۰ نفر
۳۰ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۳:۱۱

بی شک حادثه غدیر به امامت مربوط می شود؛ اگر امامت نبود، اسلام نابود می شد.

اما اینکه از غدیر چه پیام ها و تفاسیر صورت گرفته، اینکه غدیر چقدر مورد شناخت عمیق و جهانی واقع شده است و پس از قرن ها گذشت زمان، همواره ضرورت گفت وگو درباره این رخداد قطعی تاریخ وجود دارد، مسائلی هستند که در گفت وگو با رئیس بنیاد تاریخ مطرح کردیم.

حجت الاسلام عبدالمجید معادیخواه به مسائلی درباره برخوردها و قرائت های از غدیر انتقاد دارد. گفت وگوی خبرآنلاین را با این کارشناس تاریخ اسلام می خوانید:

اصل ماجرای غدیر در تاریخ قطعی است اما خطبه بلندی به نام خطبه غدیر وجود دارد که شما معتقدید این خطبه بلند در هیچ منبعی به این شکل وجود ندارد. چرا؟

جای هیچ شکی نیست که رخداد غدیر، بسیار مهم و سرنوشت ساز بوده است. بسیار لازم است که ما تاریخ این رخداد را به طور دقیق بیابیم و با استحکام پای آنچه که می توانیم اثبات کنیم، بایستیم، اما در این زمینه نه تنها از دروغ بلکه از حرف سست باید دریغ کنیم چون حرف سست ما دستاویزی در دست مخالفان می شود. جای هیچ شکی نیست که آیه اکمال دین و اتمام نعمت مربوط به مساله غدیر می شود حتی اگر به گفته عده ای در عرفه نازل شده باشد. مطلب مهم این است که دقت در این آیه نشان می دهد، بر حسب ارزیابی پیامبر(ص) این اقدام مشکل داشت، اما خداوند ایشان را به انجام آن ناگزیر کرده بود. رمز گشایی و توضیح چنین مطالبی احتیاج به کارهای اساسی دارد. این مساله معرکه درگیری فرق بوده و در آن تخاصم و ستیز است و به مجرد اینکه تخاصم پیدا شود، راه تحقیق بسته می شود.

قدر مسلم حادثه غدیر به امامت مربوط می شود؛ امامت فرایندی است که دو قرن کارنامه دارد و اگر کسی تاریخ اسلام را نگاه کند مشخص است، اگر امامت نبود، اسلام نابود می شد. اما عرض کرده ام که خطبه بلند غدیری که امروز خوانده می شود، خطبه ای طولانی است که با این ترتیب در هیچ منبع معتبری نیامده است. ممکن است هر تکه ای از آن را در جایی پیدا کنیم که بعضی از آنها سست و برخی درست است. یکی دیگر از دلایلی که روشن می کند این خطبه معتبر نیست، این است که اگر چنین خطبه ای صحت داشت، مرحوم امینی آن را در الغدیر می آورد؛ در این میان سکوت بزرگان ما در برابر این اتفاق، یک فاجعه است. کسی منکر حساسیت مرحوم امینی نسبت به الغدیر نیست و همه می دانند که مرحوم امینی حتی از آوردن مطلبی مساله دار هم دریغ نمی کند چون می خواهد آنها را در کنار هم بیاورد و حجم مطالب را زیاد کند.

درست است که موضوع کار مرحوم امینی ادبیات الغدیر بوده و جمع آوری شعرهایی که به عنوان این رخداد در تاریخ اسلام از عواطف مردم جوشیده، کار بسیار با ارزشی است، اما کسی که چنین کاری می کند و همه وجودش عشق به امام علی(ع) و غدیر است، اگر خطبه ای را از پیامبر(ص) سراغ داشته باشد امکان ندارد از آن بگذرد.

به جز نبود فضای سالم و مناسب برای انجام گفت وگو، اشخاصی هم که می خواهند وارد چنین بحثی شوند فقط غدیر سرایی می کنند نه غدیر شناسی. غدیر سرایی بدون دروغ بسیار با ارزش است و ما در این زمینه کتاب ها و مطالب بسیاری داریم، اما غدیر سرایی نباید جای غدیر شناسی را بگیرد.

در خصوص اصل واقعه غدیر در در حجه الوداع پیامبر(ص) همه اتفاق نظر دارند که این موضوع رخداده است. اما مساله تفسیرهایی است که از متن بیان حضرت رسول شده است. این بیان ها و تفاسیری که از بیان پیامبر می شود به چند دسته تقسیم میشوند؟

در رمزگشایی از این متن «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» قرائت ها و حرف و حدیث ها زیاد و درگیری فراوان است. به صورتی که تحقیق درباره آن طلسم شده و مدار بسته یی از ستیز و ستایش شکل گرفته است.
طبعا در قرائت غالب و رسمی اسلام یعنی اسلام اهل تسنن انکار می شود که این واقعه ربطی به رهبری و امامت دارد، اما اقلیتی با ترس و لرز و وحشت می کوشید در برابر این قرائت رسمی، تفسیر دیگری داشته باشد.

