صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می‌نویسد: نه ایران و نه عربستان نمی‌توانند، جغرافیا و ماهیت غالب شیعی و وهابی خود را تغییر دهند ولی ترمیم روابط یک ضرورت دو‌طرفه است.

جنگها به یکباره آغاز نمی گردد. در دنیایی که برای کنترل بحران ها و... تلاش می شود نظامیان صدای سیاسی نداشته باشند، زبان دیپلماسی زبان تهدید می گردد. وزیر خارجه دولتی که تدبیر، نقطه امید آن است، با زبانی سخن می گوید که بیش از امید، بیم را در ذهن ها متبادر می نماید. دو ادبیات بکار گرفته شده توسط ظریف در بیانیه سالگرد منا و مقاله نیویورک تایمز چندان با رسالت وزارت خارجه و مضاعف بر آن در راستای تنش زدایی دولت تدبیر و امید نبوده و نیست.

با وجود انقلاب اسلامی و هزینه های پرداختی ایران برای وحدت میان مسلمانمان، شیعه کماکان از یک تنهایی و غربت تاریخی رنج برده و می برد. اندیشه وهابی اگرچه اندیشه غالب جهان اهل تسنن نیست، اما هنگامی که در تقابل با ایران شیعی می ایستاد، حتی ترکیه سکولار نیز در کنار آن قرار می گیرد. ما نمی توانیم دنیا را با عینک خود و یا منطبق با آرزوهای خویش تحلیل و قضاوت نمایم.

نباید دلخوش به عدم استحکام نظام عربستان بود. رژیم آل سعود در حال حاضر قدیمی ترین نظام سیاسی منطقه بوده و در نگاه کلان پیوندهای قوی با غرب به ویژه آمریکا بر مبنای و ملاحطات متقابل داشته و در عین حال روابطی عمیق با دنیای اسلام داشته و دارد. نگاه ما به این نظام چهره ای ارتجاعی را به تصویر می کشد و نگاه سعودی از ایران نیز نظامی را به تصویر می کشد که تلاش دارد با نفوذ سیاسی عرصه را بر اسلام تسنن تنگ نماید.

تصویرهای ذهنی حاصل برداشت هایی است که ما کار چندانی در تغییر آن نمی توانیم انجام دهیم. با این وجود باید از جایی شروع کرد و اگر زمینه ای نیست، بستری برای تغییر ذهنیت ها فراهم ساخت. بحران ها فرصتی است که هنر سیاست و سیاستمداران به هنگام آن، باید تبلور یابد. فضای روابط میان تهران و ریاض به اندازه ای بحرانی است که سخن گفتن از ضرورت کاهش بحران با سعودی سخت و شاید برای طراح آن هزینه داشته باشد. اما هر کس که دغدغه اسلامی و ملی دارد باید راهکار کاستن از این دغدغه ها را از نگاه خود بیان نماید تا راهنمایی برای انتخاب باشد.

نه ایران و نه عربستان نمی توانند جغرافیا و ماهیت غالب شیعی و وهابی خود را تغییر دهند. از این منظر و با توجه به همسایگی و الزامات فراوان ناشی از آن، ترمیم روابط تهران و ریاض یک ضرورت دو طرفه بوده و باید از دغدغه های عرصه سیاست خارجی ایران و عربستان باشد. در سخت ترین شرایط نیز، باید برای شروع، نقطه آغازی ساخت. توجه داشته باشیم بذر پایان جنگ سرد میان مسکو و واشنگتن در اوج جنگ سرد و لفاظی های آن پاشیده شد.

یادمان نرود ضرورت های مترتب بر منافع ملی با وجود آنکه امام (ره) گفته بود اگر از صدام بگذرم، از آل سعود نخواهم گذشت، با اعمال مدیریت مبتنی بر حل بحران، توانست روابط ایران و عربستان را نه تنها ترمیم کرده بلکه آن را نماد دو بال اسلام بنماید. امروز هرچند شرایط تغییر کرده و سخت تر شده است، اما باید تلاش کرد ایران و عربستان نه دو بال اسلام، بلکه دو خصم درون اسلامی نشوند.

