ایالات متحده و اروپا با حسرت و خشم، اما از سر ناچاری! به تحرکات دیپلماسی روسیه در خاورمیانه و سوریه نگاه میکنند، مسکو جعبه شکلات سوریه را به کسی تعارف نمیظ کند!
برخی منابع دیپلماتیک غربی مقیم مسکو میگویند از اواخرریاست جمهوری رئیس جمهور اوباما که سیاست ایالات متحده برمحور حضور حداقلی در سوریه و واگذاری موضوع به متحدان منطقهای تغییر جهت داد، واشنگتن تصور میکرد این تغییر تاکتیک در میان مدت منجر به درپیش گرفتن سیاستی مشابه از سوی مسکو خواهد شد. این منابع میگویند از اواسط سال ۲۰۱۶ گزارشهایی دریافت کرده بودند که نشان میداد لندن و واشنگتن تا حدی متقاعد شده بودند تاکتیک کاهش نقش مستقیم ایالات متحده در سوریه و موافقت نسبی با حضور بشار اسد در مسند قدرت (ولو تا دوره انتقالی) عملا روسیه را به نوعی مصالحه در خط میانه متقاعد خواهد کرد. اگر چنین دیدگاه و نظری واقعا در لندن و واشنگتن مطرح بوده -که ظواهر امر این را نشان میدهد- علیالقاعده آنها خطای استراتژیک عجیبی در شناسایی و رهگیری اهداف روسیه در منطقه خاورمیانه و مدیترانه شرقی مرتکب شدند که عواقب آن را امروز مجبورند تحمل کنند. تحت تاثیر سردرگمی، بیتصمیمی و یا ناهمگونی سیاست خارجی ایالات متحده، آنهم در ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای اوباما، دو عامل بیش هر چیزی به موفقیتهای تصاعدی روسیه در خاورمیانه و سوریه کمک کرد. دو عاملی که موجب شد حجم موفقیتهای کرملین (صرفنظر از میزان ماندگاری و تداوم آنها) بسیاری را به سوی کاخ کرملین و انتظار کشیدن برای ملاقات پشت درب سفید ۹ فوتی اتاق پوتین بکشاند.
نخست، نوع نگاه رئیس جمهور ترامپ به بحران سوریه، کرملین را متقاعد کرد که با آمدن چنین رئیس جمهوری، تنها استمرار سیاستهای ناهمگون ایالات متحده نیست که به نفع روسیه تمام خواهد شد. بلکه تداوم بی اعتمادی و بدبینی به سیاستهای کاخ سفید از سوی رهبران خاورمیانه عربی و تا حد زیادی ترکیه، عملا آنها را به متحدانی غیررسمی برای روسیه تبدیل خواهد کرد. یک مقام ارشد دیپلماتیک اردنی مقیم نیویورک میگوید "نگاه آقای ترامپ به سیاستهای آقای اوباما در سوریه و اینکه میگفت سوریه به ما چه؟ اعراب را متقاعد کرد از این به بعد اگر شرایط بدتر نشود، در همین سطح خواهد ماند. من همان زمان به همتایان عربم در نیویورک گفتم درست یا غلط، اما در خاورمیانه با روسها میتوان مذاکره کرد".
نکته دوم، در همین اشارات دیپلمات عرب نهفته است. تداوم بدگمانی به واشنگتن از یکسو و اوضاع آشفته ترامپ در داخل از سوی دیگر، هدایای بینظیری بودند که نسیب مسکو شد. کرملین چه چیز جز اینها را میخواست؟ آنچه کرملین به دنبال آن بود و استراتژی فراتر از سوریه را دربرمیگرفت، اکنون به بخشی انکارناپذیر از سیاست جاری و منافع استراتژیک روسیه در منطقه تبدیل شده است. در ادامه همین سیاست کرملین بود که روز یکشنبه لاروف به منطقه آمد تا به گفته منابع عربی سفر موفقیت آمیزی را پشت سر بگذارد. لاوروف پس از دیدار و مذاکره با پادشاه عربستان و عادل الجبیر روز یکشنبه عصر راهی اردن شد. مذاکرات لاوروف در عربستان و اردن بر حل و فصل بحرانهای منطقه به ویژه اوضاع سوریه و ایجاد مناطق کاهش تنش و تلاش برای تشکیل هیات متحد مخالفان سوری متمرکز بود. او در امان پایتخت اردن با "عبدالله دوم" پادشاه این کشور و "ایمن الصفدی" همتای اردنی خود دیدار و گفتوگو کرد. روزنامه "العرب" چاپ لندن نیز روز یکشنبه طی گزارشی مفصل نتیجه این سفر را برای کاهش تنش در سوریه مثبت توصیف کرد. "العرب" با اشاره به نقش اردن و عربستان به عنوان متحدان اصلی ایالات متحده در خاورمیانه مینویسد "اردن و عربستان در پرونده سوریه نقش اساسی را دارند. میان این دو کشور و روسیه زمینه مشترکی برای حل بحران سوریه وجود دارد. پیشبینی میشود لاوروف در سفر به اردن آخرین مرحله کاهش مناطق تنش در سوریه را پیش ببرد. او در سفر به ریاض بر روی موضوع ضرورت خرسندسازی مخالفان سیاسی نظام سوریه برای کاهش سطح مطالبات خود و همگرایی برای برپایی نشست آینده ژنو در ماه اکتبر تمرکز خواهد کرد. انتظار می رود این نشست آغازی برای حل سیاسی بحران سوریه باشد". در چنین شرایطی(اگر تغییری در آن رخ ندهد) پیشبینی شرایط آینده سوریه و در مقیاسی وسیعتر خاورمیانه چندان مشکل نیست. احتمالا تصور "مسکو به عنوان تنها نیروی استراتژیک و قابل اتکا در خاورمیانه آتی" قدری رادیکال و یک زیادهروی سیاسی به نظر برسد. اما در حالی که آشفتگی تمامعیاری بر کاخ سفید حاکم است و از آن سو اروپا نیز عمیقا درگیر مسائل داخلی خود مانند بحران تروریسم و مهاجران شده، باید پذیرفت (صرفنظر از مطلوبیت آن) هر اتفاق و نتیجهای متاثر از سیاست روسیه در انتظار خاورمیانه باشد، احتمالا باید آن را طبیعی و ناگزیر توصیف کرد. matinmos@gmail.com

منابع دیپلماتیک میگویند از اواسط سال ۲۰۱۶ گزارشهایی دریافت کرده بودند که نشان میداد لندن و واشنگتن تا حدی متقاعد شده بودند تاکتیک کاهش نقش مستقیم ایالاتمتحده در سوریه عملا روسیه را به نوعی مصالحه در خط میانه متقاعد خواهد کرد. اگر چنین دیدگاه واقعا مطرح بوده، علیالقاعده آنها خطای استراتژیک عجیبی در شناسایی اهداف روسیه در مدیترانه شرقی مرتکب شدند که عواقب آن را امروز مجبورند تحمل کنند.
کد خبر 706661
نظر شما