بعدها این اقلیت هم دچار مشکلاتی چون غلات شد و در نتیجه این قرائت اقلیت هم از آسیب ها مصون نماند. اما به طور کلی کفه این قرائت یعنی قرائت شیعه سنگین تر است. البته حرف های سطحی در برخی سایت ها درباره اینکه غدیر بیابان خشک و بی آب و علف نیست و درخت دارد و اینها زیاد گفته می شود. این حرف ها شوخی است. اما اینکه پیامبر(ص) کاروانی را نگه دارد و درباره شخصی چنین حرفی را بزند نمی توان گفت صرفا به خاطر جوسازی رخ داده است.

پیامبر در این سفر فرصت های دیگری هم داشته است، اما این را که وسط راه کاروان را نگه می دارد نمی توان تنها به واکنش عاطفی پیامبر(ص) و صواب دید شخصی ایشان نسبت داد. اما متاسفانه به دلیل آنکه از روز نخست، غدیر زندانی قدرها شد و بازی سیاست نگذاشت که آن را به صورت طبیعی بنگریم و به دلیل فاجعه تعطیلی قلم و تحریم نگارش و مسائل دیگر، پرسش های بسیاری درباره این رخداد بی پاسخ است و نمی دانیم که مسکوت ماندن غدیر به چه دلایل اجتماعی و سیاسی ای رخ داده است و در ثقیفه کسی از غدیر حرفی نزده است. حتی خود علی ابن ابیطالب(ع) کمتر در این زمینه حرف زده است، تنها یک بار ایشان استشهادی بعد از جنگ صفین در این زمینه کرده است.

به تصور من ایشان شاهد آن بوده اند که کسانی که شاهد آن قضیه بوده اند، از دنیا رفته اند (در جنگ صفین صحبت از شهادت 25هزار نفر از یاران امیرالمونین(ع) است)، لذا لازم دانسته اند که استشهادی بجویند از یاران که چنین واقعه یی رخ داده است. این استشهاد در تاریخ ثبت شده است. اما ایشان در بسیاری موارد دیگر به این واقعه اشاره نکرده اند.

چنین واقعه بزرگی و چنین روایت مهمی به راحتی پس از فوت پیامبر کنار گذاشته می شود. چرا؟ چه عواملی موجب می شود که پیام غدیر فراموش شود؟

آنچه به ما کمک می کند این معما را دریابیم، بحث گفتمان و گفتمان سازی است. سخن یک مقوله است و گفتمان مقوله دیگری است. متاسفانه غدیر در آن دوره گفتمان نشد، سخنی بود و فراموش شد. یعنی کوشیدند با گفتمان های دیگر آن را به حاشیه برانند. یکی از اتفاقات هم همین فاجعه تعطیلی قلم بود که به این مسکوت ماندن غدیر کمک کرد. یعنی خیلی از سخنان پیامبر(ص) بود که اگر توسط مردم نگاشته می شد، به طور طبیعی به پیدایش یک گفتمان طبیعی کمک می کرد. اما وقتی اینها نبود، افراد از فرصت ها استفاده می کردند و گفتمان های دیگری را شکل می دادند. تفاوت گفتار و گفتمان، بسیار ظریف است. هر گفتاری، گفتمان نمی شود.

اصل گفتمان نشدن غدیر یک بحث است و بحث دیگر اینکه چه قرائت هایی در شیعه از غدیر غلبه پیدا می کند. از سوی دیگر موضوع غدیر به موضوع اختلاف و درگیری تبدیل شده . آیا نمی شود این موضوع بعد از چندین قرن به موضوعی برای گفت وگو بین علما تبدیل شود؟

بحث گفتمان سازی در اینکه کدام قرائت از غدیر مسلط می شود، اهمیت دارد. اتفاقا یکی از مسائلی که در ارتباط با غدیر می تواند مطرح شود این است که چرا در جهان اسلام گفت وگو صورت نمی گیرد؟ چرا همواره با هیاهو به عواطف و احساسات دامن می زنند؟ در هر سوی نزاع نیز این فقدان رواداری را شاهدیم، ائمه(ع) و امیرالمومنین(ع) از این رفتارها ناراحت هستند.

ما باید گفت وگو را تجربه کنیم و اصرار نداشته باشیم که شیعه سنی شود یا سنی شیعه شود. هر گروهی مواضع کلامی و دینی خودش را دارد و ما باید بتوانیم با گفت وگو در گره گشودن از معماهای تاریخ راهی بیابیم. اگر وضع موجود تاریخ نگاری به همین منوال ادامه پیدا کند، متاسفانه تاریخ مان را همواره باید دیگران بنویسند یا دیگران به نگارش آن خط دهند. این خیلی دردناک است که شناسنامه هویت ملتی را دیگری بنویسد و سایه سلطه دیگری بر آن بیفتد. در دنیا بیشترین بها را به روش شناسی تاریخ می دهند، در حالی که ما با روش شناسی تاریخ بیگانه ایم و آن را جدی نگرفته ایم: نه در حوزه و نه در دانشگاه. متاسفانه تعصب در بسیاری از موارد حرف اول را می زند و مانع از هر گونه نگاه متفاوت و نوآوری می شود.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 580937

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 12 =