجو می‌کنند؛ سال‌هایی که در غیبت رقیبان قدر،جملگی قدرت را در اختیار داشتند. این طیف اصرار دارد که بازهم می‌توان با تکیه بر ابزار تجربه شده، قدرت را در انحصار نگه داشت.
اگر ‌شماری از اصولگرایان واقع‌گرا را از متحدان سابقشان جدا کنیم، آنچه می‌ماند طیف‌هایی هستند که از یکسو نمی‌خواهند به تغییرات تن دهند و از سوی دیگر برای بقا، همچنان به ابزار کهنه و بسا تاریخ مصرف گذشته تکیه دارند. درواقع دلیل ناتوانی اصولگرایان در گذر از بحران کنونی همین دو عامل است.
مقاومت در برابر تغییرات، ناشی عوامل متعدد و همپوشاننده‌ای است که سبب می‌شود "اصولگرایان ارتدوکس" قادر به هضم تغییرات زمانه و اوضاع نباشند. این عوامل را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد؛
الف؛ فقدان توانایی در تولید فکر و ایده‌هایی که قادر به تشخیص سیاسی مناسب برای تعیین استراتژی کارامد مقابل جریان‌های رقیب باشد.
ب؛ نبود شجاعت نقد گذشته و انعطاف پذیری برای قبول اشتباهات استراتژیک در هنگامی که همه، قدرت را در اختیار داشتند.
ج؛ اصرار بر استراتژی‌های احساساتی و دست زدن به اقدام‌های عجولانه و افراطی که در بسیاری مواقع، با واقعیت‌های جاری بیگانه است.
د؛ در بیان اهداف سیاسی و فرهنگی کم سلیقه اند.
ه؛ در اعلام مواضع با هدف پیروزی صرف بر رقیبان داخلی اما بی‌توجه به منافع ملی و بالتبع امنیت ملی بی پروا هستند.
و؛ نداشتن راه‌حل‌های معلوم برای برون رفت کشور از مشکلات در چارچوب آرمانگرایی بی‌شکل. این وضع به گونه‌ای است که آنان را میان اپوزیسیون سیاسی بودن و جماعت فاقد سیاست، سرگردان کرده است.
ز؛ حفظ دیدگاه تنگ‌نظرانه، تا آنجا که حتی آنان را نه تنها در تأثیر‌گذاری بر افکار هواداران خود، بلکه محاسبات رقیبان ناکارامد کرده است.
مروری بر آنچه در جبهه اصولگرایان می‌گذرد، نشان از بی تصمیمی در جناحی دارد که می‌خواهد بدون هدف معلوم، آمادگی پر شور خود را برای کنترل تغییرات اجتناب ناپذیر به رخ کشد. ممکن است برخی اخبار درباره بحران هویت در صف اصولگرایان تابعی از عملیات روانی باشد ولی آنچه معلوم و واقعی است، فرسایش جریانی است که به ویژه در هشت سال دولت‌های نهم و دهم بر همه ارکان قدرت سایه داشت؛ اکنون نیز نمی‌خواهد تن به تغییراتی دهد که زمانه و اوضاع بر سپهر سیاسی کشور تحمیل کرده است. آیا این جریان همچنان می‌تواند با کمک ابزارهای قدیمی، به جای حل مساله به پاک کردن صورت مساله اکتفا کند؟ آیا فرصت دارد که به جای مدیریت اوضاع باز به کنترل آن بسنده کند؟
سؤال کلیدی‌تر اینکه آیا باید رقیبان از وضع جاری در صف اصولگرایان خشنود باشند؟ برای رفع بحران در این صف، بخشی از راه حل باشند و یا بخشی از مساله؟

کد خبر 499930

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۹:۵۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۸
    0 0
    اگر احزاب باشند و تمام قدرت و رقابتشان را برای خدمت کردن به مردم صرف کنند قطعا ایرانی آباد خواهیم داشت روش حذف رقیب برای کسب امورات دنیوی نوعی بی تقوایی است حتی در خیلی از کشورهای پیشرفته از این شیوه استفاده نمیکنند مردم به اصلاحطلبان رده چندمی که حتی شناختی روی آنها نداشتند ،رای ندادند بلکه از شیوه مملکت داری اصولگرایان ناراضی بودند .
  • بی نام IR ۱۱:۳۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۹
    2 0
    خیلی خوب بود. بهتر بود اشاره ای هم به برجام و مخالفت اصولگراها با آن می فرمودید.