سال‌ها است که ما در کشور به صورت گسترده و متوالی شاهد سوانح گوناگون از جمله زلزله، سیل، خشکسالی، یخ‌زدگی محصولات کشاورزی و .... هستیم.

بارش ساده برف كه در ماه دوم زمستان انتظار آن را داريم و از ده روز پيش كاملا به امدن ان اگاهي داريم، تمام شاكله شهرهايمان را بهم مي ريزد و اگر كمي دقت هم كرده باشيم بايد متوجه شويم كه سهم زيادي در حقيقت بسيار زيادي از توان و اعتبارات كشور هر ساله صرف كمك و يا بعبارتي بازسازي بصورت حداقل براي حركت دوباره چرخ زندگي مردم اسيب ديده براي شروع مجدد تقريبا از صفر در مناطق درگير مي‌شود.

اين سهم زياد منابع كشور هم، جبران خسارات حاصله را نمي‌كند و از سوي ديگر توان توسعه كشور را با بحران روبرو مي‌كند، اعتبارات در مراحل گوناگون براي مثال بجاي ايجاد يك بزرگراه، حال بايد صرف چادر و كنسرو و وامهاي مختلف و .... كه حداقل زندگي بازماندگان را هم در بسياري از موارد تامين نمي‌كند ! در عمل صرف هيچ و پوچ كردن منابع كشور؟ هنوز كشور در بم بعد از زلزله اين شهر از سال‌ها پيش مشكلات فراواني دارد و عملا بايد در برنامه هايش به آن برسد ! ديروز كرمانشاه و خدا مي داند فردا كجا ... هر بار داستان تكرار مي شود گويي ما از سوانح قبلي چيزي اصلا ياد نگرفته باشيم. حال يك سوال اصلي در اينجا مطرح مي‌شود واقعا برنامه كشور در رابطه با اينگونه حوادث چيست ؟ در برخي كشور ها صبر مي كنند تا اتفاقي رخ دهد و بعد بتناسب ان شروع به عمليات مورد نياز مي كنند. كه بحر حال تاوان سنگيني را مجبور به پذيرش هستند. اين يك روش شناخته شده در دنيا مي باشد و عموما كشور هاي فقير در دنيا ناچارا از اين روش براي مقابله بهره مي برند! برخي كشور ها با تلفيق روش اول و ايجاد ساختاري محدود براي مواجهه با سوانح برنامه ريزي محدود مي‌كنند، عموما اين كشور ها نيز داراي توانايي مالي خوبي جهت برخورد كامل با موضوع را ندارند لذا حداقل ممكن را از قبل برنامه ريزي كرده و بيشتر توجه خود را به زمان بعد از رخداد حادثه معطوف مي دارند كه مسلما باز خسارات عمده اي را به ناچار متحمل مي‌شوند . كشورهاي در حال توسعه و بخصوص كشورهاي پيشرفته بدليل عدم تصور تحمل هزينه هاي خسارات وارده و عملا از دست دادن چرخه توليد خود هر چند براي زمان كوتاهي، سرمايه گذاري سنگيني بر روي مديريت قبل از حادثه و به حداقل رساندن ضايعات بعد از حادثه را اولويت قرار مي دهند و عملا در شرايط بعد از حادثه كمترين هزينه را بابت خسارات مستقيم و هم غير مستقيم متحمل مي شوند.

