حادثه وقتی رخ میدهد، وقتی سروصدا میکند، وقتی خبرساز میشود، آن زمان است که به یک کلاف سردرگم پیچیده تبدیل میشود. مثل گرهای کور که هر کس نظری متفاوت درباره آن میدهد. هرکس از نگاه خودش در مقام دفاع برمیآید که همینها تکذیبها و تأییدهایی را در پی دارد. مثل حادثهای که سه ماه پیش در پارک کوهسار برای فاطمه ٥ ساله رخ داد و این دختربچه در مقابل چشم مادرش در آبنمای پارك کوهسار جان باخت.
حالا بعد از گذشت این سه ماه، اما حادثهاي تلخ مشابه با مرگ فاطمه کوچولو رخ داده است. این حادثه دردناک که شنبه شب در بوستان الغدیر رخ داد را میتوان یکی از همین حادثههای حاشیهساز دانست که با گذشت سه روز همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. هنوز مشخص نیست که علی ١٣ساله قربانی چه سهلانگاری شده و علت اصلی مرگش چه بوده است. هر کس چیزی میگوید. یکی برقگرفتگی و دیگری ضربه سخت به سر علی را علت اصلی مرگ او میداند. تنها چیزی که مشخص است، این است که علی برای برداشتن توپ خود به داخل آبنمای بوستان الغدیر رفته و جان باخته است.
رحمتالله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران یکشنبه شب دو روایت از مرگ کودک ۱۳ساله را فاش کرد و گفت: یکسری گزارشها حاکی از آن است که این پسربچه ۱۳ساله برای خارج کردن توپ وارد آبنما شده و دچار برقگرفتگی و سوختگی ناشی از آن میشود؛ اما گزارش دیگر مبنی بر آن است که بعد از افتادن توپ به داخل آبنما، علی قصد ورود به آن را داشته که توسط دو کودک دیگر داخل آب هل داده میشود و بر اثر برخورد با جسم سخت فوت میکند. با این حال هیچیک از این گزارشها هنوز تأیید نشده است و باید پزشکی قانونی بررسیهای خود را انجام داده و نتیجه را اعلام کند.
این در حالی است که پدر علی میگوید: پزشکی قانونی مرگ پسرم را كه بر اثر برقگرفتگی بود، تأیید کرده و به خود من اعلام کردند که هیچ ضربهای به سر علی نخورده است. یکشنبه صبح بود که برای تحویل جسد پسرم به پزشکی قانونی مراجعه کردم و آنها هم گفتند علی، پسرم تنها بر اثر برقگرفتگی جان باخته و هیچ علت دیگری عامل مرگ او نیست. برای همین قصد دارم پس از برگزاری مراسم پسرم این موضوع را از لحاظ قانونی پیگیری کنم.
با این حال رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران در اینباره گفت: آبنما ارتفاع کمی داشته و عمق آن بیش از ۳۰ سانتیمتر نبوده و هیچ کابلکشی برقی هم داخل آبنما نبوده است. برای همین قطعا شهرداری باید مستندات خود را در این زمینه ارایه کند و اگر نیاز شد، کارشناسان کمیته ایمنی مدیریت بحران موضوع را بررسی کنند تا درنهایت بتوانیم به یک جمعبندی برسیم.
برق آبنما علی را کشت
دو روز ازحادثه پارک الغدیر شمیران نو میگذرد. حادثهای که درآن علی پسربچه ١٣ساله به دلیل اتصال سیم برق در آبنمای این پارک دچار برقگرفتگی شد و در دم جان سپرد. اتصال سیم برق آبنمای پارک خیابان هنگام در حالی جان علی را گرفت که پیش از این هم موارد مشابه دیگری در بوستانها و فضاهای سبز شهری بلای جان همسن و سالهای علی شده بود و خانوادههای زیادی را داغدارکرده بود.
بلافاصله پس از مرگ علی هوشنگی در پارک الغدیر روایتهای متفاوتی از این حادثه مطرح شد. مردمی که در هنگام وقوع حادثه در محل حضور داشتند، علت مرگ علی را برقگرفتگی در آبنمای پارک عنوان میکنند، ادعایی که البته پزشکان بیمارستان الغدیر و پزشک قانونی هم آن را تأیید میکند. در مقابل اما مسئولان پارک الغدیر و برخی مدیران شهرداری منطقه ٤ تهران معتقدند كه این نوجوان ١٣ ساله از سوی همبازیهایش به داخل آبنما پرتاب شده و سرش به جسم سختی برخورد کرده و همین مسأله باعث مرگ او شده است. این اظهارات در حالی است که تاکنون شهردار تهران در خصوص این حادثه اظهارنظری نکرده و نتیجه را به بعد از اعلام نظر رسمی پزشکی قانونی موکول کرده است. با این حال شهردار تهران دستور تشکیل تیم ویژه برای بررسی فوت علی هوشنگی صادر کرده است.
اما اینطور که امیر هوشنگی، پدر علی میگوید، پزشکی قانونی علت مرگ علی را برقگرفتگی اعلام کرده و برخورد جسم سخت به سر یا سایر نقاط حیاتی بدن را قویا رد کرده است. او در توضیح بیشتر میگوید: من به همراه برادر علی و یکی از اقوام یکشنبه صبح برای تحویل گرفتن جسد به پزشک قانونی رفتیم. پس از طی مراحل اداری هنگام تحویل دادن جسد، پزشک قانونی به ما گفت که مرگ علی به دلیل برقگرفتگی بوده و هیچ نشانهای از ضربه مغزی یا خفگی در آب مشاهده نشده است.
