روزنامۀ شرق درباره تبعات حمله ترامپ به سوریه با قاسم محبعلی، دیپلمات و سفیر پیشین ایران در مالزی، گفتوگو کرده است. او معتقد است ايران بايد برای آینده حضور در سوریه به طور جدی فکر کند و تصمیم بگیرد.
حمله هوایی آمريكا به سوریه، میتواند نقطه مهمی در تعیین راهبرد آمریکا در سوریه باشد. تحلیل شما از این حمله چیست؟ تصور میکنید چنین حملهای ادامه پیدا میکند یا ضربشست نشاندادنی به روسیه و ایران بود؟
حمله آمريكا در شرایط خاصی و بنا به نیازهای دولت ترامپ انجام شده و استفاده از سلاحهای شیمیایی، فرصتی برای آمريكا ایجاد کرد. ترامپ به دلیل مناسباتش با روسیه، تحت فشار کنگره قرار داشت و در آستانه مذاکرات با چین بر سر کره شمالی بود و نیاز داشت از وضعیت انتقادهایی که به اوباما میشد، خارج شود. انتقادهایی مبنی بر اینکه اوباما اهل حرف است و عملگرا نیست.
ترامپ در انتخابات هم گوشزد کرده بود که سیاستهای اوباما موجب شده آمريكا بیاعتبار شود و نقشش در جهان افول کند؛ بنابراین حادثه در «خان شیخون» و استفاده از سلاحهای شیمیایی چه دولت اسد را متهم کنیم، چه کسان دیگر را، فرصتی برای آقای ترامپ ایجاد کرد تا با این عملیات به اهداف متعددی دست پیدا کند. یکی از این اهداف بحث کره شمالی بود تا به رئيسجمهور چین که روزهای گذشته میهمانش بود، هشدار دهد که اگر چین، کره شمالی را کنترل نکند و وضعیت آن منطقه را مدیریت نکند، ترامپ خود دست به عملیات نظامی میزند.
دوم اینکه ترامپ متهم بود که از انتخابات با کمک روسیه، بهرهبرداری کرده که با این عملیات این وضعیت تغییر کرد و او به حوزهای حمله کرد که روسها در آن نقش دارند. همچنین به متحدانش مثل اسرائیل و ترکیه نشان داد مثل اوباما بیعمل نخواهد بود، همچنین به ایران پیام داد درباره موضوعاتی مثل نزدیکشدن به ناوهای آمريكایی در خلیج فارس مثل اوباما سکوت نخواهد کرد.
به نظر شما حمله ترامپ به سوریه نشانه این نیست که باید در این ماجرا تغییر رویکردی اتخاذ کنيم یا بهتر است همین سیاست را ادامه دهيم؟ این سؤال را با توجه به توصیه افرادی مثل مقتدی صدر به بشار اسد میپرسم که از او خواسته استعفا بدهد.
به اعتقاد من، مجموعه سياستها در سوریه یک اقدام محاسبهشده و دقیق نبوده است؛ چون راه خروج از آن بسیار مشکل است. طبیعتا ایران بعد از حمایت از حكومت سوريه که وضعیت مناسبی نداشت و با توجه به شرایطش، آینده مشخصی برای او پیشبینی نمیشد، باید به راههاي جايگزين هم فکر میکرد. به نظر میرسد دلایل اعلامشده در اين رابطه، چندبار تغییر کرد. با مداخله مستقیم آمريكا وضعیت غامضی در برابر روسیه و ایران ایجاد شده است.
