چشم، جای دوری نمیرویم. این روزها فروش چندین میلیاردی فیلم سینمایی «اخراجیها2» به کارگردانی «مسعود دهنمکی» و رکورد بیسابقهاش در سینمای ما، نقل محافل است.
قاطبه منتقدان و شماری از دستاندرکاران سینمایی، آن را در درجهبندی کیفی خود کمارزش قلمداد میکنند و در همین حال، عموم مردم به تماشایش مینشینند و بنابه اخبار و اقوال، در سانس نیمه شب سینماهای شهر، فرصت دیدنش را مییابند. راز آن انکار و این اقبال در چیست و آیا فقط در سینمای ایران اتفاق افتاده است و در حوزههای دیگری چون ادبیات، موسیقی و ... ردپایی از آن نمیتوان دید؟
بدون هیچ مقدمهچینی ملالآور باید گفت شاید خیلی هم غیرطبیعی نباشد، چرا که طی این سالها آنقدر به ظواهر و امور جاری بسنده کردهایم و خود را در کمیات امور غرق، که کمتر فرصت یافتهایم به چگونگی شکلگیری ذائقه بصری مردم فکر کنیم. در حوزه ادبیات داستانی هم کتابی چون «دالان بهشت» به قلم «نازی صفوی» رکورد چاپ سیام را در تابستان سال پیش از سرگذراند و جماعتی کتاب را دست به دست کردند و ورق به ورق خواندند. اتفاقاً وقتی مرور میکنیم میبینیم هیچ منتقد ادبی، ستارهای به سینه کتاب الصاق نکرد و آن را جدی نگرفت هر چند که شماری از ادبیخوانان کشور را، به خود مشغول کرده بود.
روشن است که ذائقه مردم و سطح سلیقه هنری و ادبی هر جامعهای دفعتاً ساخته و پرداخته نمیشود و ظرفیت جامعهشناختی مردم در حوزههای فرهنگی بیشناخت دقیق نیازهای متنوع و متکثر عامه و خاصه قوام نمییابد؛ خلایی که هیچگاه نخواستهایم به درستی به آن فکر کنیم و با چماق خواسته عموم، صورت موضوع را منتفی شده تلقی کردهایم. بیایید به مردم حق بدهیم وقتی راه را بر تولید اثر فاخر روز به روز تنگ کردیم و عرصه را برای آثار شکلی تخدیری فراخ، مردم هم اینگونه واکنش نشان دهند. ما چه درّی به آنان دادیم که خزف از آنان دریغ کنیم؟
نظر شما