بنا به تيوري معتبري در دنيا برخي معتقدند كه دو گروه اول همواره در سيكل فقر و عقب ماندگي اقتصادي باقي مانده و هر ساله تمام منابع توسعه اي خود را صرف برگشتن به ابتداي سال قبل نموده و در چرخه باطل ماندگار مي گردند. حال اينكه گروه سوم در ابتدا هزينه نسبتا سنگيني را يك مرتبه تحمل و سپس هر بار بعد از حوادث، ديگر نيازي به بازگشت به سر چرخه را ندارند و بدينوسيله انرژي باقيمانده صرف توسعه و پيشرفت مي گردد. يك نگاه ساده به اين موضوع و كشور هاي دنيا، حاكي از صحت اين فرضيه بسيار ساده، معقول و منطقي است. علي رغم شناخت اين موضوع در كشور بعد از سالها بحث و گفتگو مجلس محترم بلاخره روش كشورهاي پيشرفته را قبول و قانوني جامع براي مديريت بحران تصويب كرد كه شامل تمام چرخه مديريت بحران است ولي عملا انچه ملاحظه شد در اين سالها باز همان روش تسليم و رويارويي با حادثه در زمان بحران در قالب امداد و نجات و بازيازي محدود عمل شد. البته ناگفته نماند كه سازمان مديريت بحران با تمام اين مشكلات عملا حمايت هاي لازم از جمله حمايت قانوني و مالي را از سوي دولت و مجلس عملا دريافت نكرد؟ حتي بتصور حقير هنوز ساختار بطور كامل مشخص نيست مثلا نقش وزارت كشور چيست و نقش سازمان برنامه در اين وادي كجا قرار ميگيرد؟ نميشود بودجه يكجا و اعتبارت در انجا تعريف شود و استانداري ها جاي ديگر كارهاي ستادي را انجام دهند ؟ اين موضوع را بنده در كتاب مديريت بحران خودم كه در سال ١٣٧٤ بچاپ رساندم بخوبي فكر ميكنم حل كرده بودم و ريس ستاد بحران را مقام عالي كشور يعني ريس جمهور ديده بودم، عينا انروز اين مشكل را بصورت كامل مي ديدم ! كه در قانون مصوب، اين مقام به وزارت كشور تغيير يافت. بحر حال بنظر مي رسد كه كشور بايد نسبت به اين مهم و بلاخره خط مشي اجرايي خود را مشخص نمايد تا دوباره يك سال ديگر در داخل سيكل باطل نباشيم. كشور بايد برنامه خود را اعلام و نسبت به مولفه هاي مطرح در داخل ان بطور كامل رويه مشخص انتخابي خود را تعريف نمايد؛ جايگاه امادگي كجاست، جايگاه كاهش خطرات كجاست، جايگاه اموزش كجاست، جايگاه امداد و نجات كجاست، جايگاه بازسازي چيست، عادي سازي و روان سازي امور كجاست، توسعه ملي جايگاهش چيست در اين فرايند، پيشگيري و بهبودي چه می‌شود و ..

بيمه حوادث چگونه تعريف مي شود ؟ ايا بيمه ساختمان‌ها براي حوادثي همچون زلزله اصلا معني كاربردي دارد بخصوص در "كشور ما" ؟ يا كدام بيمه اي در كشور بعد از زلزله برقرار است كه توان پرداخت چنين هزينه هايي را داشته باشد يا محدوده درست ان حداقل تعريف شود. آنچه امروز بخصوص در حوادث سخت چند ماه اخير مشاهده شده است و هنوز در خاطرها باقي است قبل از فراموش شدن در ذهن ها، حاكي از نا كارامدي يا در بهترين حالت عدم تعريف و تفكيك وظايف و سر درگمي در بخش هاي سيستم مديريت بحران كشور است. يادمان نرود ما قرار نيست جزو كشورهايي بحساب بياييم كه همواره بدور خود در داخل سيكل بيهوده و فرسايشي رويارويي حوادث بطريق كشور هاي عقب افتاده عمل كنيم! بلاخره باید یک روش منطقي و قابل قبول با شرايط كشور انتخاب و برنامه هاي كوتاه، ميان و طولاني مدت براي ان تعريف و فعاليت كنيم تا عملا مستقل از افراد و مديران وقت به صورت سيستماتيك جلو رود.

كار درستي نيست كه بعد از هر بحران كوچك تا بزرگ (پلاسكو تا زلزله كرمانشاه) شدت بحث ها در كشور جدي شود و در اندك زماني مشغول مسايل ديگر شويم تا رخداد بحران زاي بعدي ! منابع محدود كشور در حال حاضر بجاي جايگزيني اندک خسارت ها بهتر است در راستاي اصلاح امور مربوطه و صرف توسعه ملي براي ايندگان شود. امروز در خبرها ديدم وزير محترم بهداشت از شهرداري مطالبه زمين براي ساخت بيمارستان کرده‌اند !!! يعني دوباره جاذبه براي تهران يعني دوباره افزايش جمعيت يعني دوباره اسيب پذيري بالاتر !!! نمي دانم يا دانشمندان اين كشور بسيار دروغگو هستند يا همه ما از مسول و مردم و متخصصان مشكل شنوايي داريم ! خدا به همه ما رحم كند. از يك طرف متخصصان كشور در زلزله شناسي و مهندسي زلزله هشدار هاي جدي مي دهند از طرف ديگر انگار نه انگار، حتي برخي اين عزيزان را متهم به تشويش اذهان مردم و ايجاد وحشت مي كنند و ميفرمايند بگذاريد مردم زندگي كنند ! باور بفرماييد اين زندگي تا شروع تيك اوليه لرزه نگار در شهر ها و كشور ادامه دارد بعد از ان تيك به گونه ديگري خواهد بود. مردم امروز چادر نشين كرمانشاه هم ساعت ٢١:٤٧ روز زلزله يك ثانيه قبل از تيك اوليه زلزله بر همان باور بودند و داشتند زندگي مي كردند !

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 749889

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =