فهیمه حسنمیری: فکر میکردند سر از بهشت درمیآورند. خطر را به جان خریدند و قبول کردند به صورت قاچاق از مرزها رد شوند. خبر نداشتند چه سرنوشتی در انتظارشان است. نمیدانستند درست وقتی روی آبهای مواج، با مرگ دست و پنجه نرم میکنند، وقتی گرسنگی میکشند و زیر آفتاب داغ، روی قایق کوچک، برای نجات جانشان دعا میکنند، قرار است نجات پیدا کنند اما راهی برزخ شوند. خبر نداشتند در همان زمان قانونی تصویب میشود که آنها را راهی یکی از محرومترین و دورافتادهترین نقاط دنیا میکند. این، سرنوشت پناهجوهای ایرانی است که میخواستند وارد استرالیا شوند، اما ناگهان در این کشور قانونی تصویب شد، قانونی که بر اساس آن استرالیا دیگر پناهجو نمیپذیرد. و این شد که این مهاجران، به جای شهرهای بزرگ استرالیا، به جزیرههای کوچک «مانوس» و «نائورو» رسیدند و حالا نمایش «مانوس»، کابوس زندگیشان را به طور مستند نمایش میدهد.
نازنین سهامیزاده، کارگردان این نمایش است و از وقتی خبری درباره این پناهجوها شنیده، تصمیم گرفته سرگذشتشان را به صحنه تئاتر بکشاند: شروع این ماجرا از یک تیتر خبرگزاری شروع شد، با خواندن آن، کنجکاو شدم که بدانم بر سر این افراد که در مانوس گیر کردهاند چه میآید، درباره آن جستجو کردم و به نتایج بیشتری رسیدم. آن زمان در حال اجرای تئاتر قبلی بودم، بعد که «چشم در برابر چشم» تمام شد فکر کردم حالا چه سوژهای را دنبال کنم. هیچ موضوعی راضیام نمیکرد چون تمام فکرم مشغول ماجرای این پناهجوها بود. بیشتر درباره این موضوع جستجو کردم، یکی از آنها را پیدا کردم، با او حرف زدم و با کمک او افراد دیگری را هم پیدا کردم. با آنها مصاحبه کردم و هنگامی که تحقیقاتم کامل شد، آنها را به نویسندهها دادم که متن نمایش را بنویسند.
تمام شخصیتهای این نمایش، حقیقی هستند، چه آنها که به ایران برگشتند و چه کسانی که زندگی در مانوس را با همه سختیهایش به برگشتن ترجیح دادند: همه این شخصیتها حقیقی هستند، با سه خانم در نائورو و پنج نفر در ماروس حرف زدم که حرفهای آنها را در این نمایش میشنوید. چند نفر از این افراد به ایران برگشتند که با آنها مصاحبه حضوری داشتم. مصاحبهها عینا پیادهسازی شده و لحن و جمله شخصیتها وفادارانه نگه داشته شده است. درواقع این نمایش، «ورباتیم» است یعنی کلمه به کلمه مصاحبههای پیاده شده، در متن اجرا شده است. همه تصاویری که نمایش داده میشود هم مستند است و با گذشت زمان، اتفاقات جدید را هم به آن اضافه میکنیم.
یکی از این اتفاقهای جدید، روی کار آمدن ترامپ بوده و مکالمهای که با نخست وزیر استرالیا داشته. ترامپ گفته «من این افراد را نمیخواهم»: همانطور که میبینید، در پایان این نمایش اشاره میشود که اواخر دولت اوباما، مساعدتهایی برای رفتن این پناهجوها به امریکا فراهم شده بود اما با آمدن ترامپ، این موضوع متوقف شد. ترامپ گفت این معامله بدترین توافق تاکنون است و ناگهان شادی و امید این افراد متوقف شد و نائورو در افسردگی شدیدی فرو رفت. بعد از این که با فرمان ترامپ توسط سیستم قضایی این کشور مخالفت شد، دوباره یک تیم امریکایی به مانوس و نائورو برگشت و کارش را برای مصاحبه با پناهجوها شروع کرد اما مشخص نیست که چه میشود و حالا باید دید در آینده چه تصمیمی برای مانوسیها و نائوروییها که بیشترشان ایرانی هستند گرفته میشود.
اما ایران برای این پناهجوها چه کرده؟ سهامیزاده میگوید: در حین تحقیقاتم به دو نفر برخورد کردم که گفتند یک سال است میخواهند به ایران بازگردند، پاسپورتشان را در دریا انداخته بودند و منتظر بودند وزارت خارجه ایران به آنها یک کد بدهد که به ایران برگردند. آنها حالا به ایران برگشتهاند و روند بازگشت کسانی که میخواهند بیایند تسریع شده، تا الان کارهایی انجام شده اما باید بیشتر از اینها باشد. در یک مرحله، دولت استرالیا شروع کرد به دیپورت کردن ایرانیها، در آن زمان آقای ظریف مصاحبه کرد و گفت ما این دیپورت را نمیپذیریم چون این افراد با میل خودشان آمدند و باید با اختیار خودشان برگردند، بعد از آن دیپورت متوقف شد. به هر حال این افراد ملیت ایرانی دارند و حقوقی دارند که دولت ایران باید برای حفظ حقوقشان کاری کند. ما مرزها را خودمان ساختهایم برای بهتر زندگی کردن، ولی جاهایی هست که این مرزها و قوانین انسانیت را زیر پا میگذارد. قبول دارم که نباید غیرقانونی رفتار کرد اما به هر حال در کنوانسیونهای حقوق بشر اشاره شده مهم نیست شما به چه طریقی به خاک آن کشور رسیده باشی، مهم این است که از وطنت رفتهای و به جای دیگری پناه بردهای که باید امنیت شما را تامین کنند.