ایران و عربستان دو واقعیت ژئوپلیتیک و تاثیرگذار منطقه و به تعبیر کلان، جهان اسلام هستند و خواهند بود. تغییر ساختاری این معادله در دست هیچ یک از این دو نیست اما می توان از نیروی هر یک برای تضعیف دیگری و در نگاه وسیع تر جهان اسلام سود جست. اگر این درک را بتوان درد مشترک کرد و به این نتیجه رسید که با گفت وگو می توان به راه حل های بهتر رسید، آن گاه می توان به استقرار آرامش در منطقه کمک کرده و صلح را جایگزین جنگ ویرانگر در منطقه کرد. ادبیات سلحشورانه جایی در صحنه سیاست و خصوصا در سیاست خارجی ندارد. در عرصه سیاست، توان و مساعی را باید در تبدیل دشمن به رقیب و رقیب را به همکار به کار گرفت. تخریب، کاری ساده و کم هزینه است. سازندگی و به کارگیری سیاست ایجابی، صبر و تدبیر می خواهد.

میدان عمل دولت تدبیر و امید تنها حوزه سیاست داخلی نیست و در سیاست خارجی نیز منحصر به موضوع هسته ای نمی شود. ایران در ارتباط با همسایگان، جدی ترین مشکل را با عربستان دارد. این مشکلی است که قابلیت گسترش درون و برون مرزی دارد. اگر توانستیم با آمریکا مذاکره کنیم، در تکمیل آن می توان در منطقه نیز با عربستان گفت وگو کرد. نباید اجازه داد در سرزمین مسلمانان، بیگانگان مدیریت جنگ کنند. ذهنیت مبتنی بر مذهب، اگر تحریک برای جنگ مذهبی نباشد، نهادینه نمودن صف بندی ها و سیاست گذاریها بر مبنای مذهب می باشد.

ضروری است بدانیم بعضا هدف ایجاد درگیری های کوچک، مقدمه سازی برای درگیری های بزرگ و تغییرات وسیع است. جنگ امروز در خاورمیانه یک جنگ داخلی است و هر کس روایت خاص خود از جنگ را دارد. جنگ ها به طور کلی کمتر پیروز دارند و جنگ داخلی هیچ پیروزی ندارد. در جنگ های درون تمدنی و در نگاه دو طرف جنگ، کشته های تشییع شده در تابوت ها همه شهیدند و ... در حالی که سخت است بتوان عنوان کشته های درون تابوت را نام شهید داد. شاید همین نکته کافی باشد برای آنکه به جای فریاد جنگ، سرود صلح سر داد. برای رسیدن به صلح، باید روایت ها را به هم نزدیک کرد. احترام به حقوق متقابل در تعریف منافع و حوزه های نفوذ، هموارکننده دور شدن از سیاست تقابلی و نزدیک شدن به نگاه تعاملی است. برای تغییر میدان جنگ به صحنه صلح، باید نگاه ها و ذهنیت ها را تغییر داد و به نقطه تعادل رسید. با نگاه های متخاصمی که یکی ظهور داعش را حاصل وهابیت و دیگری حاصل بی توجهی به سنی ها می داند، نمی تواند پل صلح ساخت.

در حال حاضر که رویه و صف بندی فعلی در روابط ایران و عربستان، چشم انداز تیره و تاری را نشان می دهد، باید با دوراندیشی راهی یافت و اگر راهی نیست، راهی ساخت. نباید به گزینه جنگ فرصت ظهور داده و به نقطه بدون بازگشت رسید. جنگ و صلح مسیر دوطرفه است. همان گونه که هیچ جنگی به یکباره آغاز نمی شود، صلح نیز به یکباره آغاز نمی شود. در روزهایی که زبان تهدید و جنگ زبان مسلط شده است، هر چند سخن گفتن از صلح دشوار باشد باز برای دور شدن از سایه شوم جنگ باید از صلح گفت و نباید میدان سیاست را آلوده به رجز و حماسه کرد. بزرگی و غرور ملی ایرانیان، حاصل فداکاری های طولانی بوده و باید با بکارگیری سه عنصر عزت، مصلحت و حکمت، آن را پاسداری کرد.

52311

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 581357

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 16 =