ولی بهتر دیدم به عنوان یک شهروند عادی ولی دلسوز مردمم که حق دارند دردهایشان به فریاد درآید و این از وظایف ذاتی هر حقوقدانی است ولی از باب اعتراض و ابتدا مشخص میکنم در مورد چه موضوعاتی نخواهم نوشت: اختلاس، فساد سیستمی، ژنهای خوب و بلایای فروآورده بر نظام پولی و سازمانی کشور، فقر عمومی و مطلق حاکم برکشور، فاصله طبقانی افسانهای، خرد شدن استخوان پدران که تجلی کوههای استوار برای فرزندان خود بودند، بدعهدیها و دروغگوییهای مدیران در تمامی سطوح، بیانضباطیهای پولی و رانتهای رو به گسترش و... زیرا احساس میکنم با تکثیر آن و عادی شدن آن در میان حاکمیت و مردم، دیگر امیدی به اصلاح نیست!
اما میخواهم چه بنویسم؟
به عنوان یک شهروند مسئول رصد خواهم کرد تا متقلبان و چاپلوسان و ناآگاهان و اشرافگستران و توجیهگران اشرافیت انقلابی و دینی و قدیسسازانی که به فکر نمدی و سریری برای خود میباشند و با بیپروایی تمام، گونهای خود را شبیه امامان معصوم معرفی میکنند و حق تکریم برای خود قائل هستند که اگر عکسالعملی نشان داده نشود باور میکنند واقعا خدای مردم هستند و در هالهای از نور قرارگرفتهاند و چون خدا هستند باید بمانند و خدایی کنند.
مراقبت خواهم کرد صدای دلهای رنجیدهای باشم که در آرزوی اعتلاء اسلام و انقلاب بودند ولی حال که از انقلاب خبری نیست و با وجود گله گرگان گرسنه بیحد و اندازه توانایی مقابله با آنها نیست، بدون این که قلم بر زمین بگذارم سعی بر این خواهم داشت بر جهل مقدس و فروپاشی اخلاقی و دینی ناشی از آن اشاره کنم که شاید مرزها بین حاکمیت و ادعاهای سر به فلک کشیده تفکیک قائل شوند.
به امید حق
دکتر مرتضی بهشتی، حقوقدان و پژوهشگر
مدتی به دلیل کسالت چشمی از نوشتن دور شدم و در این مدت به این فکر بودم که میخواهم چه بنویسم.
کد خبر 787803
نظر شما