او ادامه میدهد: من همان روز قبل از رفتن به پزشک قانونی از شهرداری شکایت کردم؛ البته این چندروز درگیر مراسم کفن و دفن علی هستیم، بعد از مراسم ختم حتما وکیل میگیریم تا مشخص شود که چه کسی یا کسانی مقصر مرگ فرزندم هستند.
پدر علی در پاسخ به این پرسش که تاکنون مسئولان شهرداری وعدهای برای جبران خسارت و هزینههای کفنودفن به آنها دادهاند، میگوید: تا این لحظه کسی از طرف شهرداری با من صحبتی نکرده، البته چند نفری از شهرداری برای عرض تسلیت به خانه ما آمدند، در مراسم تشییع جنازه و خاکسپاری علی هم تعدادی از مسئولان شهرداری حضور داشتند، ولی در خصوص هزینه و دیه علی هیچ صحبتی انجام نشده است.
پدر علی به وضع زندگی و شرایط مالی خانوادهاش هم اشاره میکند: من نگهبان یک مجتمع تجاری هستم؛ درآمد بالایی هم ندارم، همسرم خانهدار است و حاصل زندگی ما هم دو پسر بود که حالا علی به خاطر بیمسئولیتی عدهای ما را تنها گذاشت. ما زندگی سختی داریم، ٤سال است که توانستم ٢ اتاق اجاره کنم، خانه ما آنقدر کوچک است که در این چند روز جایی برای پذیرایی از ميهمانها نیست. ماهی ٥٠٠هزار تومان اجاره، با درآمد کمی که دارم، واقعا سخت است. حالا با این همه مشکلات، غم از دست دادن فرزند هم جگر من و مادرش را سوزانده.
روز مرگ فاطمه برایم تداعی شد
به ٩٠ روز پیش برمیگردیم. روز تلخی که فاطمه ٥ساله در پارک کوهسار هنگام آخرین بازی زندگیاش در آبنمای پارک افتاد و در مقابل چشمان مادرش تمام بدنش تکه تکه شد. ساعت ٢٠:٤٢ چهارم خرداد سال جاری، آن روز شوم فاطمه قربانی شد. ٩٠ روز گذشت؛ هنوز هم مادر فاطمه به سوگ دخترش نشسته و هر روز با رفتن به سر مزار دخترش، ثانیههای دردناک جان دادن او را در مقابل چشمانش میبیند؛ مثل یک فیلم ترسناک و غمگین هنوز هم در ذهنش تکرار میشود. با این حال هنوز هم ضد و نقیضها در مورد مقصر مرگ این کودک ٥ ساله زیاد است.
عدهای همچنان مادر این کودک را نشانه گرفته و او را مقصر مرگ دخترش میدانند. او در رابطه با این موضوع میگوید: سه ماه گذشته ولی هنوز هم گاهی اوقات فاطمه را در خانه صدا میزنم. هنوز باورم نمیشود که دختر ٥سالهام را از دست دادهام. هر روز سر مزارش میروم و آن لحظههای وحشتناک را به یاد میآورم. من دخترم را در مقابل چشمانم از دست دادم، ولی هنوز میگویند که من مقصر هستم. میگویند چرا دست دخترت را نگرفتی و مراقبش نبودی! آنجا پارک بود، کدام مادری در پارک دست فرزندش را میگیرد و او را از خودش دور نمیکند. پارک جای بازی بچههاست. باید آنها را رها کرد و دورا دور مراقبشان بود. ولی باز هم میخواهند مرا مقصر نشان دهند. با این حال چند وقت پیش پیمانکار پارک مقصر شناخته شد؛ اما با وثیقه همچنان آزاد است.
این زن ادامه میدهد: قرار است نصف دیه به دخترم تعلق بگیرد ولی هنوز هیچ پولی دریافت نکردهایم. اما در رابطه با مراسم و دلجویی مسئولان باید بگویم که آنها برایمان سنگ تمام گذاشتند و هم به ما سر زدند و هم مراسمهای خوبی برای دخترم گرفتند. ولی تا به این لحظه هیچ پولی دریافت نکردیم. با این حال هر روز پیگیر این پرونده هستیم و آن را رها نمیکنیم.
این مادر در رابطه با مرگ علی ١٣ساله در بوستان الغدیر میگوید: وقتی این خبر را شنیدم، اشک در چشمانم جاری شد. باز هم لحظه مرگ فاطمه برایم تداعی شد. با اینکه ما شنیدیم او را هل دادهاند و سرش به سنگ خورده و جان باخته ولی باز هم میدانستم که مرگش بیشباهت با مرگ دخترم نیست. برای همین به شدت ناراحت شدیم. تنها چیزی که میتوانم به خانواده علی بگویم این است که دلم میخواهد بدانید ما در غم شما شریک هستیم و با تمام وجود این روزهای دردناکتان را درک میکنیم. خیلی دوست دارم که خانواده علی را از نزدیک ببینم و با آنها ابراز همدردی کنم و بگویم ما را هم در غم خود شریک بدانید. حتی یکشنبه صبح هم وقتی به مزار دخترم رفته بودم، خیلی سعی کردم مزار علی را هم پیدا کنم و سری بزنم تا شاید خانوادهاش را ببینم، ولی متأسفانه موفق نشدم. با این حال به مراسم ختم او میروم و با مادر علی همدردی می کنم.
۴۲۲۳۶
نظر شما