کارگردان نمایش «مانوس» امیدوار است که این تئاتر بتواند بر زندگی مانوسیها و نائوروییها تاثیر بگذارد، یا حتی بر زندگی کسانی که هنوز وارد این مسیر نشدهاند: معتقدم تئاتر مستند قدرت جادویی دارد و میتواند اثرگذار باشد. این موضوع در کار قبلی به من ثابت شد. یک سال و نیم بعد از اجرای نمایشی که درباره اسیدپاشی داشتم، چند نفر از این افراد را دیدم و میگفتند اتفاقات خیلی خوبی برایشان افتاده. دیدن این تئاتر توسط مسئولان باعث شده بود اقداماتی مثل اشتغال برای بهتر شدن زندگیشان انجام شود. تئاتر مستند میتواند جریانساز باشد، بعضی از افرادی که این تئاتر را دیدهاند به من گفتند که فکر مهاجرت غیرقانونی را داشتند و حالا پشیمان شدهاند، این تئاتر صرفا درباره مانوس نیست، درباره مهاجرت غیرقانونی به کشورهای مختلف است. فکر میکنم هرکسی که تا حالا یک بار به مهاجرت غیرقانونی فکر کرده، خوب است این نمایش را ببیند. امیدوارم مسئولان هم با دیدن این نمایش، برای بهبود وضعیت پناهجویان مانوس کاری کنند.
سهامیزاده به این هم اشاره میکند که در طول اجرای این نمایش، چند نفر از آنها که از این سفر سخت برگشتهاند، به تماشای این روایت مستند نشستند؛ هرچند یکی از آنها نتوانست آنچه قبلا بر او گذشته را دوباره ببیند و از سالن خارج شد.
یکی از این تماشاچیهای از مانوس برگشته میگوید: هر ثانیه و هر لحظه آنجا بودن مرگ است. درکش فقط برای کسی مقدور است که این مسیر را رفته باشد و گرنه نمیتوان آن را تصور کرد. رفتن من به استرالیا با قایق بود و هنگامی که ناو دریایی استرالیا ما را گرفت 25 ساعت طول کشید. هر لحظه از این 25 ساعت مرگ بود. من 75 روز بیشتر در مانوس نبودم و بعد خواستم به ایران برگردم. اما این 75 روز و روزهای قبل و بعد از آن که طول کشید به ایران برسم، آنقدر اثر بدی روی من داشته که بعد از سه سال هنوز قرص اعصاب میخورم.
«به دلیل اعتراضهایی که آنجا میکردیم میخواستند ما را بکشند.» این را یکی دیگر پناهجوهایی میگوید که از مانوس برگشته. او شاهد خودزنی، خودسوزی، انزوا و افسردگی، اعتراضهایی مثل دوختن لب و اعتصاب غذا و حتی قتل یک ایرانی پناهجو در مانوس بوده: قایق ما سه روز و سه شب روی آب بود. درواقع وقتی این قانون تصویب شد که پناهجوها نمیتوانند در استرالیا باشند و باید به جزیره مانوس بروند، ما روی آب و از همه جا بی خبر بودیم. بعد هم ما را به مانوس بردند. جایی که نمیتوانید تصورش را بکنید. تنها آرزویم این بود که بتوانم زنده از آنجا خارج شوم. من شاهد چیزهایی بودم که رهایم نمیکنند، دچار حملههای اضطرابی و مشکل تنفسی شدم و هنوز هم کابوس دارم. باورش برای شما سخت است ولی آنچه در این نمایش میبینید، واقعی است، تلخ و واقعی.
اما این داستان تلخ، سرنوشت افراد دیگری را هم دارد. در حال حاضر 186 کودک پناهجو در جزیره نائورو زندگی میکنند. اخبار مربوط به کمپهای مانوس و نائورو حتی در یک کانال تلگرامی با مدیریت پناهجویان، منتشر میشود؛ نمایش مانوس هم تا 23 اسفند در سالن قشقایی تئاتر شهر روی صحنه میرود. نمایشی که بعد از تماشای آن، تنها به همین جمله فکر میکنید که «کاش زمین جغرافیایی بینام بود، بدون مرز، بدون درد.»
47234

مانوس، روایتی مستند از پناهندگانی است که میخواستند به استرالیا بروند اما این کشور، آنها را تبعید کرد به زندانی در جزیرهای دور، «مانوس» در گینهنو.
کد خبر 642295
نظر شما