شجاعی که انگار به بالاترین مرحله عرفان رسیده و خطکش اندازهگیری صلاحیت رسانهها شده، نگفته فوتبالیستی که شب بازی حساس تیم ملی در امارات، وقتی از اسپانیا به دبی میرسد، بیاجازه سرمربی تیم ملی، اردو را ترک میکند و به جایی که نباید برود، میرود و سپیده سحر برمیگردد، صلاحیت پوشیدن پیراهن تیم ملی را دارد یا نه؟! او حتی نگفته رسانهها از چه زمان صلاحیتشان را از دست دادهاند؟! نکند از همان روزی که صدهزار تماشاگر در بازی خانگی ایران مقابل کرهجنوبی یک فوتبالیست ناآماده و پراشتباه را هو کردند و رسانهها هم خبرش را منعکس کردند و نوشتند چرا این بازیکن ضعیف همیشه باید در ترکیب تیم ملی باشد، صلاحیتشان از دست رفته است؟!
شاید هم رسانهها اگر چشم و گوشبسته، از برخی چهرهها بنویسند، صلاحیتدار میشوند ولی اگر انتقاد کنند و خبرهای واقعی را بنویسند، صلاحیتشان زیر سؤال میرود؟!
رسانههایی که حالا از نگاه شجاعی صلاحیت ندارند، همانهایی هستند که تا به حال دهها بار از فساد در فوتبال نوشتهاند، با افشاگری پیرامون بزهکاری در فوتبال پایه، انحراف اخلاقی برخی مربیان، شبزندهداریهای برخی بازیکنان، بداخلاقیهای فوتبال، زد و بندهای مالی و تخلفات دیگر، جامعه را در خصوص آنچه پشت پرده اتفاق میافتد، بیدار کردهاند. همان روزها که شجاعی در اروپا فوتبال میکرد، این رسانههای ورزشی بودند که از فساد اخلاقی در فوتبال پایه و فساد مالی در فوتبال حرفهای مینوشتند!
شاید رسانهها باید ضرر میلیاردی آن بازیکنی که کیف و کفش از اروپا وارد کرد و در یکی از مراکز خرید بالای شهر تهران، فروشگاه زد و کارش نگرفت را بپردازند تا صاحب صلاحیت شوند. راستی، دور از جان شجاعی؛ دوستانی که از فعالیت عامالمنفعهشان در مناطق پایین شهر حرف میزنند، آیا به داراییهای بالای شهرشان هم اشاره میکنند؟!
حالا که همه از دیوار کوتاه رسانهها پریدهاند، تو هم بپر مسعود اما از دیوار که پریدی، لگد نزن... این دیوار پر است از نوشتههای روزنامهنگارانی که عکس قد و نیمقد تو را کنار نوشتههای مثبتشان منتشر کردهاند!
* این یادداشت در سرمقاله یکشنبه ۱۴ آذر روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.
نظر شما