۰ نفر
۲۰ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۹:۱۸

حسن امین‌لو*

می‌گویند چون صد آمد نود هم پیش ماست. چرا مردم ما وقتی گذارشان به بیمارستان‌ها می‌افتد، ناچار به تحمل هزینه‌های تحمل ناپذیر می‌شوند؟ چون بیمه باکفایتی نداریم. وقتی بیمه باکفایت شد، فقرا هم مثل اغنیا بیمه شدند و متناسب با درآمدشان پول دریافت کردند، وقتی منابع جمع شد و تعرفه‌ها اصلاح شد، دیگر برای فرد فقیر مشکلی باقی نمی‌ماند و بخش هزینه‌های تحمل ناپذیر هم اصلاح می‌شود. چون سیستم بیمه‌ای نادرست است فرد در روزی که بیمار می‌شود با انبوه هزینه‌های سرسام‌آور روبرو می‌شود. در حالیکه اغنیا و ثروتمندان باید بخش مهمی از بیمه را پوشش بدهند و دیگر اینکه افراد باید در زمان سلامت هزینه بیماری‌اش را بپردازد نه در زمان بیماری! در واقع بیمه حکم پس‌انداز را داشته باشد. مقام معظم رهبری هم فرموده‌اند: کسی که بیمار می‌شود نباید دغدغه‌ای جز بیماری داشته باشد. این گفته بسیار درست است.

سهم سلامت مردم باید در یک حد طبیعی باشد کمااینکه ما در قانون برنامه 5 ساله در ماده 90 به این شاخصه اشاره کرده بودیم که باید به 30 درصد برسد، ولی زمینه اجرایش فراهم نشد و نتوانستیم به این شاخص برسیم. الان مردم بالای 50 درصد برای سلامت خرج می‌کنند معدل نباید بیشتر از 30 درصد باشد. خوشبختانه در سیاست‌هایی که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد آمده است در برنامه 5 ساله سوم برنامه‌ها را طوری تنظیم کنیم که سهم مردم از سلامت بیشتر از 30 درصد هزینه ندداشته نباشد. حکم مقام معظم رهبری برای ما موجب دلگرمی زیادی است تا اعضای دولت و نمایندگان مجلس تمام هم و غم‌شان را در امر بهداشت و درمان بر این گفته مهم بنا کنند.

سلامت ویژگی خاصی دارد و بازاری دارد که با هیچ بازاری قابل قیاس نیست. طبق قانونی که در مجلس تصویب شد سلامت را از اصل 44 مستثنی کردند. گفتند برای سلامت باید طبق قانون خودش عمل کرد. ما نمی‌گوییم بحث واگذاری در حوزه سلامت بی‌معنی است ولی واگذاری در این حوزه باید طبق شرایط خاص خودش صورت بگیرد. مقام معظم رهبری، مجلس و هم مجمع تشخیص نظام بر این حرف ما صحه گذاشتند. بحث کاهش تصدی و واگذاری در سیستم خاصی در حوزه سلامت اعمال می‌شود کاهش تصدی در اینجا به معنی برون‌سپاری است. می‌گوییم: خدمات‌مان را بروید از مردم بخرید ولی تکلیف از دوش دولت برداشته نمی‌شود. در سلامت، حاکمیت نقش اساسی را دارد.

وقتی یک نفر سل می‌گیرد شاید نخواهد بیماری‌اش را درمان کند. ولی تکلیف از عهده دولت ساقط نیست. دولت موظف است به خاطر همسایه یا شهروند او، خود را درمان کند. این بحث فقط درسلامت تعریف می شود. در سایر حوزه‌ها، مثلا شاید فرد نخواهد کالایی را بخرد، هیچ قانونی هم نمی‌تواند مجبورش کند ولی دولت در حوزه سلامت باید حرف اول را بزند، چون حفظ سلامت جامعه در دست دولت است. ما میلیاردها خرج کردیم تا توانستیم فلج اطفال را ریشه‌کن کنیم، اگر فردی که مبتلا به فلج اطفال است وارد کشور شود حکومت موظف است دخالت کند. و مانع از به هدر رفتن میلیاردها تومان سرمایه‌ای بشود که صرف ریشه‌کن شدن بیماری شده است.

دانشمندان جهان سال‌های سال تحقیق کرده‌اند، بررسی کرده‌اند و روش‌های عملی شدن شاخصه‌های بهداشت و سلامت را رفته‌اند و تجربه کرده‌اند. ما که نمی‌توانیم از صفر شروع کنیم. باید از تجربیات کشورهایی مثل کانادا، آلمان، کوبا و انگلیس استفاده کنیم، آنها را با فرهنگ ایرانی تطبیق بدهیم و بعد می‌بینید که به سادگی انجام‌شدنی است. فقط باید بحث سلامت برای سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران جا بیفتد. باید بدانند سلامت هزینه نیست، سرمایه‌گذاری است. چون انسان‌های سالم ومغزهای سالم هستند که ثروت ایجاد می‌کنند و موجب توسعه جامعه می‌شوند. 70 درصد از ثروت جهان محصول مغزهای سالم است، 30 درصد آن را منابع زیرزمینی تشکیل می‌دهد. الان فقط یک کارخانه میتسوبیشی در ژاپن نزدیک به تولید ناخالص ملی ما ثروت تولید می‌کند. بالاترین رقم درآمد ما از نفت در اوج گرانی بیشتر از 80- 70 میلیارد دلار نبود. در حالی که کارخانه میستوبیشی 100 میلیارد دلار در سال درآمد دارد، و این محصول مغز سالم است.

 *معاون پارلمانی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

 

کد خبر 5131

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین