الگوی رفتاری و سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ براساس نشانه‌هایی از «رهیافت رئالیستی» شکل گرفته است.

در این نگرش، رئالیسم به مفهوم «سیاست قدرت» محسوب می‌شود. در فضای بین‌المللی که نشانه‌هایی از سیاست قدرت مورد تأکید قرار می‌گیرد، مؤلفه‌های حقوقی و اعتماد دیپلماتیک نمی‌تواند آثار موثر و سودمندی برای کشورها داشته باشد.

در رهیافت رئالیستی، موضوعاتی همانند اخلاق و اعتماد نشانه‌هایی از کنش «انسان اخلاقی» است.

در حالی‌که واقع‌گرایی سیاسی، مبتنی بر برداشتی کثرت‌گرا در روند مذاکرات دیپلماتیک و الگوهای تنظیم توافق راهبردی است.

هرگونه کنش دیپلماتیک در شرایطی می‌تواند به مطلوبیت‌ها و نتایج موثری منجر شود که از «عقلانیت و خرد سیاسی» برخوردار باشد.

مفاهیمی همانند قدرت، صلح و دیپلماسی دارای پیوند درهم تنیده‌ای با یکدیگر بوده و عدم توجه به هر یک از مفاهیم یادشده آثار مخاطره‌آمیزی را برای صلح و آینده سیاسی کشورها خواهد داشت. دیپلماسی هسته‌ای ایران در شرایطی آغاز شد که نشانه‌هایی از «انتظار سود»، «اجتناب از زیان» و «احترام به فرآیندهای دیپلماتیک» شکل گرفته بود.

پایان دادن به تحریم‌های اقتصادی و فناورانه را می‌توان اصلی‌ترین هدف ساختار و مقامات سیاسی ایران دانست که دیپلماسی پردامنه، پیچیده و طولانی را آغاز کردند.

برنامه جامع اقدام مشترک را می‌توان نتیجه 22 ماه دیپلماسی برای ساختن موقعیت جدید دانست. واقعیت آن است که هر فرآیند دیپلماتیک براساس نتایج حاصل از آن مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

دیپلماسی را می‌توان بخشی از «بازی راهبردی» دانست که هر بازیگر برای نیل به «حداکثر مطالبات ممکن» از الگوی «پرس همه‌جانبه» استفاده می‌کند. بی‌توجهی به چنین الگویی، نتایج پرمخاطره‌ای برای بازی و کارگزاران درگیرشده در محیط دیپلماتیک و راهبردی خواهد داشت.

زمانی که اولین دور مذاکرات هسته‌ای آغاز شد، نگرانی تحلیلگران موضوعات راهبردی درباره نتایج مبتنی بر عدم توازن حقوق و تکالیف را برانگیخت.

چنین فرآیندی منجر به بیان رویکردهای متفاوت و متعارض در ارتباط با روند دیپلماسی هسته‌ای شد.

ادبیات انتقادی افرادی که در گام اول دیپلماسی هسته‌ای از توافق انجام‌شده حمایت به‌عمل آوردند، نشان می‌دهد که زمینه برای بی‌اعتمادی فراگیر و احساس زیان به‌وجود آمده است.

بسیاری از منازعات بین‌المللی در دوران بعد از «مصالحه مبهم» شکل گرفته است. مصالحه مبهم این ویژگی را دارد که زمینه بازتولید تضادهای ژئوپلیتیکی و راهبردی کشورها را به‌وجود می‌آورد. چنین تضادهایی در دوران بعد از «ماه عسل دیپلماتیک» حاصل می‌شود.

آمریکایی‌ها احساس می‌کنند که به اهداف و مطالبات خود نایل شده‌اند، بنابراین هیچ‌گونه ضرورتی برای پاسخ به انتظارات ایران نمی‌بینند. مقامات ایرانی نیز احساس می‌کنند که تکالیف خود را اجرا کرده اما هیچ‌گونه حقوق و مطالبه‌ای نداشته‌اند.

در چنین شرایطی امکان بازتولید روش‌هایی وجود دارد که زمینه‌های لازم برای رقابت، گسترش تضاد و رویارویی سیاسی و امنیتی را در آینده‌ای نزدیک اعاده خواهد کرد.

چنین فرآیندی نشان می‌دهد که کشورها در شرایطی می‌توانند از جنگ اجتناب کنند که از قدرت بازدارنده لازم و مؤثر برخوردار باشند.

چنین قابلیتی را ایران در دوران قبل از دیپلماسی هسته‌ای دارا بوده است. کشوری که قابلیت‌های تکنیکی، ابزاری و زیرساخت‌های خود را در روند دیپلماسی از دست بدهد، بیش از گذشته در معرض تهدیدات امنیتی و راهبردی قرار‌خواهد گرفت.

هم‌اکنون تمامی مراحل پیش‌بینی‌شده برای پایان یافتن تحریم‌ها براساس وعده‌های ارائه‌شده از سوی کارگزاران دیپلماتیک ایران سپری شده است، اما نشانه‌ای از امید برای اعاده موقعیت اقتصادی و اجتماعی ایران در تعامل مؤثر و سازنده با سیاست بین‌الملل مشاهده نمی‌شود.

بسیاری از فرآیندهای اعمال‌شده علیه ایران بیانگر آغاز محدودیت‌های جدید در برابر الگوهای کنش راهبردی ایران محسوب می‌شود. اقتدار سیاسی و امنیتی ایران در فضای لوایح تنظیم‌شده از سوی کنگره آمریکا به چالش فراخوانده شده است.

واقعیت‌های موجود بیانگر آن است که نه‌تنها محدودیت‌های ناشی از تحریم اقتصادی و راهبردی ایران در دوران بعد از برنامه جامع اقدام مشترک کاهش پیدا نکرده، بلکه نشانه‌هایی از محدودیت‌های جدید ناشی از کنش کنگره و دیوان عالی ایالات متحده، زمینه‌های لازم برای افزایش تضادهای ایران و ایالات متحده را به‌وجود آورده است. واقعیت آن است که در حوزه سیاست بین‌الملل، هرگونه تصمیم‌گیری راهبردی براساس نیاز متقابل و معادله قدرت حاصل می‌شود.

شکل‌گیری فاز جدیدی از محدودیت‌های راهبردی علیه ایران در نهادهای سیاسی، قانونگذاری و امنیتی ایالات متحده را می‌توان به‌عنوان گام اول تضادهای جدید در روابط متقابل، منطقه‌ای و بین‌المللی دانست.

طبیعی است که اعمال چنین محدودیت‌هایی می‌تواند زمینه‌های لازم برای انجام اقدامات متقابل از سوی ایران را به‌وجود آورد.

بدترین وضعیت در شرایط متقابل کشورها مربوط به شرایطی است که برخی از آنان احساس کنند در روند مذاکرات، توافق و سازش به نتایج موثر و مطلوبی نایل نشده‌اند.

مقام معظم رهبری در سخنان 11 مرداد 1395 و درباره نتایج حاصل از برنامه جامع اقدام مشترک، بر این موضوع تاکید داشتند که تجربه برجام به ما می‌گوید که این کار [مذاکره منطقه‌ای با آمریکا] سم مهلک است.

چنین رویکردی به‌معنای آن است که هرگاه دیپلماسی و کنش راهبردی بدون توجه به نشانه‌هایی از جمله چندجانبه‌گرایی ادراکی باشد، نتایج مبهمی در روابط خارجی کشورها و سیاست بین‌الملل ایجاد می‌کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 563806

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =