امروز، دوران حاکمیت رسانه‌ها است؛ عصر ارتباطات. دورانی که رسانه‌ها حتی می‌توانند جنگ‌ها را آغاز کنند، به آن‌ها جهت بدهند و حتی باعث پایان یافتن آن‌ها شوند. روزگاری که دیگر توپ‌خانه‌ها خاموش‌اند و رسانه‌ها عامل پیروزی یا شکست جریانات مختلف سیاسی - اقتصادی و اجتماعی می‌شوند، حتی جزر و مد جریان انتخابات نیز به امواج رسانه‌ای وابسته می‌شود.

پیروزه روحانیون- در این دوران رسانه‌های متعدد و گوناگون در دسترس مخاطبان است که می‌توانند نیازهای اطلاعاتی خود را از طریق این رسانه‌ها تأمین کنند. اما در این میان و برخلاف نظر برخی از کارشناسان که معتقد بودند با حضور و تکثر رسانه‌های گوناگون در جهان از کارکرد رسانه‌ای و تأثیرگذاری تلویزیون کاسته شده، جریان انتخابات در سال‌های اخیر و در کشورهای مختلف جهان نشان داد این رسانه هنوز قدرت تأثیرگذاری شگرفی بر مخاطبان دارد. شاید چون به قول «ژان کازنو» تلویزیون وسیله مهمی برای غیراسرارآمیز کردن خیلی چیزهاست؛ به این معنا که تلویزیون با پرده‌برداری از بسیاری از واقعیت‌ها و روشنگری درباره چهره‌ها و دستاوردهایشان آن‌ها را به گونه دیگری نشان می‌دهد. حتی برخی کارشناسان علوم ارتباطات معتقدند اگر در زمان جنگ جهانی تلویزیون اختراع شده بود هیچ کس از هیتلر فرمان نمی‌برد چرا که چهره هیتلر با صدای او که از رادیو پخش می‌شد بسیار تفاوت داشت و به طور قطع نمی‌توانست تأثیرگذار باشد.

به این ترتیب افرادی در جریان‌هایی مثل جنگ، انتخابات، انقلاب و ... موفق‌تر هستند که این رسانه را خوب بشناسند یا امکان استفاده از آن را در اختیار داشته باشند و بتوانند از آن خوب استفاده کنند.

تلویزیون کشور ما هم که در واقع رسانه ملی نیز محسوب می‌شود از این قاعده و قانون مستثنا نیست و با توجه به اینکه رقیبی به اسم تلویزیون خصوصی در داخل کشور ندارد، می‌تواند از نظر تأثیرگذاری بر مخاطب بسیار گسترده عمل کند. انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری فرصتی بود برای تلویزیون تا قابلیت‌هایش را به عنوان یک رسانه نشان دهد و از قدرت تأثیرگذاریش بر مخاطب بهره ببرد و جامعه را به سمت آگاهی و انتخاب هدایت کند.

عملکرد پس از انتخابات رسانه ملی نکته‌ای است که از منظر تعدادی از استادان ارتباطات و کارشناسان و دست‌اندرکاران رسانه جویا شدیم، اگرچه بیشتر افرادی که به آن‌ها مراجعه می‌کردیم به بهانه‌های مختلف حاضر به شرکت در این بحث نشدند. البته بسیاری از مسئولان، کارشناسان و همچنین منتقدان معتقد بودند در جریان این انتخابات با پدیده نو و بی سابقه‌ای مواجه شدیم که تصمیم‌گیری و مدیریت را به شدت سخت می‌کرد و از همین رو شاید افراد دیگری نیز بر همین مدار رفتار می‌کردند اگرچه در درازمدت برخی کوتاهی‌ها، انفعال‌ها و کج‌سلیقگی‌ها قابل توجیه نبود... در واقع نقد تلویزیون، منطقه ممنوعه‌ای است که گویا بیش از عملکرد خود این رسانه باعث افزایش انتقادات شده است.

تعریف نادرست باعث عملکرد نادرست می‌شود
دکتر حسینعلی افخمی، عضو هیأت علمی دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، با تعریفی که رسانه ملی از شرایط و اتفاقات بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری ارائه داد و بر اساس آن عمل کرد، مخالف است. او در گفت‌وگو با خبر گفت: «تلویزیون شرایط بعد از انتخابات را شرایط بحران و جنگ نرم تعریف کرد. در حالیکه به نظر من این شرایط، جنگ نبود بلکه اتفاقات بعد از یک واقعه سیاسی بود. همین فرضیه باعث شد اشتباهاتی در عملکرد تلویزیون وجود داشته باشد.»

او عملکرد تلویزیون بعد از انتخابات 22 خرداد 88 را از دو وجه نقد کرد: «اول این که تلویزیون با پخش اعترافات و صحبت‌های زندانیان و بازداشت‌شدگان در این رسانه عمومی کاری کرد که اعتماد بیشتر مردم و مخاطبان نسبت به تلویزیون از بین برود. ضمن این که این اقدام تنش‌ها را هم بالا برد در حالیکه انتظار می‌رفت عملکرد رسانه تلویزیون تنش‌ها را در جامعه کاهش بدهد.»

ممانعت از وجود چندصدایی در تلویزیون دومین نکته‌ای بود که دکتر افخمی به آن اشاره کرد: «این که افرادی که تا قبل از انتخابات در تلویزیون حضور داشتند و حضورشان باعث ایجاد چندصدایی در این رسانه می‌شد، بعد از انتخابات حذف و یا کمرنگ شدند و دیگر اجازه حضور در تلویزیون را نداشتند، همین امر موجب ایجاد تک‌صدایی و جهت‌گیری عیان تلویزیون در جریانات بعد از انتخابات شد. این تک‌صدایی یکی از ضعف‌های مهم تلویزیون محسوب می‌شود.»

این استاد ارتباطات با تأکید دوباره بر تعریف اشتباه تلویزیون از وقایع بعد از انتخابات، افزود: «البته این عملکرد درست بر مبنای همان تعریفی است که تلویزیون از شرایط بعد از انتخابات ارائه کرده است. اگر ما به این شرایط به عنوان یک بحران و جنگ نگاه کنیم، این عملکرد قابل توجیه است. اما در شرایط ایده‌آل و آرمانی که این شرایط یک واقعه سیاسی به حساب آید، اقدامات تلویزیون عوارضی مثل سلب اعتماد عمومی و ایجاد تنش در جامعه را ایجاد می‌کند. در بهترین شرایط، تلویزیون می‌توانست به همان چندصدایی قبل از انتخابات ادامه دهد؛ اما نکته اینجاست که روند سازمانی حاکم بر تلویزیون مانع از این چندصدایی می‌شود.»

اما یکی دیگر از انتقادات دکتر افخمی به تلویزیون، جهت‌گیری و جانبدارانه بودن فعالیت‌هایش در روزهای بعد از انتخابات بود: «تلویزیون ما فقط در چند مقطع محدود توانسته چندصدایی و بی‌طرفی خود را حفظ کند، ولی در بقیه موارد خودش به عنوان یک حزب عمل می‌کند و بنابراین خودش هم یک طرف دعواست و پیام‌هایی به نفع یک جناح خاص ارسال می‌کند. همین باعث می‌شود تلویزیون در بیشتر مواقع با دیگر رسانه‌ها به خصوص مطبوعات مشکل داشته باشد و مطبوعات را رقیب و دشمن خود فرض کند. در حالیکه در شرایط آرمانی‌تر و معقول‌تر می‌توانست حتی در بعضی موارد با مطبوعات تعامل رسانه‌ای داشته باشد.»

اعتماد، مشروعیت و دیگر هیچ
اما دکتر علی گرانمایه‌پور، استاد ارتباطات و رسانه معتقد است بحث درباره صداوسیما و نقد عملکردش زمانی معنا پیدا می‌کند که در مقابل رسانه ملی رسانه خصوصی هم وجود داشته باشد. او به خبر گفت: «همیشه رسانه ملی این برچسب را بر خود دارد که جانبدارانه عمل می‌‌کند؛ ولی به نظر من این امری طبیعی است. رسانه‌ای که از امکانات دولت استفاده می‌کند، نمی‌تواند آزادانه و بی‌طرفانه عمل کند. پس نقدش هم معنا ندارد.»

