سارا کنعانی: چیز زیادی تا پایان اجرای نمایش «بال پنجم» که این روزها در جریان اولین سالانه اجراهای بینارشتهای تهران، در سالن مستقل روی صحنه است، باقی نمانده است و در بدو امر، همینکه شما بدانید یک گروه جوان دهه هفتادی درباره اولین روزهای جنگ تحمیلی ایران و عراق، یعنی اتفاقی مربوط به دست کم یک دهه قبل از تولد خودشان، تئاتری را تهیه کردهاند کنجکاو میشوید که ببینید چه کردهاند و اتفاقا از تلاش خودتان برای رفع این کنجکاوی پشیمان نمیشوید.
احمد سلگی و بازیگرانش، نگاهی سورئال به مفهوم جنگ داشتهاند و مشخصا داستان را حول محور حمله هوایی به حلبچه روایت میکنند. «سارین» نام همان ماده شیمیایی بیبو و بیرنگی است که در کمتر از چند دقیقه فرد مسموم را میکشد. در «بال پنجم» این ماده شیمیایی یکی از کاراکترهای اصلی است که با قربانیان خود وارد بازی میشود و کل این نمایش 60 دقیقهای روایت آخرین دقایق زندگی شخصیت اصلی است که جوانیست با یک مادر و چندین خواهر.
سلگی موفق شده به طراحی درستی از لباس و صحنه برسد؛ سردی آن ستونهای نیمه شکستهی بتونی و ماتی لباسهای موجدار و بیرنگ آدمهای قصه، وقتی با صدای آواز حزنانگیز بازیگر-خوانندهی اثر ترکیب میشود نمایش را از افتادن ریتم نجات میدهند و فراتر از آن، به اثرگذاری کافی منجر میشود.
درباره حالت احتضار، همه چیزهایی شنیدهایم و میدانیم که طی هفت دقیقه کل زندگی گذشته برای فرد مرور میشود و در «بال پنجم» آینده هم به این مرور و تداعی، اضافه شده است. فلسفه شکلگیری این نمایش اما باید چیزی فراتر از یادآوری تلخی مرگ قربانیان جنگهای نظامی باشد. کارگردان، به مدد دیالوگهای تکرار شونده و ایدههای حرکتی، نوعی شاعرانگی را به اثر تزریق کرده است؛ یک منطقه مرزی مثل حلبچهی کردستان عراق (و نه مثلا اهواز خودمان) به عنوان مکان داستان مورد توجه قرار گرفته تا بر زشتی جنگ، فراتر از مرزهای جغرافیایی تأکید شود، اما جسارت نمایش تا حدیست که با تعریف موتیفوار یک ماجرای هولناک خانوادگی، شروع جنگ را به آهِ سوزناکِ یک مادرِ داغدیده و نه خباثتِ صدام حسین، ربط میدهد و جالب آنکه در یک سوم پایانی نمایش، این گروه کاری کردهاند که تو ترجیح بدهی واقعا دلیل آن اتفاق هشت ساله چنین چیزی باشد! چراکه پیوند عمیقِ آدمها را فارغ از قومیتها اعتقادات و ... چنان محکم و اصیل یافتهای که دلت میخواهد اگر قرار به نازل شدن بلایی هم باشد، این مصیبت به خواستِ خود این آدمهای بیگناه و بیربط با قدرت باشد و نه سیاستها و تصمیماتِ خونبار نظامی.
58243
نظر شما