دکتر علی لاریجانی طی سخنانی در همایش سالانهی قوهی قضاییه که صبح امروز با سخنرانی رییسجمهور آغاز به کار کرد، حیات و شهادت شهید بهشتی را مشروعیتساز نظام جمهوری اسلامی برشمرد و تصریح کرد: دغدغهی شهید بهشتی تبیین حکومت اسلامی و مهیا کردن آن بود. اقدامات سیاسی ایشان همگی مقدمات ایجاد حکومت اسلامی را فراهم میکرد.
اهم اظهارات وی را در ادامه به نقل از ایسنا بخوانید.
- پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید بهشتی در تدوین قانون اساسی که اساس مشروعیت نظام اسلامی است و همچنین در پایهگذاری قوهی قضاییه که تجربهی جدیدی بود، نقش درجه اول را داشت.
- نقش شهید بهشتی از نظر ایجابی در ایجاد مشروعیت سیاسی و دینی نظام ممتاز بود. از نظر سلبی نیز هر کجا زمینه انحراف وجود داشت شهید بهشتی در میدان مبارزه بود و زمانی که مجاهدین خلق پیش از پیروزی انقلاب در زندان تغییر رویه دادند شهید بهشتی و شهید مطهری جزو اولین کسانی بودند که نسبت به این انحراف واکنش نشان دادند.
- بسیاری از تهمتها و اهانتها از جانب گروههای چپ و رسانههای آنها به شهید بهشتی نسبت داده میشد اما ایشان در جایی که حرکتی برای تخریب هویت اسلامی و مشروعیت نظام مشاهده میکرد میایستاد و در میدان حضور داشت.
لاریجانی در ادامه به اقدامات بنیصدر و نزاع جدی وی با رهبران صدر انقلاب که فرد کانونی آن شهید بهشتی بود، پرداخت.
- نزاع بنیصدر با شهید بهشتی جنبهی جاهطلبانه نداشت و از نوع اختلاف قوهی مجریه با قوهی قضاییه نبود بلکه بنیصدر نوعی دیکتاتوری مدرن در الفاظ خود داشت و نمیخواست جمهوری اسلامی که نوعی مردمسالاری دینی بود محقق شود. او در سرمقالههای روزنامه انقلاب اسلامی مدام در تلاش بود که افکار عمومی را علیه شهید بهشتی بسیج کند.
- بنیصدر خود نماد یک فرد دیکتاتور منتها به شیوههای جدید و اعمال فشار بر قوهی قضاییه بود، اما دیگران را به انحصارطلبی متهم میکرد. این در حالی است که شهید بهشتی در مبارزه هیچ کوتاهی نداشت.
وی با اشاره به خشونتهای سیاسی سال 60، ترورها را آزمونی بزرگ برای مشروعیت نظام و قدرت اسلامی برشمرد .
- هدف از ترورها براندازی نظام بود و منافقین در 30 خرداد 60 جنگ مسلحانهی علنی و گستردهای را علیه نظام سامان دادند. ترورها جنبهی اجتماعی وسیعی یافت اما در ششم تیر که سوءقصد علیه حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب صورت گرفت حادثهی سادهای نبود. تصور آنها این بود که شوک بزرگی از نظر سیاسی و اجرایی به نظام وارد میکنند که البته شوک بود، اما حضور امام در صحنه این مسائل را کوچک میکرد.
-
خط ترورها جهت خاصی را دنبال میکرد و آن این بود که مشروعیت و استقامت نظام را هدف بگیرد. بر همین اساس ترور رجال دینی و سیاسی مانند شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مطهری، شهدای محراب، آیتالله خامنهای و بعد آیتالله هاشمی رفسنجانی صورت گرفت و آنها میخواستند رهبران صدر انقلاب اسلامی را که در هویت انقلاب نقش داشتند از صحنه حذف کنند؛ اما از آنجا که پتانسیل انقلاب از نظر دینی و مردمی بالا بود و رهبری فرهمندی داشت چنین اقداماتی نتوانست کارآمد باشد.
- لاریجانی نفس حادثهی هفتم تیر را در تقویت مشروعیت سیاسی نظام موثر خواند.