او به مالکیت رسانه اشاره کرد و افزود: «چیزی که بیشتر منتقدان تلویزیون فراموش می‌کنند، اصل مالکیت رسانه است. در رسانه مالکیت و مدیریت تعیین‌کننده حد و مرزها و وظایف است. در واقع ما نمی‌توانیم در بحث رسانه، مالکیت و مدیریت را از هم جدا کنیم.»

گرانمایه‌پور توجه به تفاوت مخاطبان سال‌های اخیر با نسل گذشته را یکی از مسائل مهمی دانست که رسانه‌ها باید آن را در نظر بگیرند و گفت: «رسانه ملی باید بداند مخاطبان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و ... دهه 60 و 70 با مخاطبان دهه 80 و 90 بسیار متفاوت هستند و نیازها و توقعات متفاوتی دارند، بنابراین برنامه‌سازی و نحوه اطلاع‌رسانی برای این نسل با برنامه‌سازی برای مخاطبان دهه‌های گذشته اقتضائات و ملاحظات متفاوتی دارد.»

حضور و تعدد شبکه‌ها و برنامه‌های خبری فارسی‌زبان از دیگر نکاتی است که این استاد ارتباطات به آن اشاره کرد و افزود: «حضور این شبکه‌ها، اطلاع‌رسانی و اخبار رسانه ملی را تحت‌الشعاع قرار می‌دادند. به این صورت که اگر در آن مقطع رسانه ملی به اشتباه یا عمدی در جهت شفاف‌سازی حرکت نمی‌کرد، شبکه‌های دیگر این اشتباه را جبران و مخاطبان بیشتری را جذب می‌کردند. درست است که همه مخاطبان به مردم پایتخت خلاصه نمی‌شوند، اما نباید فراموش کرد که امروزه بیشتر مردم در شهرهای مختلف به رسانه‌های گوناگون دسترسی دارند. ضمن این که بیشتر سیاستمداران جهت‌گیری ساکنان پایتخت برایشان مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر است و البته جریان‌های فکری مهمی که افکار عمومی سراسر کشور را هدایت می‌کنند در پایتخت شکل می‌گیرد.»

به عقیده او شبکه‌ها و رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور به دنبال تأثیرگذاری بلندمدت هستند و از آب گل‌آلود اطلاع‌رسانی نامناسب رسانه ملی ماهی می‌گیرند. این در حالی است که تلویزیون ما بیشتر به دنبال تأثیرات آنی است.

اما اعتمادسازی یکی از چالش‌هایی است که همه وسائل ارتباطات اجتماعی در سراسر دنیا با آن به طور جدی مواجه هستند؛ گرانمایه‌پور در این باره گفت: «تقریبا تمام رسانه‌های جهان در تلاش هستند اصل اقتدار رسانه را به دست آورند. در علم رسانه و ارتباطات، اقتدار از دو وجه قدرت و مشروعیت تشکیل می‌شود. قدرت بحث فنی و امکانات رسانه را در بر می‌گیرد و مشروعیت به اعتماد مخاطبان به رسانه مربوط می‌شود. اگر رسانه موفق به جلب اعتماد مردم نشود عامل مشروعیت آسیب می‌بیند. نکته‌ای که رسانه ملی باید به آن توجه کند این است که گزینش و پردازشگری اخبار را طوری انجام دهد که به انسداد اخبار منجر نشود، در غیر این صورت مخاطبان برای کسب اخبار صحیح به رسانه‌ها و شبکه‌های دیگر مراجعه می‌کنند.»

کد خبر 68124

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 17 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سارا IR ۱۰:۴۰ - ۱۳۸۹/۰۳/۲۲
    0 0
    چه عجب! مدتي بود از اين کارهاي با حال نکرده بوديد.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین