بلکه «شنیده شدن» میتواند بخش مهمی از روند درمانی در لایههای مختلف جسمی و ذهنی و عاطفی انسان باشد. شاید به همین دلیل است که اکثر موجودات هنگام درد ناخودآگاه به نوعی «آه» میکشند و «ناله» میکنند همین «شنیده شدن» مقداری از رنجشان را کم میکند. یا شاید به همین دلیل است که انسانها در هنگام دعوا و جدال صدایشان را بلند میکنند و بر سر یکدیگر فریاد میزنند. هدف فقط مغلوب کردن طرف مقابل با بلندتر کردن صدا نیست. آن هم تلاشیاست برای «شنیده شدن». چرا که شنیده شدن عواطف نهفته و رنجهای پنهان در لایههای زیرین پشت خشمشان را درمان میکند.
امروز بعضی از مشاوران روانشناسی و مصلحان اجتماعی از مفهومی به نام «عمیق شنیدن» (deep listening) سخن میگویند. تیچ نهات هان (Thich nhat hanh) راهب پیر بودایی شهر به شهر سفر میکند و با دانشآموزان مدارس جلسات «عمیق شنیدن» را تمرین میکند. در این جلسات هر دانشآموز میایستد و یکی از مشکلاتی را که در زندگیش باعث رنج و آزارش میشود به زبان خودش برای جمع شرح میدهد و سپس از راهب پیر راهکاری میجوید.
اما راهب پیر قبل از پاسخ دادن به پرسش او و راهکار ارائه دادن برای مشکلش، از یک یا دو دانشآموز دیگر میخواهد که مشکل همکلاسیشان را با دقت با جملهبندی خودشان بار دیگر بازگو و تکرار کنند. سپس از نوجوان اول میپرسد که آیا حرفش عمیقاً «شنیده شده» است یا نه؟ اگر نشده باشد، آنقدر این روند را تکرار میکنند تا نوجوان تایید کند که «شنیده شده» است.
بعد از آن پاسخی که راهب پیر برای مشکل او ارائه میدهد لزوماً نسخهٔ دقیق و پیچیدهای برای درد او نیست. چه بسا یک نصیحت کلی یا راهکاری ساده و بدیهی باشد.
اما با این وجود، تمام دانشآموزانی که در این جلسات تجربهء عمیق «شنیده شدن» را درک میکنند از احساس تسکین و آرامش و بعضاً رهایی از رنجها و خشمها و ترسهایی که سالها گریبانشان را گرفته بود، سخن میگویند. اما مهمتر از آن یاد میگیرند که چگونه از دو ابزار قدرتمند «شنیدن» و «شنیده شدن» در جهت تقویت سلامت خود و جامعهشان بهرهبرداری کنند.
امروز جامعهٔ ما نیز به شدت نیاز به «شنیده شدن» دارد. نه شنیده شدن در گفتوگوها و جدالهای سطحی در شبکههای مجازی یا در مناظرههای جناحی یا در قالب «برهان» و «استدلال»های منطقی در مقالات آکادمیک و تحلیلهای سیاسی و اجتماعی. بلکه به شنیده شدن «عمیق» در تمام ابعاد و لایههای نهفتهٔ ذهنی و عاطفیاش در پشت شعارها و وکمپینها و شایعهسازیها و برچسبزنیها و فحاشیها و خشمهای ظاهری.
جامعهٔ ما نیاز به «شنیده شدن» دارد چرا که بخش قابل توجهی از آن هرگونه سخن از «آرمانگرایی» و «سازندگی» و «عزت» و «مقاومت» و «امیدواری» را به صورت واکنشی و با عصبانیت پس میزند و گوینده را به «مالهکشی» و «فریبکاری» و «اسمترارطلبی» و نابود کردن جوانی و عمرش متهم میکند. و در عوض به راحتی جذب سیاهنماییها و افراطیگیریها و دروغها و شایعهسازیهای رسانههای مغرض خارجی و جنگروانی جریانهای ویرانیطلب میشود.
جامعهٔ ما نیاز به «شنیده شدن» دارد چرا که بخش دیگر آن هرگونه سخن از «آزادی اجتماعی» و «آزادی فردی» و «رواداری» و «حق انتخاب» در سبکزندگی را به صورت واکنشی و با عصبانیت متهم به ترویج «فساد اخلاقی» و «اشرافیگری» و «عدالتستیزی» و «منطق الحادی» و «نفاق» میکند. و در عوض به راحتی جذب نظریههای «توطئه» و «دسیسهیابی» که ریشه در احساس شدید ترس و اضطراب و بیاعتمادی و ناامنی دارند، میشود.
ما امروز با این میزان از خشم و پرخاشگری و بیاعتمادی و شکاکی که در تعاملات روزمرهمان موج میزند قادر نخواهیم بود که به راحتی از چالشهای سنگینی که در پیش رو داریم عبور کنیم. و آن انسجام و همبستگی و اعتمادی که به عنوان یک ملت در این مقطع تاریخی نیاز داریم در این لایهٔ سطحی از گفتوگو و تقابل بهدست نخواهد آمد. درمان جامعه ما باید در سطح عمیقتری صورت بگیرد که دسترسی به آن جز با «عمیق شنیدن» و «عمیق شنیده شدن» میسر نیست.
«شنیده شدن» خاصیت درمانی دارد، و منظور از درمان صرفاً یک احساس آرامش لحظهای یا تسکین آنی درد نیست.
کد خبر 789010
نظر شما