زهره نوروزپور: امانوئل مکرون رئیس جمهور جوان و تازه نفس فرانسه پس از فتح الیزه، پارلمان را هم از آن خود کرد. جوانی که تاریخ فرانسه را به کلی دگرگون کرد و ساختار سیاسی جدیدی را به مردم وعده داده، برنامههای زیادی در سر دارد؛ فرانسویها با رییس جمهور جدید به بهبود اضاع امیدوارند و او را ناجی می نامند. مکرون پس از به دست اوردن کرسی های پارلمان بار دیگر مورد نقد سیاستمدران و سوسیالیست ها کهنه کار قرار گرفته است و آنها می گویند یک دست شدن پارلمان و ریاست جمهوری به نفع کشورمان نیست، در این باره با علی نصری، کارشناس روابط بین الملل و فرانسه گفتگو کرده ایم که از نظر می گذرانید:
نتایج انتخابات پارلمانی فرانسه را چگونه ارزیابی می کنید؟
نتیجهء انتخابات پارلمان فرانسه که در آن یک حزب تازه تاسیس «En Marche» احزاب سنتی و ریشهدار این کشور٬ اعم از جناح راست و جناح چپ٬ را کنار زد٬ از یک سو بیانگر «خستگی» عمومی از یک ساختار سیاسی کهنه است و از سوی دیگر عزم مردم فرانسه برای تغییرات بنیادین در سیستم سیاسیشان نشان میدهد. البته این «خستگی» عمومی از ساختار سیاسی در کشورهای دیگر غربی نیز - مثلاً آمریکا - دیده میشود اما در بسیاری از این جوامع به صورت رشد جریانهای «پوپولیست» خودش را بروز داده است. در حالی که شاید بتوان گفت که در فرانسه نوعی «پوستاندازی» سیاسی است٬ چرا که حزب «En Marche» و شخص امانوئل مکرون از دل همین احزاب سنتی و ساختار موجود متولد شدهاند و جریانی نیست که از «خارج» از سیستم وارد عرصه سیاسی شده باشد.
پارلمان و ریاست جمهوری به تعبیری یک دست شد، فرانسه از حالت سنتی خارج شد. ارزیابی شما از استراتژی آینده فرانسه با این وضعیت چیست؟
به نظرم این یکپارچگی به امانوئل مکرون این اعتماد به نفس را خواهد داد که بر نقش «محوری» و «رهبری» فرانسه در اتحادیه اروپا و جامعه بینالمللی پافشاری بیشتری بکند. پس از پیروزی دونالد ترامپ در آمریکا و اقدامات تنشزا و مخرب او در چند ماه اول ریاست جمهوریش - به ویژه خارج کردن آمریکا از «معاهده اقلیمی پاریس» - این کشور به سرعت در حال از دست دادن جایگاه خود به عنوان «رهبر جهان آزاد» است. امانوئل مکرون امروز بیش از گذشته این فرصت و اعتماد به نفس را دارد تا این خلاء را به تدریج پُر کند و جایگاه و نفوذ کشورش را در عرصه بینالمللی ارتقاء ببخشد.
حزب لوپن چه می شود؟ ظاهرا پارلمان را هم از دست داد.
حزب جبهه ملی «Front National» تلاش خواهد کرد تا افکار عمومی را متوجه «میزان پایین مشارکت» در این انتخابات بکند و عدم موفقیت خود را ناشی از ناامیدی عمومی مردم از ساختار سیاسی کشور بخواند. حزب جبهه ملی از آنجایی که خود را همواره به عنوان یک حزب «خارج» از سیستم معرفی میکند این امکان را دارد که میزان پایین مشارکت را به نفع خود تفسیر کند و حیات سیاسی خود را تداوم ببخشد و همچنان مانند گذشته به گفتمان پوپولیستی خود ادامه بدهد و بخش از جامعه را جذب کند.