- این جملهی امام که بهشتی خود یک ملت بود نشان میدهد این مرد سپهر اندیشهی وسیعی در کل انقلاب داشت.
- در فرآیند قدرت نظام سیاسی ایران، موضوع مظلومیت موضوع مهمی است که به نحوی مشروعیت نظام را مورد سنجش قرار میدهد. مظلومیت یکی از شاخصهای قدرت پستمدرن در عصر معاصر بود و آگاهیساز است. جامعهی ایرانی از طریق چنین نشانهای با ساختار سیاسی نظام پیوند عاطفی عمیقتری مییابد. به همان میزان که ترور و سرکوب، گروههای منافق را مطرود میکرد مظلومیت به محور حقانیت قدرت کمک میکرد. اندیشهی سیاسی انقلاب به نحوی است که حذف سیاسی به تقویت حقانیت و مشروعیت آن منجر میشود.
-
حادثهی هفتم تیر به میزان اهمیت و گسترهی فاجعهی آن که به تعبیر حضرت امام (ره) در حد حذف یک ملت بود مظلومیت ملی ایجاد کرد و لذا پیوند عاطفی ملت با نظام را گسترش داد. شاید به همین جهت است که روش کار استکبار بعد از دوران حمایت از گروههای تروریست تغییر کرد.
-
اولین اقدام آنها فشار برای تحریف هویت انقلاب بود که رهبر معظم انقلاب نیز بارها در خصوص آن انذار دادند. دومین تخریب کارآمدی نظام بود. از سوی دیگر تخریب وجههی بینالمللی ایران را در دستور کار قرار دادند و در این 30 سال خط اصلی رسانههای آنها در جهت تخریب وجههی بینالمللی نظام جمهوری اسلامی بوده است. تضعیف ویژگی الهامبخشی انقلاب نیز اقدام دیگر آنها بود و ما احساس میکردیم به بعضی افراد که در جایگاههای سیاسی قرار میگیرند حالت استغفار دست داده و احساس و تصور میکنند اگر انقلاب اندیشهای برای بیداری مسلمین دارد باید آن را تحت فشار از دست بدهد و این یک اشتباه استراتژیک بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع قضا در ایران اشاره کرد
- حقیقت عدلیه در زمان قاجار و پهلوی در چنگال دیکتاتوری سیاسی قرار داشت و از هیچ استقلالی برخوردار نبود. تجربهی استقلال فقط پس از پیروزی انقلاب به وجود آمد که تجربهی جدید و بسیار مهمی بود.
-
من چالش بیرونی دستگاه قضایی را مهمتر از چالش درونی آن میدانم.
-
هنوز مزهی استقلال قوهی قضاییه چشیده نشده چنانکه اگر قوهی قضاییه مسوولی را به دادگاه میخواند او با افتخار در دادگاه حضور یابد نه اینکه به هزار وسیله تشبث یابد تا از زیر بار دادگاه فرار کند. اگر قوهی قضاییهی مستقل میخواهیم باید این موضوع در جامعه فرهنگ شود.
- قوه قضاییه از درون نیز مشکلاتی دارد. مسیری که قوهی قضاییه برای دمیدن روحیهی استقلال در آن پیش گرفته مسیر درستی است و همانگونه که امام (ره) و رهبر معظم انقلاب نیز تاکید داشتند رییس قوهی قضاییه نیز مصمم است که در این زمینه زمان از دست نرود. اگر عدلیه درست شد و عدالت تحقق یافت نابسامانی در بقیهی بخشها جبران میشود.
- باید از استقلال قوهی قضاییه به عنوان دستاوردی بینظیر صیانت شود.
- اگر دشمن خارجی داریم و میخواهیم او را مایوس کنیم باید حق را در کشور اجرا کنیم تا پیوندها در داخل مستحکم شود.
- دخالت قدرت در قوهی قضاییه همهی خدمات قوهی قضاییه را از بین خواهد برد.
لاریجانی همچنین بر لزوم محقق ساختن عدالت در کشور بر اساس سنت علوی، تاکید کرد.
