ابوالفضل خدایی: سیاست خارجی عرصه ای است که ظرفیت های یک کشور در عرصه بین المللی را به نمایش می گذارد و می تواند بسیاری از اهداف و نیات کشورها را در ابعاد منطقه ای و بین المللی آن برآورده سازد. در این بین توافق هسته ای روند یا گامی بود که بیانگر رویکرد دیگری از اهداف ایران، به منظور برگزیدن سیاست تعامل به جای تقابل برای عبور از موانع و هموارسازی مسیرهای پر پیچ و خم بود. بدون شک اتخاذ سیاستی معقولانه در عرصه های منطقه ای، فرامنطقه ای و بین المللی مهمترین چالشی است که دستگاه دیپلماسی هر کشوری را با آن مواجه کرده است. خبرگزاری خبرآنلاین طی گفتگویی با دکتر هرمیداس باوند دیپلمات بازنشسته و کارشناس مسائل بین المللی به بررسی چالش ها و راه حل های موجود پرداخته است که در ادامه می خوانید:
به نظر شما در حال حاضر مهمترین مشکلاتی که دستگاه دیپلماسی کشورمان با آن مواجه است چیست؟ و چه راه حلی برای برطرف سازی این مشکلات وجود دارد؟
وزارت خارجه هر کشوری باید کانون تصمیم گیرنده باشد، اما متاسفانه در ایران افراد و مراکز مختلف اظهار نظر می کنند. در این میان وزارت خارجه آخرین نهادی است که موضع گیری می کند و سعی دارد که نظرات دیگران را تعدیل کند. نکته حائز اهمیت در موضع گیری، در نظر گرفتن شرایط زمانی است. بدین معنا که اظهارنظر در مقطعی می تواند غیر معقول باشد، به خصوص در زمانی که هجمه هایی نیز از چند سو و در رابطه با موضوع خاصی متوجه کشور می شود که ممکن است زمینه هایی را برای تشدید ادعاهای طرف مقابل فراهم کند. بنابراین یکپارچگی و همسویی تمام ارگان ها با وزارت خارجه امری ضروی است و در این صورت وحدت استراتژیک عملکرد سیاست خارجی را تحت تاثیر قرار داده و باعث موفقیت آن می شود.
علت محکوم شدن ایران در نظام بین الملل و اعمال تحریم ها چیست؟ آیا فکر نمی کنید که شناخت و درک ایران از نظام بین الملل باعث شده تا این فشارها مضاعف تر شود؟
نظام سیاسی جهانی بر دوبنیان استوار است. یک اصل آن بر پایه بنیان حقوقی و اصل برابری حاکمیت کشورهاست و دیگری بر مبنای بنیان ژئوپولیتیک که بر مبنای سلسه مراتب قدرت ها است. نظام جهانی نیز بر اساس منافع و مصالح قدرت های بزرگ تنظیم و تعیین می شود. جورج اورول می گوید که همه ما برابر هستیم و برخی نیز برابرتر از دیگران هستند و این قدرت های بزرگ نیز که تصمیم گیرنده هستند، بعضی از آنها نیز در جایگاه برتری هستند. بعد از پایان جنگ سرد نظم نوین جدید، به وسیله بوش پدر اعلام شد و مساله تجدید نظر در سازمان تجارت جهانی به سازمان تجارت بین المللی تبدیل شد.
مواردی دیگری از قبیل گسترش سلاح های کشتار جمعی، مبارزه با تروریسم بین المللی، مبارزه با مواد مخدر و تقویت سازمان ملل مطرح شد. بنابراین پیدایش نظم نوین جدید هیچ کس را با چالش مواجه نکرد. هر کشوری برای حل مشکلات خود بایستی از فرصت های پیش روی خود به نحو احسن استفاده کند. در روابط بین الملل گاه ممکن است که دو کشوری که با هم روابطی خوبی ندارند در منافع با یکدیگر همسو شوند. بعد از حادثه 11 سپتامبر تنها کشوری که از این فرآیند منتفع شد جمهوری اسلامی ایران بود. این موضوع فرصتی را ایجاد کرد که مشکلات مطرح و حل و فصل شود. در فرآیند بحران عرب که هنوز هم بامشکلاتی مواجه است، به نوعی منافع موازی از لحاظ مبارزه با داعش و جبهه النصره و دیگر گروه های افراطی ایجاد شد که باید بهره کافی را نیز از این فرصت برد و اختلافات گذشته را کنار گذاشت.
نکته مهم دیگر وجود برخی موضع گیری هایی است که شاید در راستای منافع ملی نباشد. در این راستا گروه هایی هستند که دارای اولویت خاصی نبوده و فرصت طلب هستند و هزینه هایی که در حمایت از گروه هایی مانند حماس و جهاد اسلامی باید پرداخت شود بسیار سنگین است و حتی سازمان آزادی بخش فلسطین نیز نظر مثبتی روی این گروه ها ندارد و تجدیدنظری باید از سوی ما در این مورد صورت پذیرد.