با این تفاسیر و پیروزی این حزب نوظهور، براورد شما از اینده دیپلماسی ایران و فرانسه چیست؟ ایا بستر مناسبی برای ایران ایجاد شده است؟ با توجه به احزاب قبلی فرانسه و شکست سنگین سوسیالیست ها. این وضعیت سیاسی فرانسه برای ایران منفعت است یا ضرر ؟ اگر منفعت است چگونه باید از این بستر استفاده و بهره لازم را ببرد؟
بستگی دارد به اینکه دستگاه دیپلماسی کشورمان از این فرصت چگونه استفاده کند. طبیعتاً هرگاه یک جریان جدیدی وارد عرصه سیاست در هر کشوری میشود این فرصت برای سایر کشورها بوجود میآید که رابطه جدیدی را با آن از اول پیریزی کنند. مثلاً اگر ما با حزب سوسیالیست فرانسه به دلیل حمایتش از صدام حسین در جنگ ایران و عراق در زمان ریاستجمهوری فرانسوآ میتران کدورت داشتیم٬ این سابقه با حزب تازه تاسیس «En Marche» و رئیسجمهور جدید ۳۹ سالهء فرانسه وجود ندارد و ما میتوانیم از این امر به عنوان یک فرصت تازه برای ایجاد یک رابطه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی سازنده با این کشور مهم اروپایی استفاده کنیم. و این مستلزم یک دیپلماسی فعال و پویاست که قادر است خود به «استقبال» تحولات جدید در عرصه بینالمللی برود و از آنها در جهت منافع ملی کشورش بهرهبرداری کند و نه اینکه صرفاً «شاهد» این تحولات باشد یا حداکثر به «پیشبینی» عواقب آنها و برنامهریزی برای «واکنش» مناسب خودمان بسنده کند.
اقای ماکرون در مساله بحران قطر و در قبال خلیج فارس موضع نرمی اتخاذ کرد. تلویحا از دوحه حمایت کرد و خواستار پایان این بحران شد. چرا که صادرات فرانسه به این جزیره کوجک تقریبا 10.1% واردات قطر را دربرمی گیرد که بعد از ایالات متحده فرانسه دومین صادرکننده به قطر است. ارزیابی شما از موضع گیری رئیس جمهور جوان و تازه نفس فرانسه در قبال اعراب خلیج فارس به چه صورت است.
حدود ۳ سال پیش یک کتابی در فرانسه منتشر شد که در محافل سیاسی و آکادمیک و رسانههای جمعی فرانسه سر و صدای زیادی کرد و تنشهای فراوانی بوجود آورد. اسم این کتاب بود «Une France sous influence: Quand le Qatar fait de notre pays son terrain de jeu» (یک فرانسه تحت نفوذ: وقتی قطر کشورمان را تبدیل به زمین بازی خود میکند). دو نویسنده این کتاب -پیر پئآن و ونسا راتیگنر - به تاریخچه روابط قطر و فرانسه از دهه ۱۹۳۰ میلادی تا امروز میپردازند و افزایش نفوذ تدریجی و ریشهای قطر - از طریق سرمایهگذاریهای هنگفت - در سطوح مختلف سیاست و صنعت و مسکنسازی و توریسم فرانسه را مستند میکنند. سفر امیر قطر به پاریس قطعاً با هدف استفاده از همین اهرمهای نفوذ در فرانسه برای حل بحران کنونی این کشور با عربستان سعودی صورت گرفته. سخنان امانوئل مکرون در مورد بحران کشورهای عربی خلیج فارس به احتمال زیاد بیان موضع قطر از زبان رئیسجمهور فرانسه است.
دیدار های ماکرون را تا کنون چه طور ارزیابی می کنید خصوصا با روسای جمهور ایالات متحده و روسیه؟مکرون میراثدار ریاستجمهوری فرانسوآ اولاند است که هم در داخل فرانسه و هم در اتحادیه اروپا و هم در عرصه بینالمللی به عنوان یک شخصیت «ضعیف» شناخته شده بود. به نظر میرسد که تلاش مکرون در وهله اول تغییر این تصویر و مطرح کردن خود به عنوان یک چهرهء سیاسی مقتدر و صریحاللهجه و مستقل است. او به ویژه در دیدارهایش با ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ چنین تصویری از خود ارائه داد و حتی در کنفرانسهای خبری در حضور خود آنها با صراحت و تندی از برخی سیاستهایشان انتقاد کرد.
برخی معتقدند مکرون جوانی بی تجربه است، ایا این جوان بی تجربه می تواند نقش بسزایی در بحران منطقه داشته باشد؟
تصور «خامی» و «بیتجربگی» در مورد امانوئل مکرون به دلیل جوانیاش تصور درستی نیست. او یک سیاستمدار صاحب سبک و صاحب اندیشه و یک استراتژیست سیاسی بسیار قویایست که با موقعیتسنجنی خود توانست یک جریان سیاسی جدیدی را از دل یک ساختار قدیمی و ریشهدار و تثبیت شده پدید بیاورد و رهبریاش را بدست گیرد و خود را به عنوان جوانترین رئیسجمهور فرانسه در مقر کاخ الیزه بنشاند. هنوز زود است که در مورد نقش او در منطقه قضاوت یا پیشبینی قاطعی بکنیم اما قطعاً ظرفیت این را دارد که با او در این زمینه همکاریهای موثری صورت بگیرد.
52310
نظر شما