افول ستاره رئیسجمهور ترکیه از 2011 آغاز شد؛ وقتی که بلند پروازانه میخواست از یکسو ترکیه را با اروپا پیوند دهد و از سوی دیگر قطب راهنما در جهان اسلام شود. او تلاش داشت با بهرهگیری از فرصت بهار عربی، از هر دو سوی اروپا و جهان اسلام به نفع ایدههایش که مهمترین آن احیای دوران سلطان سلیمان است، امتیاز بگیرد. اما وقایع میدان تقسیم؛ بروز چهره سرکوبگر او در مخالفت با آزادی رسانهها؛ بازگشت به نقطه صفر در بازسازی روابط با کردها؛ تشدید اختلاف با سکولارها، ناکامی در تنش زدایی با همسایگان؛ تبعات سقوط دولت اسلامگرای محمد المرسی در مصر؛ گسترش اختلاف با قدرتهای جهانی از جمله روسیه؛ ناکامی در سرنگون سازی رژیم بشار اسد؛ ناتوانی در تأمین امنیت شهروندان در مقابل تروریسم؛ کاهش رشد اقتصادی؛ افول درآمدهای توریستی و سرانجام فساد و بحران بانکی اردوغان را در وضعی کاملا متفاوت از سالهای طلایی 2002 تا 2011 قرار داد. او حالا با بسیاری از متحدان سابق خود از عبدالله گولن تا عبدالله گل و داووداوغلو فاصله گرفته و هر روز چهرهای اقتدار گرا اما بدون دستاورد معلوم مییافت. این وضع چنان او و سیاستهایش را دچار آسیب پذیری کرد که با انتخاب "بینالی ییلدریم" نخست وزیر جایگزین داوود اوغلو کوشید فرصتهای از دست رفته را احیا کند. این بار اردوغان در تجدید روابط با روسیه و حتی رژیم اسرائیل قامتی شکسته داشت. او دیگر کسی نبود که وقتی به سیاستهای سرکوبگرانه تلآویو علیه فلسطینیان غزه اعتراض میکرد کانون توجه جامعه جهانی میشد. اردوغان حتی در این اواخر در اندازه مجری سیاستهای ریاض در منطقه عمل میکرد.
شاید در یک نظر وقوع کودتا _ یا هرآنچه که بتوان به آن در اقدام بخشی از نظامیان ترکیه چنین لقب داد _ با لحاظ شرایط عینی و ذهنی مربوط به چهره شکسته اردوغان قابل توجیه باشد ولی حمایت مردم از اردوغان صحنه را به نفع او تغییر داده است. به عبارت دیگر کودتاگران خواسته یا ناخواسته جاده صافکن احیای اعتبار اردوغان در زمانهای شدند که ناظران تا عصر جمعه گذشته تصور آن را نمیکردند. او اکنون پیروز میدانی است که اگر حمایت مردم و آیندهنگری جریانهای سیاسی فعال این کشور نبود، سرنوشت دیگری برایش رقم میخورد.
اردوغان نزد منتقدانش به دلیل سیاستهای اقتدارگرایانه مورد نکوهش قرار داشته و دارد ولی نقطه قوت او همانگونه که رسانههای جهان در ساعتهای کودتا بازتاب دادند، حفظ خاستگاه انتخاباتیاش است. پیشترنیز برگزاری چند انتخابات شهری و مجلس در کشاکش اختلافهای او با رقیبانش نشان داد که علیرغم مخالفتها، اردوغان اعتبار خود را نزد اکثریت مردم طبقه متوسط شهری حفظ کرده است. او هنوز قدرت بسیج مردمی را مقابل مخالفانش دارد. هواداران او هنوز حاضرند حتی مقابل تانکها بایستند و کودتاگران را سرکوب کنند.
حالا اردغان مرد پیروز کودتای نافرجامی است که جاده صاف کن او در احیای دوباره اعتبارش نه تنها در داخل بلکه بیرون از مرزهای ترکیه شده است؛ اگرچه حفظ پیروزی به مراتب سختتر از کسب آن است.
کودتا،شورش بخشی از نظامیان یا هرآنچه که ساعاتی از جمعه و بامداد شنبه حاکمیت سیاسی را در ترکیه دچار اختلال کرد، سرانجام به نفع رجب طیب اردوغان رقم خورد. او اکنون میتواند در داخل و خارج از ترکیه خود را پیروز جدالی سخت میان خود و مخالفانش بخواند. این درحالی است که ماهها و هفتههای اخیر روزهای خوبی برای اردوغان نبودند.
کد خبر 556948
نظر شما