- باید فهم مشترکی از عدالت داشته باشیم و قدر متقین آن اجرای قانون است. عدالت به مبانیای بازمیگردد که تفکر اسلامی راجع به انسان دارد. همهی قوا باید مبنایشان این باشد که چگونه استعدادهای انسانها محقق شود تا همه در مسیری حرکت و تلاش کنند که به کمال ذاتی برسند. ما باید مسیر را برای دوندگی عموم و مشارکت مردم در اقتصاد، سیاست و حوزههای فرهنگی فراهم کنیم و دخالت قوای دیگر برای اینکه حقوق مشارکت مردم محدود شود خلاف عدالت است مگر جایی که حرکت عمومی مردم حقوق دیگرشان را ضایع میکند، مانند مسئلهی ملاحظات اخلاقی در محیط اجتماعی و همین طرح عفاف که در شورای عالی انقلاب فرهنگی خاک خورده و هنوز ابلاغ نشده است. این برای آن است که مسیر را برای شکوفا ساختن سایر استعدادها فراهم کند وگرنه کسی حق ندارد حقوق مردم را محدود سازد.
- آزادی محلی برای شکلگیری مشارکتهای عمومی است. دولت نمیتواند مقرراتی بگذارد که حقوق مردم را محدود کند. قوهی قضاییه باید از این حقوق صیانت کند.
- عدالت بدون اجرای قانون امکانپذیر نیست.
- ما باید برنامهی دقیقی برای پیشگیری از جرایم داشته باشیم و متاسفانه به این موضوع کم بها دادهایم. زیاد بودن پروندهها نشان میدهد که ما از قبل با انجام کار فرهنگی فضا را برای وقوع جرایم تنگ نکردهایم. عمدهی کار فرهنگسازی است. اگر قوای دیگر به قوهی قضاییه در مسیری که آغاز کرده کمک کنند و تمهیدات کار در قوهی مجریه نیز فراهم شود آراستگی جدیدی برای قوهی قضاییه به وجود میآید.
-
قوه قضاییه باید در اجرای عدالت مجموعهای کامل از قوانین، کادر قضایی و کادر امنیتی و اجرایی را تدارک ببیند. اوایل انقلاب پلیس قضایی یک ضرورت بود و گرفتن چنین ابزارهایی در برخی از دورهها به اصل تحقق عدالت خدشه وارد میکند. لذا روی این موضوعات باید فکر شود.
- مردم از قوهی قضاییه نوعی آرامش و امنیت اجتماعی میطلبند، زیرا بسیاری از حوادث ما مربوط به حوزهی اجتماعی است. مردم با جرایمی مانند تجاوز به عنف، قتل، سرقتهای مسلحانه و ... به صورت ملموس سر و کار دارند. همت دستگاه قضایی باید این باشد که در مقابل این حوادث با جدیت، قاطعیت و سرعت عمل کند تا جنبهی بازدارنده داشته باشد. من از قضات خواهش میکنم به این موضوع توجه کنند و اگر نیاز است قانون عوض شود در خدمت شما هستیم، زیرا مردم باید احساس امنیت اجتماعی کنند.
وی همچنین بر لزوم تدوین برنامهی پنجسالهی مدون برای قوهی قضاییه،تاکید کرد.
- برنامهی پنجساله میتواند در یک بازدهی زمانی اهداف قوهی قضاییه را متناسب با سند چشمانداز محقق کند. قطعا بخش قضایی با سایر شئون کشور پیوستگی دارد. لذا قوهی قضاییه در این برهه برای اصلاحات عمیق در درون خود و آماده شدن برای قوهای آراسته و مستقل، به قانون پنجسالهی مدون نیاز دارد.
-
ما در مجلس آمادگی داریم زمینههای مناسب را برای قضات شرافتمند آماده کنیم تا با آرامش زندگی کنند و با اطمینان نسبت به زندگی و آیندهشان، آرامش روانی آنها برای انجام کار قضاوت تحت تاثیر قرار نگیرد. قضات باید از زندگی معقولی برخوردار باشد و ما باید شرایط را برای زندگی معقول و منطقی قاضی فراهم کنیم.
نظر شما