روسها به سوریه نرفتند که در آنجا با ایالات متحده آمريكا بجنگند، بلکه آنها از ابتدا به سوریه رفتند تا از برگه دمشق برای مناسباتشان با آمريكا و اروپا استفاده کنند و قصد نداشتند در سوریه بمانند؛ همانطور که با ترکها وارد توافق شدند تا شرایط را در آنجا مدیریت کنند و خارج شوند. حال سؤال اینجاست که آيا ایران هم میتواند اینگونه در صحنه سوریه نقش ایفا و حضورش را مدیریت کند و از صحنه خارج شود؟ به نظر من پاسخ این سؤال، مسئله فعلی سیاست خارجی ماست و باید به آن فکر و دربارهاش تصمیم گرفته شود. بازگشت به گذشته ممکن نیست. بنابراین باید به آینده فکر کنیم و اینکه مسلما آینده سوریه با توجه به آنچه پیشِرو است، باید بررسی شود؛ اینکه با توجه به هزینهای که ایران انجام داده، دستکم منافع ایران حفظ شود. سیاست ایران باید حول این آینده ترسیم شود.
ایجاد یک سوریه متحد و اینکه همه طوایف و مذاهب سوری در دولت مشارکت داشته باشند و همسایگان از ترکیه، اردن، عراق تا قدرتهای منطقهای مثل ایران، عربستان و مصر از این سوریه استقبال کنند و قدرتهای بینالمللی منافع خود را در آن سوریه ببیند، شدنی است. این شرایط هم به نفع ایران هم سوریه و هم منطقه است. طبیعتا منافع ایران در یک سوریه بیثبات و جنگزده نیست.
آنچه در مواضع و اظهارنظرهای چند روز اخیر میبینیم، نشاندهنده ادامهیافتن همان استراتژی پیشین است. این برداشت را تأیید میکنید؟ یا ممکن است پشت پرده این رویه دیپلماسی تصمیمات دیگری اتخاذ شود؟
تصمیمات سیاسی یکشبه یا یکروزه برنمیگردد و تغییر استراتژی نیازمند بررسی است و تغییر، پروسه خودش را باید طی کند. به نظر من جمهوری اسلامی ایران منتظر است ببیند روند روابط و مناسبات روسیه و آمريكا به چه سمتی میل میکند. باید دید در سفر آتی وزیر خارجه آمريكا به مسکو آیا تغییری در مناسبات رخ میدهد یا نه؟ اگر سیاست روسها ادامه این سیاست باشد، ایران ناچار است سیاست خود را در چارچوب جديدي تعریف کند و همین سیاست را ادامه دهد. اما اگر تغییری در سیاست روسها ایجاد شود، باید ایران تصمیم جدید بگیرد که آیا همین سیاست را ادامه بدهد یا اینکه سیاست خود را از روسها جدا کند.
از دیماه به اینسو که بالاخره آتشبس در سوریه برقرار شد، چندین نشست مذاکراتی در آستانه و مذاکره در ژنو داشتیم. در همان روزی که حمله آمريكا انجام شد، در بروکسل نیز نشستی برقرار شد. اما در همه این نشستها، آمريكا نادیده گرفته شد یا در سطح دیپلماتیک پایینی حاضر شد. در این شرایط که آمريكا بدون درنظرگرفتن مذاکرات حمله میکند، چه امیدی به ادامهیافتن این مذاکرات است؟
همه کارشناسان معتقد بودند نشست آستانه نشستی مربوط به دوران گذار است. بعد از برهمخوردن توافق اوباما و روسها، در سوریه و ورود آمريكا به دوران گذار از اوباما به ترامپ، روسها با ترکیه وارد تعامل و توافق شدند و نشست آستانه را شکل دادند. پیشبینی میشد این نشست مربوط به همین دوران است تا آنکه در آمريكا چینش قدرت انجام گیرد و برای سطح ایفای نقش در سوریه تصمیم بگیرند. همه این نشستها بدون آنکه نقش آمريكا لحاظ شود، بینتیجه پایان یافت و ترکیه، روسها و اروپاییها هم منتظر سیاستهای جدید آمريكا ماندند. همه این نشستها، نشست دوران گذار هستند؛ چون سوریه یک مسئله بینالمللی است و تا زمانيکه نقش همه کشورهای دخیل، بهویژه آمريكا لحاظ نشود بینتیجه خواهد بود.
5252
نظر شما