در دوران پسابرجام بهترین سیاستی که ایران را می تواند در جهت بهره گیری حداکثری از ظرفیت های موجود اتخاذ کند و بتواند با تهدیدات احتمالی مقابله کند چیست؟
برجام توافقی بود که به صورت جمعی و با نمایندگان اتحادیه اروپا شکل گرفت. هدف اتحادیه اروپا حفظ منافع جامعه بین المللی بوده و این توافقی دسته جمعی را شورای امنیت نیز تضمین کرده است. بررسی انجام تعهدات ایران زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی است و تا به امروز نیز آژانس اعلام کرده است که ایران به تمامی تعهدات خود عمل کرده است. اگر در این بین کوتاهی انجام شود، این موضوع باید مربوط به هفت کشوری شود که در این توافق شرکت داشته اند. در این صورت می توان این موضوع را به شورای امنیت ارجاع داد. و اگر باز هم نتیجه بخش نبود می توان آن را به دیوان دادگستری بین المللی ارجاع داد. بنابراین بایستی بتوانیم مسایل را در بستر حقوقی و جهانی ارجاع کنیم.
همه این موارد نشان می دهد که کشور مورد نظر تمام مراحل مسالمت آمیز و حقوقی را در پیش گرفته است و نبایستی موضع گیری های یک طرفه و شعار دادن جایگزین راه حل های حقوقی شود. در این بین میان آمریکا و اروپا نیز اختلافاتی وجود دارد، اما نباید فراموش کرد که تحریم های آمریکا یک جانبه و مضاعف است. بدین معنا که اگر شرکت ها و یا دولت هایی با آمریکا همسو نباشند، دچار تحریم خواهند شد. بنابراین شرکت های اروپایی به خاطر مصالح و منافع و همینطور بر خلاف میل خود برای سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی علاقه مندی نشان نمی دهند.
اما به نظر من از راه و روش های حقوقی این موضوعات پیگیری شود می توان امیدوار بود که کشورهایی که تا حدودی اختلاف نظر دارند، با یکدیگر همکاری کنند. در زمان بیل کلینتون وقتی قانون داماتو امضا شد اتحادیه اروپا اعلام کرد که این اقدامی بر خلاف مقررات سازمان تجارت جهانی و مغایر با حقوق بین الملل است. به همین دلیل وقتی شرکت های آمریکایی از پارس جنوبی رفتند، توتال فرانسه جایگزین شد و اروپایی ها در این راستا تحریم های یک جانبه علیه ایران را نپذیرفتند. در مجموع بایستی در واکنش به این قبیل از اقدامات، تصوری قانون مندانه با دید انسانی محیا و فضا را به نفع خود ایجاد کنیم و خرد سیاسی همواره راهنما و الگوی ما برای بهره گیری از فرصت ها در سیاست خارجی باشد.
به نظر شما مهمترین مسایلی که در زمینه رویکرد منطقه ای ایران باید مورد توجه قرار گیرد چیست؟
در بعد منطقه ای نیز باید سعی کنیم تا مشکلات و مسایل پیش رو را به نحو معقول حل و فصل کنیم. ادامه این فرآیند به نفع هیچ یک از کشورهای منطقه نخواهد بود و همه بازیگران آن از این حوادث به درجاتی متضرر خواهند شد. البته مساله روسیه را نیز نباید فراموش کرد. برخی از کشورها، در قضیه سوریه استفاده ابزاری کرده اند. ترکیه در حال حاضر نقش یک میانجی گر را بین مخالفین بشار اسد بازی می کند و روسیه نیز در این راستا قصد بهره برداری و امتیاز گرفتن در مسایلی چون اشغال شبه جزیره کریمه را دارد تا بتواند در این زمینه بستری را برای گفتگوهای سازنده با آمریکا فراهم کند. در نهایت وجود مثلث ترکیه، روسیه و آمریکا احتمال دارد تا ایران را در حاشیه قرار دهد. ایران بایستی با همه کشورها روابط سازنده داشته باشد، به شرطی که تمام تخم مرغ های خود را دریک سبد نریزد. روسیه استفاده تجاری از ایران می کند و همواره استفاده ابزاری را در برنامه خود دارد و به نظر من نقش کلیدی در بحران سوریه را روسیه، ترکیه و آمریکا بر عهده خواهند گرفت، به خصوص که ترکیه در روابط خود به اعراب بازگشت کرده است، به ویژه که آمریکا قصد دارد از مواضع ترکیه در قبال ایران به نفع خود استفاده بهینه کند.
49311
نظر شما